کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو
 



شخصیت به عنوان اساسی ترین موضوع علم روانشناسی است، زیرا محور اساسی بحث در زمینه‌های یادگیری، انگیزه، تفکر، عواطف و احساسات، هوش و …می باشد. در روانشناسی ، شخصیت به معنی سبک (style) یک فرد است بدون آنکه درباره ی آن کوچکترین قضاوتی بکنیم.( حمزه گنجی، 1374)

نتیجه تصویری برای موضوع هوش

یکی از متداولترین طبقه بندیهایی که روانشناسان برای شخصیت به کار می برند تیپ شخصیتی A  وتیپ شخصیتیB  می باشد. تیپ شخصیتی B  در مقایسه با تیپ شخصیتی A خوددارترند و از بروز احساسات خود بیشتر جلوگیری می کنند. همین طور شواهد نشان می دهد که تیپ شخصیتی B در یادگیری بیشتر تحت تاثیر تنبیه قرار می‌گیرند در حالی که تیپ شخصیتی A بیشتر از پاداش تاثیر می

پایان نامه های دانشگاهی

 پذیرند(پروین،1374).

 

تیپ شخصیتی B در واکنش های زیستی خود نسبت به سروصدا نیز از تیپ شخصیتی A متفاوتند(تیپ شخصیتی B به سروصدا واکنش بیشتر نشان می دهند)وهر کدام، درصورتی که سروصدا به قدر دلخواهشان باشد، بهترین عملکرد را خواهند داشت. افراد دارای تیپ شخصیتیB، به این علت که سریعترو بیش از حد شرطی می شوند، افرادی هستند همرنگ باجماعت و پایبند به قوانین و مقررات درحالی که تیپ شخصیتی A به استقبال خطر می روند و به پیامدهای آن بی اعتنا هستند چنین فردی از نظر اجتماعی آن قدرها شرطی نشده است پایبند مقررات در حد افراد تیپ شخصیتی B   نمی باشد(حسینیان و یزدی،1376).

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

رضایت شغلی یکی از نیازهای اساسی انسانها در محیط کار است، که به مجموعه تمایلات مثبت  یا احساسات مثبت که افراد نسبت به شغل خود دارند اطلاق می شود(محقق مطلق،1379). هرسی نیز رضایت شغلی را لذت ناشی از ارضا نیازها، تمایلات و امیدهایی می داند که فرد از کار خود به دست می‌آورد (هرسی و بلانچارد،1377). این سازه از بسیاری از عوامل تاثیر می پذیرد و در عین حال پیامدها و نتایج متفاوتی برای افراد وبرای سازمان ها به دنبال دارد. به طور کلی عوامل تاثیر گذار بر رضایت شغلی را می‌توان به عوامل بیرونی یا موقعیتی و عوامل درونی و نگرشی تقسیم کرد(قراباغی،1382).

 

پیش بینی رضایت شغلی زنان شاغل در مشاغل خدماتی غیر دولتی مشهد

 

گینزبرگ و همکاران(1951) به دو نوع رضایت شغلی اشاره می کنند: 1- رضایت درونی که از دو منبع حاصل می شود: الف: احساس لذتی که انسان صرفا از اشتغال به کار و فعالیت عایدش می شود. ب: لذتی که بر اثر مشاهده پیشرفت و یا انجام برخی از مسئولیت های اجتماعی  و به ظهور رساندن توانایی ها و رغبت های فرد دست می دهد. 2- رضایت بیرونی که با شرایط انتقال  و محیط کار ارتباط  دارد و پیوسته در حال تغییر و تحول است.به نظر دانشمندان،رضایت شغلی از تعامل این دو نوع رضایت به دست می‌آید (نقل از سروش،1381).

 

از نظر فلدمن و آرنولد(1986) رضایت شغلی به مجموع تمایلات یا احساسات مثبت که افراد نسبت به شغل خود دارند اطلاق می شود،یعنی هر چه فرد رضایت شغلی بالایی داشته باشد به میزان زیادی شغل خود را دوست داشته و از طریق آن نیازهای خود را ارضا نموده و در نتیجه احساسات مثبتی نسبت به آن خواهد داشت(مصلح،1374).

 

بر اساس تعریف سازمان جهانی بهداشت سلامتی عبارت است از احساس آسایش و آرامش درجسم، روان و محیط و بهداشت روان باعث تأمین رشد و سلامت روانی فردی و اجتماعی، پیشگیری ازابتلا به اختلال روانی، درمان مناسب و بازتوانی آن می شود. از سوی دیگر، بین بهداشت و سلامت عمومی فرد و شخصیت او رابطه‌ای بسیار محکم وجود دارد و اگر شخصی از رشد و تکامل طبیعی شخصیت برخوردار نباشد، میتوان گفت از سلامت روانی محروم است .

