خانه و خانواده نخستین محیط اجتماعی است که کودک را تحت سرپرستی و مراقبت قرار می‌دهد‌. از‌این‌رو بیش از تمام محیط‌های اجتماعی دیگر در رشد و تکامل فرد تاثیر دارد‌. کودک پیش‌از‌اینکه از اوضاع اجتماعی خارج متاثر شود‌، ‌تحت‌تاثیر خانواده قرار می‌گیرد‌. پیدایش بیشتر عادات و عقاید کودک از خانه آغاز می‌گردد‌. به‌عبارت‌دیگر کودک وقتی چشم به دنیا می‌گشاید با محیط نامرئی که از افکار و احساسات‌، ‌نظرها‌، ‌آرزوها‌، ‌امید‌ها‌، ‌و انتظارات اعضای خانواده تشکیل‌ یافته است‌، ‌احاطه می‌شود‌. خانه جایی است که کودکان چگونگی زندگی کردن ر ا‌ یاد می‌گیرند و جایی است که شیوه‌های فرهنگ را عموما و فرهنگ خانواده و والدین را خصوصا کسب می‌کنند (شعاری نژاد‌، ‌1385) .

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

نظریه‌ی دلبستگی مدل منسجمی ‌از پیوند‌های عاطفی بین مادر – کودک ارائه کرده است و معتقد است که ‌این پیوند دارای کنش حمایتی است‌. به‌عبارت‌دیگر دلبستگی کودک به مادر و مکانیزم‌های رفتاری مرتبط با آن از کودک نابالغ حمایت کرده و شانس بقای او را افزایش می‌دهد‌. برای برقراری پیوند عاطفی‌، ‌مادر به پیام‌های کودک پاسخ داده و پریشانی او را موردتوجه قرار می‌دهد‌. او آرامش‌دهنده است و حکم تکیه‌گاهی را برای کودک داشته و کودک در سایه‌ی ‌این تکیه‌گاه ‌ایمن جرات کاوش در محیط اطراف را پیدا می‌کند‌.

 

نظریه دلبستگی بر‌این باور است که دلبستگی‌، ‌پیوندی جهان شمول است و در تمام انسان‌ها وجود دارد‌. بدین‌معنی‌که انسان‌ها تحت‌تاثیر پیوندهای دلبستگی‌شان[5] هستند‌. بالبی معتقد است که‌ یک شخص برای رشد سالم نیاز به پیوند عاطفی دارد‌. والدین حساس[6] و احساس امنیت‌، ‌در کودک پایه‌ای برای سلامت روانی وی می‌باشند . به ‌نظر بالبی رابطه ناایمن موجب بی‌اعتمادی‌، ‌مشکل در هماهنگی و حساس‌بودن و نارضایتی هیجانی در روابط عاشقانه می‌شود‌. روابط دلبستگی نقش بسیار مهمی‌ در احساس امنیت ما دارند‌. برای کودکان‌، ‌این رابطه ابتدا با والدین برقرار می‌شود‌، ‌در بزرگسالان دلبستگی با ‌یک زوج برقرار می‌شود(ویس[7]‌، ‌1994 به نقل از خوشابی و ابوحمزه‌، ‌1386).

نتیجه تصویری درباره سلامت روانی

دانلود مقالات

 

تجارب اولیه‌ی کسب شده توسط کودک در سیستمی‌ به‌نام الگوهای‌کاری‌درونی‌، ‌درون‌سازی می‌شود. ‌این مدل نه‌تنها حکم یک الگو را برای ارتباط‌های اجتماعی آینده افراد دارد‌، ‌بلکه قوانین نانوشته‌ای برای‌اینکه شخص چگونه تجربه کند‌، ‌ابراز‌وجود کند و با عواطف پریشان خود کنار بیاید فراهم می‌کند (بالبی‌، ‌1973) .

 

براساس نظریه‌ی دلبستگی نظام رفتاری انسان‌ها باهم تفاوت‌های معناداری دارند‌. از‌این‌رو در موقعیت تجربی الگوهای دلبستگی نوزادان را از‌ یکدیگر متمایز کرده‌اند‌. دلبستگی ‌ایمن مربوط به کودکانی است که در هنگام اضطراب و ‌یا قرارگرفتن در موقعیت ناآشنا به مراقب‌شان  به‌عنوان‌ یک پایگاه ‌ایمن تکیه می‌کنند‌. دومین الگو‌، ‌دلبستگی‌ناایمن‌اجتنابی است که ‌این الگو شامل کودکانی می‌شود که به‌هنگام ناراحتی‌، ‌قادر نیستند به مراقب‌شان به‌عنوان پایگاهی ‌ایمن تکیه کنند . این کودکان تمایل به نادیده‌گرفتن ‌یا اجتناب از مراقب‌شان دارند‌. سومین الگو دلبستگی‌ناایمن دوسوگرا است که شامل کودکانی می‌شود که به هنگام آشفتگی‌، ‌رفتارهای متناقض با مراقب‌شان دارند. ‌این کودکان گاهی اوقات به‌شدت به مراقب‌شان می‌چسبند و در همان ‌هنگام ممکن است رفتار‌های طردکننده نسبت‌ به مراقب‌شان نشان دهند (پیوسته گر‌، ‌1381)‌.

