تصادفات یکی از بزرگ ترین مشکلات سلامتی عمومی در جهان است. به طوریكه سالانه جان 147000 نفر را در جهان می گیرد و 50000000 نفر در جهان مصدوم می شوند(سازمان سلامت جهان،2009)ایران نیز از این امر مستثنی نیست و به عنوان یكی از كشورهایی كه دارای بیشترین موارد تصادف و مرگ و میر ناشی از آن است معرفی شده و طی تخمین های موجود ، از هر 100000 نفر جمعیت 40 نفر در حوادث ترافیكی از بین میروند(طبیبی و هاشمیان،1390).
آمارهای موجود و تحقیقات انجام شده نشان دادند که میزان تصادفات عابر پیاده ( تلفات و جراحات) در سال های اخیر، بخش قابل توجهی از تصادفات رانندگی را به خود اختصاص داده است .بطوریکه حدود 33%تصادفات جهان مربوط به عابرین پیاده می باشد(ژو،2011) در سال 2003 بیش از 290,000نفر درتصادفات بریتانیا کشته شده اند که 36,405 نفر آن عابر پیاده بوده است (آمار سازمان حمل ونقل بریتانیا،2004). تحقیق مارتین وجانسون درلندن حاکی است که عابرین پیاده حدود یک چهارم کشته شدگان در تصادفات خیابانی را تشکیل می دهند (مارتین وجانسون،2006).در سال 2007 سازمان ترافیک در چین آمار عابرین پیاده کشته شده در جاده ها را 25.85%اعلام کرد. در اسرائیل نیز33% تلفات جاده ای عابرین پیاده بودند(روزنبلوم،2009). تحقیات انجام شده در سال های اخیر در ایران نیز نشان داده اند که بیش از 30 درصد تصادفات و نیز 23 درصد تلفات رانندگی را عابران پیاده تشكیل می دهند (یعقوبی،1379 ؛پاک گوهر،1388؛طبیبی و هاشمیان،1390؛صفارزاده و همکاران،1390؛حسن پور،1390).بر اساس آمارهای معاونت راهنمائی و رانندگی نیروی انتظامی ،مجموع آمار تلفات حوادث رانندگی در شش ماه اول سال 1391 ،11201 اعلام شده است که 2/12 درصد کل تلفات حوادث رانندگی شش ماه نخست ،عابرین پیاده بودند.صدمات وارده به عابرین پیاده و حتی مرگ و میر آن ها در محیط های شهری تمامی دنیا را شامل می شود.عابرین پیاده در 15% تصادفات شهری در دنیامقصر می باشند،جالب آنکه نزدیک به 50 درصد این مقدار مرگ و میر در حاشیه محل های مخصوص عبور عابرین پیاده (خط کشی عابرین)اتفاق می افتد(رضا پور،1389). لذا چند وقتی است که به صورتی جدی در کشورهای اروپایی و امریکایی تصمیم به رفع این معضل.گرفته شده است.در ایران نیز با توجه به آمار تصادفات و تلفات عابرین پیاده، اهمیت این مسئله روشن است.شهر مشهد نیز با توجه به جمعیت آن از این امر مستثنی نیست.به گزارش بهروان(1392)15 درصد عابرین پیاده در مشهد،تاکنون به عنوان عابر پیاده درون شهر تصادف کرده اند.
به طور کلی مهمترین عامل بروز تصادفات، عامل انسانی است.به بیان دیگر عامل انسانی در 90 تا 95% رخدادهای ترافیکی به تنهایی یا به همراه عوامل دیگر مسئول شناخته شده اند(آیتی،1371 ؛ فرجی و منجمی،1380؛ سوری ،1384؛ وهاب زاده، 1387؛پاک گوهر،1388؛ آراسته و همکاران،1390).بیشترین درصد درباره تأثیر عوامل انسانی(64.5 درصد) در بروز و شدت تصادفات ، مربوط به بی توجهی به مقررات می باشد(پاک گوهر،1388).64.6 درصد کسانی که تجربه تصادف به عنوان عابر پیاده را داشتند،اظهار کردند که می توانستند با رعایت مقررات از این پیشآمد جلوگیری کنند (بهروان،1392).بنابراین این موضوع رعایت قوانین مربوط به عابران پیاده از جمله توجه به چراغ راهنما، عبور از خط کشی عابر پیاده و پل های عابر را دو چندان میکند.