 

مطالعه پرداختچی نشان داد دبیران دارای تیپ شخصیتی B در مقایسه با دبیران دارای تیپ شخصیتی A، رضایت شغلی بیشتری دارند(پرداختچی،1374). در پژوهش دیگری که توسط حری(1378) با عنوان بررسی رابطه ویژگی های شخصیتی مدیران کتابخانه های مرکزی وابسته به دانشگاه های علوم پزشکی با رضایت شغلی آنها انجام یافته است،این نتیجه بدست آمد که بین ویژگی های شخصیتی مدیران کتابخانه ها و میزان رضایت شغلی آنها رابطه معنی داری وجود دارد(به نقل از نریمانی و دیگران،1386).

 

حال با توجه به اینکه می دانیم هر شخصی دارای یک نوع تیپ شخصیتی است و رضایت شغلی نیز از مسائل قابل توجه در مشاغل مختلف می باشد و  از طرفی  بررسی های انجام شده نیز حاکی از وجود رابطه بین انواع شخصیت و رضایت شغلی است تحقیقات زیادی نیز به بررسی فرضیه های گوناگون درارتباط با رضایت شغلی و سلامت عمومی پرداخته اند. در پژوهش های حبیب و شیرازی(1382) ،شفیع آبادی و خلج اسدی(1388)، میرزایی وهمكاران(1385)، لی و همکاران (2009) ، یزدی و جعفری(1389)، محمدبیگی وهمکاران(1389)،مشاهده شد رضایت شغلی نسبت معكوسی با نمره پرسشنامه سلامت عمومی دارد  ، من به عنوان یکی از کارکنان دادگستری که شاهد نارضایتی همکاران خود هستم این مسئله در ذهنم ایجاد شده که آیا بین تیپ شخصیتی A  وB با رضایت شغلی  و سلامت عمومی کارکنان این اداره رابطه ای وجود دارد؟ آیا ممکن است عدم رضایت آنها ، نه به علت سختی و حجم بالای کاری است که خودشان بیان می کنند، بلکه به این علت است که نوع تیپ شخصیتی شان با نوع کارشان همخوانی ندارد؟ که در صورت وجود رابطه می توان راهکارهایی پیشنهاد کرد که افراد بر اساس تیپ شخصیتی پستهای خاصی را بر عهده بگیرند و نتیجه آن بهبود رضایت شغلی، سلامت روان و پیامدهای مثبت وابسته به آن باشد.

 

[1]- Mayor

 

2-Robbin

 

[3] – Rey Rosenman

 

[4] – May Friedman

 

[5] – The World  Healtorganization

 

(ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[سه شنبه 1399-11-21] [ 09:34:00 ب.ظ ]




مقوله سلامتی از بدو پیدایش بشر و در قرون و اعصار متمادی مطرح بوده اما متاسفانه عموماً بُعد جسمانی آن در نظر گرفته شده و به بُعد روانی آن کمتر توجه شده است. سلامتی عاملی مهم برای ایفای نقش‌های اجتماعی و موضوع مشترک بسیاری از فرهنگها می‌باشد.حالتی است که نه تنها به شرایط فیزیولوژیک فرد، بلکه به بسیاری از جنبه‌های کارکرد روانی او نیز وابسته است. بر این اساس سازمان جهانی بهداشت[9] (1990) ضمن توجه دادن مسئولین کشورها در تامین سلامت جسمانی، روانی و اجتماعی بر این نکته تاکید می‌ورزد که هیچکدام از این ابعاد بر دیگری ارجحیت ندارد (نور‌بالا و همکاران ،1380).

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

سلامت صرفاً عدم بیماری نمی‌باشد، شخص ممکن است از نظر آسیب شناسی هیچ‌گونه مشکل عینی نداشته باشد، ولی با وجود این سالم هم نباشد مطمئنا هر گونه انحرافی که در حالت کنشی فرد رخ دهد و خود آنرا غیر طبیعی بداند حاکی از عدم سلامت فرد می‌باشد ( رابین دیماتئو، 1388).

 

سلامتی واژه‌ای است که بیشتر مردم با آنکه مطمئن می‌باشند معنای آنرا می‌دانند لیکن تعریف آنرا دشوار می‌یابند.از این رو تعاریف بسیاری از سلامتی ارائه شده است. مفهوم سلامت روان ابعاد خاصی از انسان همانند، هوش، ذهن، حالت و فکر می‌باشد از سوی دیگر سلامت روان بر سلامت فیزیکی افراد مؤثر می‌باشد. فرهنگ بزرگ روان شناسی لاروس بهداشت روانی را این‌گونه تعریف می‌نماید: استعداد روان برای هماهنگ، خوشایند و مؤثر کار کردن، در موقعیتهای دشوار انعطاف پذیر بودن و برای باز‌یابی تعادل خود توانایی داشتن (به نقل ازگنجی،1380).

