یکی از مؤثّرترین عواملِ ماندگاری یک تمدّن فرهنگ آن است. تمدّن بزرگ اسلامی نیز برای استمرار خود از این عنصر با تمام ظرفیتهای آن بهره برده است. در این میان بِقاع متبرّکه امام زادگان به مثابه یک پایگاه فرهنگی مستحکم و اطمینانبخش همواره بخشی از این ظرفیتهای فرهنگی اسلام بخصوص اسلام شیعی بودهاند. ( حبیبی سیسرا ، 1392). مفهوم فرهنگ نخستین بار توسط مردم شناس انگلیسی، سرادوارد بارنت تایلور[1] در سال 1871 به کار رفت. وی فرهنگ را مجموعه ای پیچیده می داند شامل: “دانش ها، باورها، هنر، قوانین، اخلاق، آداب و رسوم و دیگر قابلیت ها و عادت هایی که انسان به عنوان عضو جامعه آنها را فرا می گیرد.”( کوزر [2] ،1387 :44)
اساسا یک فرهنگ و شکل پیچیده و پیشرفتهتر آن یعنی تمدّن دارای چند رکن اصلی است که عبارتند از؛” علم، نظم، امنیّت، وحدت و تعاون. به اعتراف بسیاری از اندیشمندان، انبیاء و ادیان از اصلیترین پایهگذاران شکلگیری این عواملِ فرهنگساز بودهاند” (حجازی 1349: 25). با این بیان امام زادگان که در راستای کارکرد انبیاء ولو در مقیاسی کوچکتر تعریف میشود، عاملی برای ایجاد این ارکان است. علاوه بر این نباید نقش امام زادگان را در شکلدهی به شاخصههای فرهنگی اسلام را نادیده انگاشت. در سیره عملی امام زادگان میتوان به این شاخصههای فرهنگساز اشاره کرد؛ مهاجرت برای تبلیغ دین، صبر و ایستادگی در راه تحقق آرمان، ایثار و گذشت از جان و مال در راه تحقق هدف، گرایش به تکلیف محوری با نگاه به نتیجه، ترویج دانشِ دینی و غیره، که هریک از اینها علاوه بر اینکه تأیید و تأکید میکنند که فرهنگِ اسلام یک فرهنگِ ارزش محور است، در شکلگیری و استمرار فرهنگدینی نیز نقش بسزایی داشتهاند ( حبیبی سیسرا ، 1392).
مدیریت به عنوان یکی ازعمده ترین ارکان توسعه درسالهای اخیر نقش مهم وگسترده ای رادرسرنوشت ملی بسیاری ازکشورهاداشته
ونتیجتا درفعالیتهای بشرودرزندگی اجتماعی نیاز داریم. دانش مدیریت،درکشورمابه لحاظ تاریخی،دارای یک سابقه طولانی است وتعالیم اسلام درزمینه رهبری ومدیریت وتجارب ارزشمندی که ازبه کارگیری اصول مدیریتی در قرن گذشته فراهم آمده است، قابلیت استنباط وسیعی رادر خود دارد که می تواند درتبیین نکات موثردرمدیریت کارآمد نقش به سزایی را ایفا می کند.تمام مدیران، درهمه سطوح ودرانواع سازمانها، مسئول فراهم نمودن شرایطی هستندتاافراد بتوانند بهترین مشارکت رادراهداف گروه داشته باشند و مدیران، هنگامی می توانند وظایف خودرابه خوبی انجام دهندکه درک کاملی ازعوامل بیرونی،نظیرعوامل اقتصادی، تکنولوژی اجتماعی،سیاسی واخلاقی که درعملکردشان تاثیرخواهدگذاشت راداشته باشند (رحمانی و نصرآبادی ، 1392). در عرف تشیع مراد از امامزاده، فرزندان یا فرزندزادگان ائمه اطهار(ع) است و اصطلاحاً به مدفن و مزار متبرک آنان اطلاق میگردد. از آنجا که کارکرد امامزادگان متنوع و متعدد می باشد و شامل کارکردهای مذهبی، تاریخی، هنری، روانشناسی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی است (اصغری، 1392). همچنین اعتبار امام زاده ها در ایران به طوریکه وجودشان در بسیاری از موارد دلایل عمده تأسیس اولیه یا توسعه بعدی شهرها به شمار می آمدند. اینکه امامزادگان زائران خود را از شهر، پسکرانه ها یا شهر های مجاور پذیرا هستند و توریسم مذهبی را رونق می دهند (کاستا[3] ، 1996).گردشگری مذهبی امروزه یک انگیزه مشترک برای سفر به حساب می آید. این نوع ابنیه از نظر تاریخی، هنری، مذهبی و اجتماعی در معماری اسلامی ایران نقش اساسی داشته اند و در هر منطقه با توجه به شکل و عملکرد بنا، با اسامی گوناگونی چون قبه، مزار، مشهد، مقبره، مدفن، روضه، مقام، بقعه، آستانه، گنبد و امامزاده خوانده می شوند؛ “این بناها را به منظور گرامی داشت یاد و خاطره ی شخص متوفی که اغلب از فرزندان و نوادگان ائمه(ع) و بزرگان دینی، ادبی و علمی بوده-است، در محل دفن وی می ساختند”(هلین براند،1386: 317).
