توسعه اقتصادی در هر کشوری نیازمند سرمایه گذاری در بخش ها و فعالیت های مختلف اقتصادی آن کشور است و بدون سرمایه گذاری در طرح های زیر بنایی و روبنایی ، نمی توان انتظار گسترش اشتغال، تولید و رفاه اقتصادی را داشت . برای تحقق این مهم ، امروزه بسیاری از کشورهای جهان ،تمایل شدیدی به جذب سرمایه های خارجی پیدا کرده اند . سرمایه گذاری در زیرساخت های گردشگری و استفاده از توان های بالقوه منطقه ای به منظور جذب گردشگر ،یکی از راه های مناسب بدین منظور است. توسعه گردشگری به عنوان مجموعه فعالیت های اقتصادی ،تاثیر بسزایی در تقویت بنیان های اقتصادی جوامع دارد(ابراهیم زاده،آقاسی زاده،108:88). آگاهی جوامع از اینکه گردشگری منبع درآمد ارزی بسیار مناسب و قابل ملاحظه ای در اختیار اقتصاد یک کشور قرار میدهد باعث شده است که گردشگری مفهومی بسیار گسترده در ابعاد اجتماعی،اقتصادی و فرهنگی پیدا کند و به عنوان یک صنعت تلقی شود(طهماسبی پاشا و مجیدی،1384).
 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

بسیاری از کشورها این صنعت پویا را به عنوان منبع اصلی درآمد،اشتغال ،رشد بخش خصوصی و توسعه ساختار زیربنایی می دانند که باعث تبادلات فرهنگی نیز می شود. در حال حاضر گردشگری به عنوان گسترده ترین صنعت خدماتی جهان نامیده شده است(کاظمی1386) که منافعی از جمله افزایش GDP،ارزآوری ،ایجاد اشتغال ،افزایش درآمد های دولت،حفظ محیط زیست ،بهبود رفاه اجتماعی ،حفظ میراث فرهنگی ،تبادل فرهنگی و تقویت فرهنگ بومی را به همراه دارد.افزون بر این بسیاری از برنامه ریزان و سیاستگزاران توسعه نیز از این صنعت به عنوان رکن اصلی توسعه پایدار یاد می کنند. این مهم باعث شده است در سطح بین الملل رقابتی نزدیک و فشرده در پی افزایش بیش از پیش منافع و عواید خاص از فعالیتهای گردشگری به وجود آید. باید توجه داشت که توسعه صنعت گردشگری به ویژه برای کشورهای در حال توسعه که با معضلاتی همچون بیکاری بالا ،محدودیت منابع ارزی و اقتصاد تک محصولی مواجه اند از اهمیت بیشتری برخوردار است. با توجه به اینکه ساختار اقتصادی ایران بعد از اکتشاف و بهره برداری از منابع نفتی به شدت متکی به صادرات نفت و درامد نفتی حاصل از آن بوده است و تلاش های صورت گرفته برای خروج از این وضعیت و اتخاذ سیاست های اقتصادی غیر نفتی نتیجه چندانی در بر نداشته است ، اینک برای ایجاد توسعه ای همه جانبه و پایدار و همچنین جایگزینی منبع جدید کسب درامد به جای منابع نفتی در کشور ، توسعه صنعت گردشگری اهمیت می یابد(ابراهیم زاده و آقاسی زاده،109:88). چرا که ایران سرزمینی چهار فصل با تمدنی

پایان نامه های دانشگاهی

 چند هزار ساله است(زنگی آبادی ودیگران،1:1389). اما بااین وجود هنوز نتوانسته است جایگاه واقعی خود را در دنیا بدست آورد . بر اساس امارهای ارایه شده سالانه حدود 3 میلیارد سفر انجام می شود که حدود 700 میلیون آن بین کشوری و 800 میلیون مسافرت داخلی است. از مجموعه این سفرهای بین کشوری ، سهم ایران یک میلیون و پانصد هزار سفر یعنی حدود 2. از سهم جهانی است(پورکاظمی و رضایی،28:85).