 

کپلن[10](1964) بهداشت روانی را در سه سطح مورد بررسی قرار داد که عبارت بودند از؛ پیشگیری اولیه، پیشگیری ثانویه و پیشگیری ثالثه. از نظر وی پیشگیری اولیه به معنای کاهش در مقدار بروز موارد اختلال روانی در یک جامعه، از طریق مقابله با شرایط آسیب زا قبل از وقوع آن، پیشگیری ثانویه عبارت از مداخله زود هنگام در شناخت و درمان سریع نشانه‌های بیماری با هدف کاستن از شیوع و گسترش آن و پیشگیری ثالثه عبارت از کاستن از گسترش عوارض جانبی بیماری یا اختلال می‌باشد (به نقل ازشاملو، 1385).

 

تعریفی که بیش از همه پذیرفته شده است مربوط به سازمان جهانی بهداشت (1948) می‌باشد. بر اساس این تعریف سلامتی عبارت است از رفاه کامل جسمی، روانی و اجتماعی، و نه تنها بیمار یا معلول نبودن. این تعریف از سلامتی مفهوم بهزیستی [11]را بوجود می‌آورد که خود دارای اجزای عینی و ذهنی می‌باشد. اجزای عینی آن با آنچه بطور معمول بعنوان استاندارد زندگی یا سطح زندگی نامیده می‌شود ارتباط دارد و به اجزای ذهنی آن کیفیت زندگی اطلاق می‌گردد (اورلی و همکاران[13]، 1998).

 

در سالهای اخیر، انجمن کانادایی بهداشت روانی، بهداشت روانی را در سه بخش تعریف نموده است:

 

نگرشهای مربوط به خود (تسلط بر هیجانهای خود، آگاهی از ضعفهای خود و رضایت از خوشیهای ساده).

 

نگرشهای مربوط به دیگران (علاقه به دوستی‌های طولانی و صمیمی، احساس تعلق به گروه، احساس مسئولیت در مقابل محیط انسانی و مادی).

 

نگرشهای مربوط به زندگی (پذیرش مسئولیتها، انگیزه، توسعه امکانات و علائق خود، توانایی اخذ تصمیمهای شخصی و انگیزه خوب کار‌کردن (به نقل از ایروانی و نجات، 1378).

 

مزلو[14] در تعریف بهداشت روانی ، بر رشد افراد در جهت خودشکوفایی تاکید می‌نماید.از نظر وی هر عاملی که این نیرو را به حرکت درآورد، فرد را در جهت بهداشت روانی و خلق نیازهای بالاتر هدایت خواهد کرد.همچنین فردی که تمامی تلاشش به ارضاء نیازهای زیستی محدود گردد، رشد نخواهد یافت و به بهداشت روانی کامل نخواهد رسید (گنجی،1380).

 

مفهوم کیفیت زندگی بعد از جنگ جهانی دوم با پژوهش بر روی بیماران مبتلاء به دیابت و ایدز آغاز گردید (جیواگ‌ نولی و همکاران[15]،2006)‌. در واقع کیفیت زندگی به عنوان قضاوت شناختی آگاهانه راجع به رضایت فرد از زندگی تعریف می گردد، بر همین اساس هنگامی که فرد دچار بیماری مزمن می‌شود علائم فیزیکی، پیش آگهی درمان، رژیم درمانی و موضوعات مربوطه می‌توانند اثرات شدیدی بر درک کلی رضایت از زندگی بگذارند (رجسک و می‌هولکو[16]،2001 ).

 

علیرغم مفاهیم متعدد از کیفیت زندگی، ‌سازمان ‌جهانی‌ بهداشت (1991)‌ تعریف ‌نسبتا ‌جامعی ‌از ‌‌کیفیت ‌زندگی ‌ارائه ‌نموده ‌است. کیفیت زندگی ‌عبارت‌ است، از‌ ادراک‌ افراد ‌از ‌شرایط‌ کنونی ‌خود ‌با ‌توجه ‌به ‌‌فرهنگ ‌و نظام ‌ارزشی‌ ارتباط آنها ‌با‌ اهداف، انتظارات، استانداردها، ‌نگرانی‌ها و تاثیر آنها ‌در سلامت ‌جسمانی، ‌شرایط ‌روانی‌، ‌استقلال روابط ‌اجتماعی ‌‌می‌باشد (هاس[17]،1994).

 

گیل ‌و ‌فن‌اشتاین[18] (1994) ‌بیان‌ نمودند؛ کیفیت ‌زندگی ‌شیوه ‌درک ‌و‌ عکس‌العمل ‌بیمار ‌نسبت ‌به ‌شرایط جسمانی‌ خود و دیگران ‌و همچنین ‌جنبه‌های‌ دیگر زندگی ‌همچون، ‌عقلانی، ‌شغلی، جسمانی،‌ خانوادگی و ‌دوستان را ‌شامل ‌می‌گردد. کینگ[19](1994) معتقد است ابعاد مختلفی بر روی کیفیت زندگی اثر می گذارند و این ابعاد شامل وضعیت اقتصادی- اجتماعی، روحی- روانی و شغلی می‌باشد.