داشتن ارتباط با انسانهای بزرگ و اسوه، یکی از بهترین راهها و شیوههای تربیتی به شمار میرود. از سوی دیگر، تأثیر معنوی و اِشراف ارواح بزرگ بر دیگران نیز قابل انکار نیست.انبیا و اولیای الهی، بهترین الگوهایی هستند که انسانها میتوانند از ارتباط با آنان، در مسیر رشد و تکامل خود، بهره برند. این ارتباط، در قالب «زیارت» مطرح شده است.استقبال انسانها از اماکن زیارتی در تمامی ادیان آسمانی و بشری و نیز اشتیاق مسلمانان به زیارت اماکن و مزارات مقدّس، بر کسی پوشیده نیست. برای نمونه، تنها از میان ایرانیان، سالانه میلیونها زائر به مکانهای زیارتی سفر میکنند و بهره معنوی میگیرند .از آنجا که زیارتگاه ها بزرگترین پایگاه تبلور آموزه های دینی و آسمانی است، نقش اساسی و عظیمی در تأمین راهبردی بنیادی در حرکت تاریخ بشر داشته، دارند و خواهند داشت. مکان های زیارتی مهمترین پایگاه ترسیم و تنظیم حرکت تاریخ در آینده بشریت است و به عنوان مرکز ثقل و کانون اصلی تحولات جهانی و مدیریت فرهنگی بشریت، ظرفیت ها و قابلیت های خود را آشکار خواهد ساخت. ( موسوی و نیلی ، 1392). دورکهایم قویاً این واقعیت را مورد تأکید قرار می دهد که ادیان هرگز فقط یک موضوع اعتقادی نیستند. همه ادیان متضمن اعمال تشریفاتی و شعایری منظمی هستند که در آن گروهی از مومنان گرد هم می آیند. در مراسم تشریفاتی جمعی، حس همبستگی گروهی تأیید و تقویت می شود. تشریفات افراد را از امور مربوط به زندگی اجتماعی نامقدس دور کرده به قلمرویی متعالی وارد می کند، که در آن اعضای گروه خود را در ارتباط با نیروهای عالی تر احساس می کنند (توسلی ،1380).علاوه بر نقش شاخصسازی امام زادگان در امر فرهنگ این مراکز باید در مقام عمل نیز در کانون توجّهات مردم قرار گیرند؛ به گونهای که بتوانند طیف وسیعی از نیازهای فرهنگی جامعه را تحت پوشش قرار داده و مدیریت کنند؛ تنها در اینصورت است که این بقاع متبرّک به جایگاه واقعی خود دستیافته و میتوانند بهمثابه یک قطب فرهنگی عمل کنند. بیتردید نیازهای فرهنگی به لحاظ گونهشناسی و نیز حساسیت از تنوع بالایی برخوردارند که پاسخ به آنها نیازمند مدیریت هوشمند، دقیق و هنرمندانه است. با توجه به مباحث مطرح شده و کارکردهای فرهنگی بقاع و لزوم مدیریت هر چه بهتر این اماکن برای پاسخگویی بهتر به ارزشها و جایگاه ویزه این اماکن این پژوهش درصدد است تا با شناسایی عوامل فرهنگی در ابعاد ( ارزش ها، هنجار ها، هنر و میراث فرهنگی، باورها، مذهب) مؤثر بر مدیریت کارآمد بقاع متبرکه به ارائه راهکارهایی دراین طریق بپردازد.
[1] Sir Edward Barnet Taylor
[2] Louis Kozer
[3] Eccles costa
[چهارشنبه 1399-11-22] [ 02:09:00 ق.ظ ]
|