اکثر تحقیقاتی که در استانهای مختلف ازجمله خراسان رضوی انجام شده است ، تأثیر یک علت را در تبیین ناهنجاری ترافیکی عابرین پیاده مورد بررسی قرار داده اند.به عنوان مثال بهروان(1392) و طبیبی و هاشمیان(1390)نگرش و چگونگی تفکر عابرین پیاده را سنجیده اند،چرا که بسیاری از نظریه پردازان معتقدند نگرش که از طریق یادگیری ایجاد می شود، بهترین پیش بینی کننده ی رفتار است(باندورا،1977؛پیاژه، میلر و دالرد،1950؛ روزنتال و زیمرمن 1977شولتز، 1386). در حالیکه نتایج برخی از تحقیقات انجام شده نشان داده است که با وجود نگرش مثبت عابرین پیاده در زمینه رعایت مقررات ترافیکی،رفتار آن ها اینگونه نیست(هلاکوئی نائینی و مرادی،1385).تحقیقات بسیار دیگر نیز در زمینه مهندسی ترافیک مربوط به عابرین پیاده انجام شده است(صفارزاده، محمود؛ حسن پور، شهاب ؛ عبدی،علی،1390؛صفارزاده، محمود ؛ابوالحسن نژاد، وحیدو میرزا بروجردیان،امین ،1387؛حسن پور ، شهاب ؛ میربها، بابك ؛ زنگانه رنجبر،پوریا،1391)، شاید بهتر است بگوییم ترکیبی از این عوامل در کنار یکدیگر می تواند به شكل بهتری ما را در تحلیلمان یاری كند.
بنابراین با توجه به تحقیقات انجام شده در زمینه عابرین پیاده می توان دریافت که وارسی تركیب های متفاوت از تبیین كننده های گوناگون بهترین تحلیل جامعه شناختی را نشان می دهد.مجموعه و سلسله ای از علّت های فردی،اجتماعی و موقعیتی در کنار یکدیگر باعث ایجاد تلفات و تصادفات عابرین پیاده شده اند و سنجش یک علت به تنهایی کافی نیست، به عنوان مثال علاوه بر جامعه پذیری افراد در زمینه ترافیک،کنترل اجتماعی نیز برای الزام عابرین پیاده به رعایت ضوابط و مقررات ترافیکی ضروری به نظر می رسد (هومنز،1985 ؛هیرشی ،1969؛ ریکلس ،1973).
با توجه به این وضعیت ، مطالعه حاضربا هدف بررسی و تعیین عوامل جامعه شناختی مؤثر بر ناهنجاری ترافیکی عابرین پیاده در شهر مشهد صورت گرفته است.تا شاید از این طریق بتوان به نحو بهتر و هدفمند تری برنامه هایی را طراحی و اجرا نمود و در نهایت نگرش و رفتار عابرین پیاده را در زمینه رعایت قوانین ترافیکی ارتقا بخشید.
با توجه به موارد مطرح شده مطالعه حاضر درصدد پاسخگویی به سؤالات اصلی زیر است:
1- میزان ناهنجاری ترافیکی عابرین پیاده در شهر مشهد چقدر است؟
2- عوامل جامعه شناختی مؤثر برناهنجار ی ترافیکی عابرین پیاده کدامند؟
2-1- ضرورت و اهمیت تحقیق
زندگی مدنی و اجتماعی در شهرهای بزرگ، پیشرفته و پیچیده، بدون رعایت مقررات و نظم امكان پذیر نیست. رفتارهای ترافیکی همانگونه که می تواند نظم را در شهرها برقرار کند و موجب آسایش افراد جامعه گردد، می تواند موجب بروز صدمات جبران ناپذیری در زندگی افراد شود. كم توجهی به رعایت قوانین و مقررات راهنمایی و رانندگی در بین افراد جامعه از جمله ناهنجاری هایی است كه به صورت روزمره در سطح خیابا نها و بزرگراه های داخل شهر، جاد ه ها و آزادراه های بین شهری مشاهده می شود و این کم توجهی به مقررات اگر با افزایش روزافزون جمعیت و اتومبیل ها پیش برود ،فاجعه است. بنابراین نظم ترافیکی به خصوص در شهرهای بزرگی چون مشهد یک نیاز اجتماعی است و یافتن مسیر توسعه این نیازاجتماعی ،كاركردهای مثبتی را به دنبال خواهد داشت.
انجام پژوهش هایی که انضباط ترافیکی افراد یک جامعه را نشان دهد و علت تخلف یا ناهنجاری رفتار های ترافیکی آن ها را بیان کند، بسیار مفید است چرا که می تواند با ارائه راه کارهایی به بهبود نظم ترافیکی افراد در شهرها کمک کند و منجر به نظم اجتماعی مطلوب در جامعه شود.
این تحقیق می تواند با ارائه راهکارهایی به سازمان ها برای آموزش و نهادینه کردن رفتارهای بهنجار ترافیکی شهروندان مشهدی منجر به کاهش تخلفات و صدمات ناشی از بی نظمی ترافیکی شهر مشهد گردد.
3-1- اهداف تحقیق
– سنجش میزان ناهنجاری ترافیکی عابرین پیاده در شهر مشهد.
– بررسی عوامل جامعه شناختی مؤثر بر ناهنجاری ترافیکی عابرین پیاده.
فصل دوم: ادبیات تحقیق
1-2- تعریف مفاهیم
1-1-2- تعریف رفتار نابهنجار
واژه نابهنجار در برابر بهنجار[1] قرار دارد.جامعه شناس اصطلاح “بهنجار” را در عطف به رفتار یا ساختاری منظم و استانداردشده به کار می برد.معنای سخن این است که این رفتار یا ساختار انتظام یافته به عنوان هنجارهایی برای کشف و ارزیابی آنچه که “نابهنجار”گفته می شود به کار می آید.به عبارت ساده تر مبنای تشخیص و سنجش ما برای رفتاری نابهنجار پیوسته یک رفتار بهنجار است(نیک گهر،1369: 348).