عکس مرتبط با اقتصاد

ایوانز و کوپ[20](1989) ابعاد کیفیت زندگی را بُعد جسمانی، روانی، اجتماعی، خانوادگی، اقتصادی، تفریحی و معنوی می‌دانند. آنها بُعد جسمانی را دریافت فرد از توانایی‌هایش در انجام فعالیتها، وظائف روزانه که نیاز به صرف انرژی دارد تعریف نموده و بُعد روانی را جنبه‌های روحی و احساسی سلامت مانند افسردگی، ترس، عصبانیت، خوشحالی و آرامش دانسته‌اند، از نظر آنها بُعد خانوادگی شامل تعاملات خانوادگی، میزان حمایتهای خانوادگی تاثیراتی که شغل بر ایفای نقش اعضاء دارد و نقش افراد خانواده در برداشت کلی از کیفیت زندگی می‌باشد و بُعد تفریحی تنها بر وقت آزاد تکیه نکرده بلکه مشتمل بر کلیه فعالیتهای جسمانی و تجارب اوقات فراغت می‌باشد. بُعد معنوی نیز، بخش قابل توجهی از زندگی بسیاری از انسانها را به خود اختصاص داده که به کمک آن انسانها می‌توانند از عهده مشکلات و شادمانی زندگی بر آیند.

نتیجه تصویری برای موضوع افسردگی

گاگنموس، و همکاران[21](1995) در تعریف بُعد اجتماعی ذکر می نمایند که این بعد به توانایی فرد در برقرار کردن ارتباط با اعضاء خانواده، همسایگان، همکاران و سایر گروه‌های اجتماعی وضعیت شغل مربوط می گردد.

 

اسپیلکر و رویسکی[22]‌، 1999؛ جاشکه و همکاران[23] (1989) کیفیت زندگی را به دو دسته؛ کیفیت زندگی مرتبط با سلامت و کیفیت زندگی فاقد ارتباط با سلامت تقسیم می‌نمایند. ‌حوزه‌های کیفیت زندگی مربوط به سلامت شامل؛ موقعیت‌های عملکردی (توانایی بیمار در انجام کارهای منزل، استفاده از تلفن، و یا پوشیدن لباس) سلامت روانی یا سلامت هیجانی (افسردگی‌، اضطراب‌، عاطفه مثبت و اعتماد به نفس) تعهدات اجتماعی (روابط ‌با‌ سایر افراد، شرکت نمودن ‌در فعالیتها) علائم و نشانه‌ها (درد، خستگی و تنگی نفس) می‌باشد.

 

در خصوص تعریف کیفیت زندگی مربوط به سلامت می‌توان گفت که کیفیت زندگی مربوط به سلامت بستگی به میزان تاثیر پذیری سلامت جسمانی، روانی و اجتماعی فرد از یک بیماری یا درمان آن دارد (سلا[24]، 1995). کیفیت زندگی مربوط به سلامت نوعی برداشت ذهنی از بیماری یا درمان آن است. به همین دلیل، بیماران با وضعیت سلامت مشابه، به علت تفاوت‌های فردی مربوط به توقعات و راهبردهای مقابله‌ای ممکن است کیفیت زندگی همسان نداشته باشند (تستا و سیمونسون[25]، 1996).

 

تحقیقات نشان می‌دهند،در آنچه که کیفیت زندگی را تشکیل می‌دهد نه تنها تفاوتهای فردی وجود دارد ،بلکه تفاوتهای بین فرهنگی نیز موثرند و این امر موجب می‌گردد که اندازه‌گیری کیفیت زندگی چالش انگیز شود(به ‌نقل از کرتیس، 1388).

 

در دهه‌های اخیر ارزیابی کیفیت زندگی در  بیماری‌های مختلف بیش ‌از پیش توجه محققان پزشکی را به خود معطوف نموده است (اشمید-ات[26]،2010). در درماتولوژی، کیفیت زندگی جهت اهداف بالینی، تحقیق، سیاسی و مالی، ارزیابی می‌گردد و از آنجا که بیماری‌های پوستی می‌توانند آثار مخربی بر کیفیت زندگی مبتلایان بر جای گذارند ارزیابی آنها اجتناب ناپذیر خواهد بود (درجانی و همکاران، 1387).

