خارج است.

 

هدف این تحقیق، تبیین و توصیف چگونگی ارسال پیام در قالب یک رفتار ارتباطی متأثر از آئین است و سعی در بیان این نکته دارد که پوشش به عنوان یک رفتار ارتباطی بیشتر از آنکه متأثر از عوامل زیستی یا عقلانی باشد متأثر است از آئین ارتباطی فرهنگ کلان جامعه یا خرده فرهنگ و یا مفهومی است که فرد عضو و متأثر از آن است.

 

آئین به این موضوع ناظر است که فرد در جامعه به وسیله ارتباطات تأثیر گذار و تأثیر پذیری احاطه شده و حیات اجتماعی آن منوط به حفظ این ارتباطات است. در واقع این ارتباطات برای او نوعی از باید و نبایدها تعریف کرده و فرد متأثر از این الگوها، رفتار و فکر می‌کند و با استفاده از ابزارهایی که همین ارتباطات در اختیار او قرار می‌دهند جهان اطراف و پدیده‌هایش را شناسایی و در مورد آن‌ها فکر می‌کند.

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

پروژه دانشگاهی

 

برای مثال فرض نگارنده بر این است که اکنون در جامعه زنان و دختران ایرانی داشتن موهای طلائی نوعی مزیت و برتری در زیبایی است. این زیباتر بودن ناشی از چیست؟ ناشی از یک پدیده فیزیولوژیک است؟ یعنی وقتی فرد این رنگ را می‌بیند در بدن و ذهن او فعل و انفعالات فیزیولوژیک می‌افتد؟ یا این تفکر ناشی از نوعی آئین است که فرد در ارتباط با جامعه خود یعنی دیگر زنان و مردان آن‌را دریافت کرده؟ این آئین زیبایی است که جامعه به صورتی نامحسوس ابلاغ کرده که در این آئین، موی طلائی مشخصه زیبا بودن است. پیش فرض می‌تواند این باشد که فشار اجتماعی ناشی از نپذیرفتن آیینی که فرد به آن تعلق دارد معمولاً مانع از کنشی خارج از آن آئین می‌گردد. موضوعی که اساس شکل گیری نظریه مارپیچ سکوت نئول نئومن نیز به شمار می‌آید. اما در نهایت در اینجاست که محقق باید با حصول به آئین های ارتباطی که فرد تحت آن‌ها عمل می‌کند به توصیف چرایی این برداشت ذهنی برسد.

 

-2-اهمیت و ضرورت تحقیق

 

اگر نگاه کوتاهی به تصاویر خانوادگی و یا فیلم‌های سینمایی ساخته شده از سال‌های نه چندان دور مثلاً سال‌های اوایل دهه هفتاد شمسی بیندازیم به وضوح می‌توانیم تغییر قابل ملاحظه و بسیار محسوسی را در نوع پوشش افراد حاضر در آن عکس‌ها به خصوص بانوان مشاهده کنیم. حتی اگر یک مقایسه ساده و دم دستی از نوع پوشش بازیگران فیلم‌ها و سریال‌های ده سال قبل و اکنون انجام بدهیم یک تحول بسیار عمیق را متوجه خواهیم شد. البته این تغییر در خارج از مرز های ایران نیز به وضوح قابل مشاهده است. اگر سریال‌ها و فیلم‌های ساخته شده در زمان‌های مختلف را تا حدودی نمایانگر وضعیت اجتماعی همان روز بر شمریم یک تحول قابل مشاهده را در پوشش زنان در فیلم‌های یک دهه قبل میلادی و فیلم‌های روز سینمایی جهان مشاهده خواهیم کرد. این تحولات که به سرعت با هدف برهنگی هر چه بیشتر پیش رفته است تغییر پرشتابی در الگوی پوشش زنان را نشان می‌دهد.

 

همان‌گونه که در بالا نیز اشاره شد این تغییر در پوشش در ایران پس از جنگ تحمیلی نیز به شدت قابل لمس است. به طوری که شاید اگر تصویر پوشش بعضی زنان در جامعه امروز را ده سال قبل برای کسی متصور می‌شدیم قابل پذیرش نبود. این تغییر الگوی پوشش می‌تواند ناشی از تغییر مناسبات ارتباطی افراد با خارج از خود باشد یا عوامل ذهنی و یا کارکردی داشته باشد. این پژوهش در واقع در پی یافتن چرایی‌های این تغییرات است. از سوی دیگر جلوگیری از تغییر الگوی پوشش به سمت الگو های غیر بومی و هدایت و حفظ الگو به سمت الگو های بومی و اسلامی از اهدافی است که برای تحقق آن باید به یک تحلیل از وضعیت پوشش در جامعه امروز رسید.

 

مقابله با حجاب و پوشش اسلامی در دوران سیاسی قبل از انقلاب اسلامی به عنوان رویکرد جدی حکومت تلقی می‌گشته است که در برهه ای از زمان برای اجرائی آن پرداخت هزینه برخورد های قهری در این زمینه نیز برای حاکمان وقت دارای توجیه می‌شود. اما این برخورد های قهری در گذشت زمان جای خود را به خیزشی نرم و به اصطلاح فرهنگی داد؛ و وضعیت پوشش در بعضی زنان ایرانی که بیشتر در طبقات مرفه شهر های بزرگ حضور داشتند به سمتی رفت که نشانی از کشوری با دین رسمی اسلام نداشت. البته با همه این تلاش‌های نرم برای تغییر الگوی پوشش زنان ایرانی، حجاب هنوز به عنوان یک الگوی ریشه دار در عامه مردم مطرح بوده است. اما با وقوع انقلاب اسلامی در سال 1357؛ جمهوری اسلامی به غیر از دو سه سال اول تولد خود توانست با هر روشی و متأثر از هر اتفاقی که خارج از این بحث است حجاب را به عنوان یک باید اجتماعی برای زنان و دختران جامعه ایرانی بیان و اجرا کند.

 

اما در سال‌های پس از جنگ و با توجه به شرایط اجتماعی و سیاسی که بر راهبردها و سیاست‌های فرهنگی نیز اثرگذار بود اجرای حجاب علیرغم وجوه قانونی و آرمانی آن در نظام جمهوری اسلامی ایران به سستی و کم توجهی دچار شد و در این دوره بیش از بیست ساله وضعیت حجاب در جامعه ایرانی به شرایطی رسیده که حجاب به عنوان قانونی نمایشی در آمده و لباس استفاده شده توسط بخش گسترده ای از جامعه ویژگی ماهوی پوشش اسلامی یعنی پوشانندگی و حفظ جذابیت‌های جنسی زنانه را از دست داده است.

 

در واقع یکی از اهداف ثانویه این پژوهش؛ رویکرد کارکردی آن است و از این رو که این پژوهش می‌تواند با بیان مؤلفه های تأثیر گذار بر انتخاب پوشش توسط زنان ایرانی به برنامه ریزان، متولیان و صاحب نظران فرهنگی کشور در جهت کشف چرائی این تغییرات سریع و عمیق کمک کند.

 

لذا محقق معتقد است پوشش را باید به عنوان یک رفتار ارتباطی و دارای ویژگی‌ها و عناصر ارتباطاتی نگاه کرد. از همین جهت می‌توان برای کشف مؤلفه های حاکم بر این رفتار ارتباطی آن را با پیش فرض یک ارتباط آیینی سنجید.

 

به این منظور می توان با درک جایگاه ارتباطی پوشش و تاثیرگذاری و تاثیر پذیری آن از عوامل دیگر به نوعی از نگاه جامع بر پوشش زنان ایرانی دست یافت.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...