هنجار واژه ای است كه برای كلمه نرم[2]به كار برده می شود، نرم در اصطلاح لاتین و یونانی به معنی مقیاس و گونیا است با این مفهوم ،كه هر جزئی بخواهد در یك شبكه كلی قرار گیرد، باید با آن شبكه متناسب و قیاسش با آن هماهنگ باشد. در آمار هم منحنی نرمال بیان كننده یك توزیع فراوانی متناسب است. با این حال می توان گفت در جامعه شناسی نرم به معنای ؛مقیاس و قاعده برای رفتار و تنظیم روابطی كه اكثریت از آن پیروی می كنند و عدم رعایت آن مجازات در پی دارد.
هنجار مفهومی است كه به هر قاعده ای اطلاق می شود كه رعایت آن در زندگی اجتماعی برای فرد ضروری است. هنجار از مفاهیم اساسی جامعه شناسی محسوب شده و از مباحث اصلی آن به شمار می رود. به عبارتی هر نوع ضابطه رفتاری است كه از نظر اجتماعی متضمن ارزشی مثبت است . «هنجارهای اجتماعی،رفتارهای معینی هستندكه براساس ارزش های اجتماعی قرار دارند و با رعایت كردن آنها جامعه انتظام پیدا می كند.» « هنجار، رفتار، قاعده، معیار یا میزانی است كه با آن رفتار اجتماعی افراد در جامعه سنجیده می شود. هر رفتاری كه با آن تطبیق كند رفتاری است بهنجار و اگر نسبت به آن انحراف داشته باشد نابهنجار تلقی می شود(همان:167) .به اعتقاد کوئن هرگونه رفتاری که با چشمداشتهای جامعه یا گروه معینی در داخل جامعه تطبیق نداشته باشد ،نابهنجاری نامیده می شود(کوئن،1383: 160).
لالاند[3]با دیدی فلسفی در تعریف هنجارها گفته است : « نوع ملموس و یا فرمول مجرد آنچه باید باشد در هر زمینه كه قضاوت ارزشی در آن راه یابد. از این دو معناهای آرمان، قاعده، هدف و مدل بر حسب موارد از آن بر می آید( بیرو، 1370: 249).
بعضی از جامعه شناسان هنجار را در یك جمله و حتی در یك عبارت تعریف كرده اند: « هنجارها عبارت از احكامی هستند كه به عنوان ضوابط مشترك عمل اجتماعی به خدمت گرفته می شوند.» دستور العمل های ریز بایدها و نباید ها،الگوهای رایج رفتاری، شرایط استاندارد ، از این قماش هستند .هنجارهای اجتماعی شیوه های رفتاری معینی است كه در گروه یا جامعه متداول است و فرد در جریان زندگی خود آن را می آموزد و به كار می بندد( جامعه پذیری) و انتظار دارد كه دیگر افراد گروه یا جامعه آنرا انجام دهند و اگر فردی هنجار جامعه یا گروه را رعایت نكند مورد سرزنش و حتی مجازات قرار می گیرد.بنابراین« هنجارها از راه جذب ذهنی و جامعه پذیری اخذ و جذب می شوند»( آبركرامبی و همكاران، 1370: 259).
هنجارها به خاطر استحكام شرایط وضع می گردند. وجود هنجارها و رعایت آن در گروه و جامعه باعث همنوایی، نظم، یكپارچگی، وحدت رویه و انسجام در زندگی اجتماعی می شود و بلعكس عدم رعایت آنها موجب از هم پاشیدگی و گسیختگی و هرج و مرج می گردد.
هنجارهای اجتماعی به عنوان الگوهای رفتاری مشخص ، تكلیف مردم را در شرایط و موقعیت های مختلف تعیین می كنند . تمامی اعضای جامعه در سایه آگاهی از هنجارهاست،كه می توانند رفتارهای متناسب با انتظارات دیگران ، انجام دهند. در واقع هنجار ها ،الگوهای رفتاری تعیین شده و مورد توافق كلیه افرادی است كه در جامعه مشخص زندگی می كنند و از زمینه فرهنگی مشابه و یا یكسانی بر خوردارند. به همین دلیل به هنجار الگوی عمل نیز گفته می شود. چون ملاك سنجش درستی و یا نادرستی رفتار، همان هنجار جامعه می باشد.
این نكته را نیز نباید فراموش كرد كه در جهان هیچ گروه و جامعه ای ، نداریم كه همه اعضاء و افراد آن هنجارهای موجود زمان خودر ا به طور كامل رعایت كنند، قطعاً در هر گروه و جامعه عده ای، حداقل بعضی از هنجارها را نفی نموده و زیر پا می گذارند. به هر حال در هر گروه و جامعه ای افراد دانسته یا ندانسته از هنجارها تخطی می كنند به این نوع افراد نابهنجارمی گویند و عمل نابهنجار معمولاً با مجازات همراه است.
[1]-Normal
[2]-norm
[3]- laland