 

در ارزیابی‌ کیفیت ‌‌زندگی مبتلایان به بیماری‌های‌ پوستی، سلامت‌ روانی‌ عاملی تعیین‌کننده و بالقوه می‌باشد. (کو[27]، 1995؛ وو، و همکاران،[28] 1988) بر وجود کاهش‌ خود‌باوری، اعتماد ‌به ‌نفس‌،‌ تصویر ‌بدنی ‌منفی ‌و ‌احساس‌خود کم‌ بینی‌ در‌ مبتلایان به ‌بیماری‌های‌ پوستی و تاثیر آن بر کیفیت زندگی تاکید می‌نمایند. (پاپاداپولوس و همکاران[29]، 2000‌؛ سامپوگنا و همکاران[30]، 2004؛ تابوردا و همکاران[31]، 2010)‌‌ بر وجود رابطه ‌بین ‌درماندگی‌های ‌روانی از قبیل خشم‌، اضطراب‌، ‌احساس ‌شرمندگی ‌و‌‌ افسردگی وکاهش کیفیت زندگی در بیماران پوستی‌ اشاره می‌نمایند.

 

فالکس‌ و  وارناک[32]، (2008)؛ پوتوکا، و همکاران[33]، (2009) بر مسائل و واکنش‌های هیجانی ‌در افراد مبتلا به انواع  بیماری‌های پوستی تاکید می ‌نمایند. آنان اظهار می‌نمایند شخص ‌مبتلا‌ به بیماری ‌پوستی،در ‌وهله ‌نخست ‌می‌ بایستی با ‌واکنش‌‌های هیجانی ‌خود ‌و ‌در ‌مرحله ‌بعد، ‌با ‌واکنش‌های ‌اطرافیان ‌در ‌محیط ‌خانواده ‌و ‌محل ‌کار ‌مقابله ‌نماید. زیرا که عوارض ‌جسمانی ‌ناخوشایند ‌مانع از انجام فعالیت‌های روزمره افراد شده و منجر به کاهش کیفیت زندگی آنان می‌گردد.

 

‌‌عزت ‌نفس[34]، عنصر بنیادین ‌ساختار ‌شخصیت‌ می‌باشد، ‌که ‌در ‌‌زندگی‌ روانی ‌انسانها و نگرش ‌آنها ‌‌نسبت‌ به ‌محیط‌ خارجی‌ بسیار ‌مؤثر ‌بوده ‌و‌ اعمال ‌و ‌رفتارهای ‌فرد را ‌در ‌ارتباط ‌با ‌محیط‌ پیرامون ‌خصوصاً‌ در ‌شرایط‌ دشوار کنترل می‌نماید.در پژوهشی که کوپر اسمیت[35] (1967) در زمینه عزت نفس انجام داده آن را یک ارزیابی فردی معرفی نموده که با توجه به خویشتن حفظ می‌گردد، بر این اساس عزت نفس عبارت است از قضاوتی فردی از شایستگی خود.

 

بر اساس نظریه مزلو، عزت نفس یا احترام به خود شامل کسب توفیق و تایید، احساس شایستگی، کفایت و مهارت، یعنی نیاز فرد به ایجاد تصور مثبت در دیگران نسبت به خودش است (کریمی، 1375). مزلو برای تحقق عزت نفس و خود شکوفایی به وجود معیارهای بالینی اشاره می‌نماید؛ ادراک خوب از واقعیت،پیشرفت در قبول خود، دیگران و طبیعت، پیشرفت در داشتن اراده، پیشرفتهای نسبی در مسائل اصلی، آزاد بودن و شوق زندگی داشتن، خود مختاری فزاینده و مقاومت در تشکیل گروهها، ابتکار داشتن در قضاوت و غنی بودن در انگیزش، فراوانی تجربه‌های بسیار بالا ،همانند سازی خوب با انسانیت، بهبود روابط با دیگران، راحتی در قبول دیگران، رشد خلاقیت و تحرک در نظام ارزشها (گنجی، 1380). (ماکسول و بروس،[36]1992) معتقدند عزت نفس پایین منجر به آسیبهای روانی عدیده‌ای در افراد می‌گردد، آنان نشان دادند که روابط معنا‌داری بین افسردگی و پرخاشگری با عزت نفس پایین وجود دارد .

 

در ‌خصوص ‌رابطه ‌عزت‌ نفس ‌با ‌کیفیت‌ زندگی ‌نیز ‌پژوهشهای ‌فراوانی‌ صورت‌ گرفته ‌است، (پوتوکا و همکاران، 2009؛ کو و لبول[37]،

پروژه دانشگاهی

 2001) عزت‌ نفس‌ را عامل‌‌ پیش‌بینی‌کننده ‌‌رضایت‌‌ مندی ‌زندگی ‌و ‌‌‌مؤثر ‌در ‌تعیین ‌و ‌ارزیابی‌کیفیت‌ زندگی ‌می‌دانند و بر وجود رابطه‌ای مثبت بین آنها تاکید می‌نمایند. آنان‌ همچنین‌ عزت نفس را ‌عاملی ‌مؤثر ‌بر سلامت روانی افراد دانسته‌ و بیان نمودند؛ اگر ‌فردی‌ به ‌‌این‌ احساس‌ دست‌ یابد‌ که‌ بعلت ‌بیماری ‌‌از ‌دیگران‌ ضعیف‌تر ‌‌و ‌بی‌ارزش‌تر است، عزت ‌نفس ‌منفی‌ را ‌در ‌درون ‌خود ‌پرورش‌ می‌دهد، منجر ‌به ‌احساس ‌حقارت‌، ‌افزایش‌ اضطراب،‌ ترس‌خشم و افسردگی در افراد می‌گردد.