عکس مرتبط با محیط زیست

بررسی در خصوص وضعیت صنعت گردشگری ایران حاکی از آن است که به لحاظ سهم بخش گردشگری از تولید ناخالص داخلی ، کشور ایران در میان 174 کشور جهان رتبه 86 را به خود اختصاص داده است ، در زمینه سرمایه گذاری حوزه گردشگری در جهان رتبه 172 و در میان کشورهای خاورمیانه رتبه آخر را دارا می باشد(همان). بنابراین برای دستیابی به توسعه گردشگری ، تدوین راهبردهایی متناسب با عوامل محیطی مقصد گردشگری ضرورت می یابد. چرا که راهبردها می توانند تعیین کنند که چه نوع گردشگری و در کجا باید توسعه یابد ، چند هتل و همچنین تسهیلات دیگر باید افزوده شود و از چه نوع باید باشند، راهبردها می توانند موارد دیگر صنعت گردشگری را نیز در نظر بگیرند(نوحه گروحسین زاده،155:88).بدین منظور در این پایان نامه به موضوع تدوین راهبردهای توسعه مقصد گردشگری با رویکرد مدل فرد.آر.دیوید ( مطالعه موردی شهر تهران) پرداخته شده است .
 تصویر درباره گردشگری

2-1- اهمیت و ضرورت موضوع

   مدیران در عصر فرا صنعتی و توسعه تجارت جهانی با روندها و رویدادهای ناآشنا و غافلگیر کننده ای روبرو شده اند، در عصری که آهنگ شتابنده تغییر و حضور شرکتهای فرا ملیتی با شعار “جهانی فکر کن،منطقه ای عمل کن” فضای جدیدی از تحولات و نظری های مدیریت را خلق کرده است و قواعد محیط، رقابت سنتی را در هم ریخته است.نگرانی اصلی تحلیلگران و مدیران شناخت ماهیت تغییرات و اجرای راهبرد های اثربخش برای برخورد با چالشهای نوین است ،چالشهایی که راهکارهای مبتنی بر تجربیات گذشته پاسخگوی آنها نیست(رابینسون،1387). امروزه مدیران جهت برخورد اثر بخش با اینگونه چالشها که بر توانایی سازمان مورد نظرشان برای کسب سود و توسعه فعالیتها تاثیر میگذارد فرآیند مدیریت راهبردی را مورد توجه قرار داده اند.آنها بر این باورند که فرآیند مذکور به بهینه نمودن موقعیت شرکت در محیط رقابت کمک مینماید و به مدیران این توانایی را میدهد که تغییرات و دگرگونی ها را دقیقتر پیش بینی نموده ،آمادگی سازمان را در مقابل رویدادها و رخدادهای غیر قابل انتظار داخلی و خارجی افزایش دهد(همان). در حال حاضر مهمترین دغدغه اکثر سازمان ها ، تدوین و پیاده سازی استراتژی هایی است که موفقیت و بقای آنها را در شرایط متحول و پیچیده محیطی ، تضمین نماید. برنامه ریزی استراتژیک ابزاری را در اختیار سازمان ها می گذارد تا بتوانند تدوین و اجرای استراتژی را در وجوه مختلف سازمان دنبال کنند و بر عملکرد استراتژیک خود مدیریت داشته باشند(امینی وخبازباویل 19:88).

فرایند های مدیریتی ، به لحاظ تاریخی ، از پایان جنگ جهانی دوم بسیار پیچیده تر شده است . این پیچیدگی بازتاب رشد فزاینده رقابت ، درگیری بیشتر در اقتصاد و تجارت بین المللی است. فرایند های مذکور در دهه 1970 بسیار پیشرفت کردند . مفاهیم و ابزارهایی مانند : “طرح های بلند مدت” ، “مدیریت سرمایه گذاری جدید” ، “طرح ریزی، برنامه ریزی و بودجه بندی” و” سیاست بازر گانی” مورد توجه جدی قرار گرفت که از جمع بندی وادغام همه این فرایند ها ، مدیریت راهبردی حاصل گردید(رابینسون،1387). اندیشمندان دلایل متعددی را در خصوص ضرورت اجرای مدیریت راهبردی در سازمان ها بر شمردند ازجمله موارد زیر:

  • تغییرات و تحولات جهان امروز
  • ریسک رو به افزایش خطاها
  • هزینه بالای اشتباهات
  • معضلات اقتصادی
  • کمبود منابع
  • نیاز دولت ها به افزایش منابع درامدی
  • کاهش وابستگی به درامدهای حاصل از صادرات مواد اولیه مانند نفت (اعرابی وشیرخانی،38:88).

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...