 

حال که شواهد گویای رابطه مثبت میان عزت نفس و کیفیت زندگی و همچنین سلامت روانی و کیفیت زندگی می‌باشد، پژوهش حاضر به دنبال بررسی این مساله است که سهم هرکدام از متغیرهای عزت نفس و سلامت روانی در پیش‌بینی متغیر کیفیت زندگی در بیماران مبتلاء به  بیماری‌های پوستی چگونه است؟

 

[1] .Heinroth

 

[2] .Jacobi

 

[3] .somatopsychic

 

[4] .Panconesi

 

[5] . national institute of  health

 

[6].Holmz &Rayhe

 

[7] .Fredman &Rosenman

 

[8] .Albee

 

[9] . ‌world‌ health‌ organization

 

[10] .kaplan

 

[11] .well-being

 

[12] .‌Quality ‌of life

 

[13].Orley & et al.

 

[14] .Maslow

 

[15] .Giovagnoli & et al.

 

[16] .Rejeske &Mihalko

 

[17] .Hass

 

[18] .Gill &Feinstein.

 

[19] .King

 

[20] .Evans& Cope

 

[21] .Guggnummass & et al.

 

[22].Spilker & Revicki

 

[23].Jaschke & et al.

 

[24] .Cella

 

[25].Testa&Simonson

 

[26] .Schmid-ott

 

[27] .Koo

 

[28].Wu &et al .

 

[29] . Papadopouloos & et al.

 

[30] . Sampogna & et al.

 

[31] . Taborda & et al.

 

[32] . Folks&Waronock

 

[33] .Potoca & et al.

 

[34] .self-esteem

 

[35] .Copper -Smith

 

[36] .Maxwell &Bruce

 

[37] .Koo & Lebwohl

 

(ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:34:00 ب.ظ ]




از آنجایی که نیروی انسانی مهمترین و ارزشمند ترین  عامل بین عوامل و منابع مختلف تولید است بنابر این اهداف و منافع افراد لزوماَبا یکدیگر انطباق نداشته و چگونگی اتخاذ سبک های رهبری از سوی مدیران در برخورد با موقعیت های متفاوت سازمانی به منظور حصول اثربخش یکی از مهمترین مباحث اساسی علوم رفتاری  در حوزه رهبری است . در این راستا کارکنان هر  سازمان مهمترین جزء سازمان محسوب می شوند که بی توجهی به خواست و نظرات آنها غیر قابل اجتناب است. با عامل انسانی باید در نهایت عزت و احترام برخورد کرد زیرا سالها سرمایه گزاف صرف تربیت و پرورش انسانهای متخصص ، فهیم و متعهد شده تا پس از سالها برنامه ریزی به اوج بازدهی برسند. پس یک مدیر باید در موقعیت های گوناگون سبک های متفاوت را برای رهبری کارکنان خود با توجه به فرهنگ حاکم بر سازمان و بلوغ سازمانی کارکنان برگزیند(مصدق راد،1381)

 

همچنین امروزه کارکنان از تحصیلات بالایی برخوردار هستند و کارها بیشتر تخصصی شده است، بنابراین نمی توان مثل گذشته آنها را وادار به انجام کار کرد. در سازمانهای امروزی نیاز بیشتری به مشارکت کارکنان در مدیریت سازمان می باشد. در حقیقت تغییر سبك مدیریت از حالت مدیریت استبدادی به سمت مدیریت مشارکتی منجر به موفقیت هر چه بیشتر سازمان می گردد .سبك رهبری كه منجر به مشاركت گروهی كاركنان و تشكیل گروههای كاری گردد، موجب انجام اثربخش، كارآمد، منظم و هماهنگ كارها می گردد. علاوه بر این،

پروژه دانشگاهی

 بكارگیری سبك رهبری حمایتی و مشاركتی منجر به افزایش لذت انجـام كار در  كـاركنان  می گردد. (سان جان،1998)

 

همواره سبک رهبری به عنوان یکی از عوامل موثر رضایت شغلی ،تعهد سازمانی و افزایش بهره وری سازمان به حساب می آید و در دانش مدیریت ، رهبری سازمانی در کنار برنامه ریزی و سازماندهی و کنترل یکی از وظایف ضروری مدیر تلقی می شود و نقش پراهمیتی درافزایش اثربخشی سازمان دارد بنابراین  سازمانهایی که نیازمند جهش عمده در افزایش کارآمدی می باشند بایستی زمینه را به گونه ای فراهم سازند که کارکنان و مدیرانشان با طیب خاطر تمامی تجربیات ،تواناییها و ظرفیتهای خود را در جهت اعتلای اهداف سازمانی به کار گیرند. این امر میسر نخواهد شد مگر آنکه اصول و قواعد مربوط به رفتار شهروندی سازمانی شناسایی و بسترهای لازم برای پیاده سازی این گونه رفتار ها فراهم گردد.

Job Satisfaction - رضایت شغلی

شهروند خوب سازمانی یك تفكر و ایده است وآن شامل رفتارهای متنوع كاركنان نظیر پذیرش و به عهده گرفتن وظایف و مسئولیت های اضافی،پیروی از مقررات و رویه های سازمانی،حفظ و توسعه نگرش مثبت شكیبایی و تحمل نارضایتی و مشكلات در سرکارمی باشد . بر پایه و اساس تئوریها و نظریه های  سازمانی مسلماَرفتار شهروندی سازمانی به رقابت و عملكرد سازمانها كمك می كند به علاوه رغبت به تمایل به رفتار شهروندی به علت رقابت های روز افزون جهانی اهمیت ویژه ای دارد. (زارعی متین،1388 )

 

رفتار شهروندی سازمانی برای هر سازمانی مطلوب است چرا كه با متغیر های سازمانی مهمی همچون رضایت شغلی،نگهداری سیستم و بهره وری سازمانی ارتباط دارد نتایج مطالعات نشان می دهد كه مدیران می توانند رفتار شهروندی سازمانی را با ایجاد یا بهبود محیط كاری مثبت پرورش دهند به جای آنكه متوسل به زور و اجبار شوند به فرایندهای انتخاب یا استخدام یا جامعه پذیری اتكانمایند تا این رفتارها را ایجاد نمایند.(ماركیسون،1996،46)

Efficiency بهره وری

علیرغم پذیرش در حال رشدی كه مفهوم رفتار شهروندی سازمانی داشته برخی محققان پرسش هایی را در خصوص اینكه چگونه رفتار شهروندی سازمانی باید از نظر تئوریكی تعریف گردیده و مورد انـدازه گیری قرار گیرد مطرح نمودند. موضوع مهمی كه در این بین به اندازه كافی روشن است مرز مفهومی بین رفتار شهروندی سازمانی،رفتار فرا نقشی و رفتار های درون نقشی می باشد كه آنها را از هم متمایز می سازد، اما برخی مطالعات نشان می دهد كه مرز بین این دو مفهوم از دیدگاه كاركنان متفاوت است. (ماریسون،1994،1543)

 

در این پژوهش سعی خواهد شد  با اخذ این پیش فرض که بین سبك رهبری مدیران و رفتار  شهروندی سازمانی کارکنان ارتباط وجود دارد تا نوع این رابطه معلوم گردد.

 

پس مسئله اصلی و بعبارتی پرسش پژوهش این خواهد بود که:

 

“آیا می توان رابطه معنا داری بین تغییر سبك رهبری شخص مدیر و رفتارشهروندی  سازمانی کارکنان یافت؟” و یا در کلامی دیگر،آیا می توان به جهت بهبود رفتارشهروندی سازمانی درکارکنان الگوی خاصی را درمدیریت پیشه کرد و از میان عوامل مربوط به سبك  رفتـاری مدیر،کدام یک تـاثیر بیشتری بر رفتـار  شهروندی  كاركنان سازمان مورد مطالعه خواهدداشت.

 

(ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:33:00 ب.ظ ]




پیشرفت سریع جوامع بشری و به تبع آن صنعتی شدن و رشد فزاینده شهر نشینی و ازدیاد جمعیت و نیز كمبود منابع موجود همگی موجب رشد روز افزون خشونت، جنگ، تجاوز و سایر حوادث انسانی شده و در كنار سوانح طبیعی از قبیل سیل و زلزله و …. موجب شده تا اختلال استرس پس از سانحه[1] به عنوان یكی از شایع ترین اختلالات روانی خودنمایی كند (كاپلان[2] و سادوك[3] ، 2001).

 

اختلال استرس پس از سانحه اختلالی اضطرابی است كه در اثر مواجهه فرد با رویدادهای آسیب زا ایجاد و توسط همبودی سه دسته از علائم تجربه مجدد، اجتناب و بیش بر انگیختگی مشخص می شود. یكی از رواكنش های هیجانی افراد مبتلا به PTSD احساس گناه عمیق می باشد كه نخستین بار در بازماندگان قتل عام نازی ها مورد توجه قرار گرفت و بعدها در موارد دیگر از جمله جنگ، قحطی ها، زلزله‌ها و آتش سوزی های بزرگ مشاهده شد (نات[4]، 2000).

پایان نامه های دانشگاهی

 

 

احساس گناه از آنجا ناشی می شود كه بازماندگان تصور می كنند كه تلاش كافی برای نجات زندگی دیگران به عمل نیاورده‌اند (پور افكاری 1376). به غیر از احساس گناه كه بیشتر در بازماندگان سوانح دیده می شود یكی دیگر از واكنش های هیجانی كه در مبتلایان به  PTSD بروز می كند و جزء پاسخ‌های مقابله‌ای غیر انطباقی شمرده می شود خشم و رفتار پرخاشگرانه مداوم است كه گاه با خود آزاری عمدی و خود كشی ممكن است مشاهده می شود (گلدار[5] ، مایو [6]و كوئن[7] ، 2001). در مبتلایان به PTSD سایر نشانه‌های بالینی و اختلالات نیز از جمله علائم تجزیه‌ای، مسخ شخصیت، سوء مصرف الكل و وابستگی به مواد، افسردگی، اختلالات اضطرابی، ضعف حافظه، تحریك پذیری مستمر، مسائل زناشویی و مشكلات بین فردی، واكنش های روان پریشی، اختلال جسمانی كردن نیز دیده  می شود (همان منبع).

نتیجه تصویری برای موضوع افسردگی

1- Post Traumatic Stress Disorder (PTSD)

 

2- Kaplan,H.

 

3- Sadock, B.

 

4-Nat,D.P.

 

5- Geldar , M.

 

6- Mayou , R.

 

7- Cowen , P.

 

(ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:33:00 ب.ظ ]




قصه و قصه گویی به قدمت تاریخ بشر ریشه دارد به گونه ای که بشر زندگی خود را در چهار چوب قصه ها به تصویر کشیده است و قصه ها نیز زندگی بشر را شکل داده، دگرگون ساخته و متحول نموده اند. قصه ها باز نمایی ما از خودمان و تجربه های مان است. زندگی فرایند پیوسته ای از نظم بخشی و سازماندهی تجربه هاست. هنگامی که شناخت کاملی از جهان وجود ندارد نیاز نسبت دادن معنا به تجارب احساس می شود بدین ترتیب، تجربه ها و رویدادهای عمر طولانی هر یک از افراد به قصه تبدیل می شود. افراد هنگام بیان داستان توالی و رابطه های معنا دار را کشف می کنند و نسبت به وضعیت خود بینش عمیق تری به دست می آورند(دوایودی ،1997).

پروژه دانشگاهی

 

 

قصه گویی در کشور ما سابقه ای بس دیرینه و قدیمی دارد اما نفوذ وسایل ارتباط جمعی و علاوه بر آن زندگی مدرنیته، موجب شده تا نقش قصه گویی در طول دوران و به ویژه در نظام های آموزشی کمرنگ شود. به قصه گویی هنوز به عنوان یک فن نگاه نمی شود و در نظام آموزش و پرورش جایگاه شایسته ای برای قصه گویی به چشم نمی خورد. قصه‌گویی نوعی ادبیات شفاهی است. آشنایی با نوع شفاهی ادبیات درک تازه‌ای از زبان را به کودک می‌بخشد. افسانه‌ها، متل‌ها و حکایات که در قالب قصه برای کودکان بیان می‌شود دانش زبانی آنها را غنی می‌سازد. منظور از هوش کلامی، قدرت استفاده از زبان و درک کلام است بدون آنکه شخص، اعمالی را انجام دهد. مثل حافظه، استدلال کلامی و تجسم فضایی(ناظمی،1385،ص 64). قصه در قالب کلام جان می‌گیرد و اولین برخورد کودک با قصه با شنیدن واژه‌ها، جملات کوتاه و مرکب، لحن کلام است. حتی اگر آن زبان را به‌کار نگیرند و از واژگان آن استفاده نکنند زبان قصه را تجربه کرده و با دنیای زبانی تازه‌ای مواجه می‌شوند به این طریق کودک زبان را به‌طور غیرمستقیم آموزش می‌بیند

 

و فراگیران رایاری می دهند بسیاری از کلمات، واژه‌ها و مفاهیم ادبی را از طریق احساس خود درک کرده و

 

 

 

کاربرد صحیح آن را می‌آموزند. از دید برخی از روانشناسان، زبان کمک بسیار بزرگی به رشد ذهنی کودکان می کند و با توجه به این مطالب در می یابیم که قصه گویی چه نقش مهمی در درک و فهم کودکان دارد و همچنین کودکان می توانند با استفاده ازقصه گویی گنجینه لغات بیشتری در محاورات روزمره کسب کنند و معنی بسیاری از لغات را درک کنند. مسئله ای که دراین تحقیق پیش آمده است یک سوال علمی است که آیا آموزش به شیوه قصه گویی می تواند بر میزان هوش کلامی و گنجینه لغات تاثیری مثبتی بر جا گذارد و یا برعکس آموزش به شیوه قصه گویی می تواند بر میزان هوش کلامی و گنجینه لغات تاثیر متفاوتی بر جا گذارد.

 

(ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:32:00 ب.ظ ]
 
مداحی های محرم