 

مطالعات طولی درمورد ثبات الگوی دلبستگی نشان داده‌اند 72% کودکان با دلبستگی‌ایمن در کودکی‌، ‌در طبقه‌بندی دلبستگی‌ناایمن در بزرگسالی قرار گرفتند. ‌این نتایج با آنچه در نظریه‌ی دلبستگی پیش‌بینی‌شده بود هم‌خوانی داشته‌، ‌نشان می‌دهد که رخدادهای منفی زندگی از قبیل فقدان ‌یکی از والدین‌، ‌جدایی والدین و .  . . . ‌. مهمترین عامل ‌ایجاد تغییرات بوده‌اند .

 

به‌گفته‌ی خانجانی (1384) جدا شدن از مادر به‌طور روزانه در سنین پائین‌تر‌، ‌کودک را بیشتر در معرض خطر دلبستگی‌ناایمن قرار می‌دهد‌. همچنین کودکانی که به‌طور تمام وقت و روزانه از مادر جدا می‌شوند‌، ‌بیشتر در معرض خطر دلبستگی‌ناایمن قرار دارند.

 

از‌‌طرفی برای کاهش دلبستگی‌ناایمن کودکان باید درصدد راهی بود که با شرایط و روحیات کودکان و خانواده‌هایشان سازگار باشند‌. هنر در شکل بازی‌، ‌بازتاب فرآیند رشد‌، ‌فکر‌، ‌و تخیل است و بخشی از رشد او را می‌سازد‌. خصوصا هنرهای تجسمی‌ مانند نقاشی‌، ‌مجسمه‌، ‌و بازی با گل فرآیندی تحولی دارد و با رشد کودک هماهنگ می‌باشد‌. از‌این‌رو هنر در ‌ایجاد رابطه و دلبستگی‌های ذهنی و خیالی کودک نفوذ زیادی دارد و استفاده از آن در رابطه‌ی کودک و والدین مهم است (زاده محمدی‌، ‌1389) .

 

در هنر‌درمانی اعتقاد بر‌این است که فرآیندهای خلاقانه آفرینش هنری شکلی از ارتباط غیر‌کلامی ‌فکر و احساسات است که اعتلا‌بخش زندگی است‌. هنر‌درمانی از معدود اشکال پویا و فعال درمان است که افراد در آن به‌شیوه‌ای غیر‌کلامی ‌افکار و احساسات خود و نگرانی‌هایشان درباره‌ی بیماری‌، ‌مشکلات‌، ‌دردها و تصویر بدنی‌شان را به‌طریقی بسیار راحت بیان می‌کنند . همانند دیگر اشکال روان‌درمانی و مشاوره‌، ‌هنر‌درمانی نیز طریقی است بر تشویق بالندگی شخصی‌، ‌افزایش درک‌خود و کمک در ‌ترمیم عاطفی که در گستره‌ای وسیع از زمینه‌ها با کودکان‌، ‌بزرگسالان‌، ‌خانواده‌ها‌، ‌و گروه‌ها به‌کار‌رفته‌است (انجمن هنر‌درمانی امریکا‌، 2009) .

 

هنر‌درمانی از‌جمله شیوه‌های درمانی است که افراد همه‌ی سنین را‌یاری می‌رساند تا به خلق‌معنا بپردازند‌، ‌بینش به‌دست آورند‌، ‌از احساسات مستاصل کننده رهایی و آسایش پیدا کرده و به حل آسیب‌ها‌، ‌تعارضات‌، ‌و مشکلات زندگی نائل شوند و به احساس بهبودی دست‌یابند (مالکویید‌، ‌2003).

 

هنر‌درمانی برای کودکان رویکردی بسیار مناسب و تاثیر‌گذار است‌. چندین عامل رشدی را که علی‌الخصوص هنر‌درمانی را به جنبه‌ای مناسب از درمان کودکان تبدیل می‌نماید به تفضیل گفته شده است‌. به سائق قوی و خلاق کودکان‌، ‌به‌طور کلی و به سازگاری آنها برای بهره‌گیری از هنرورزی جهت بیان و تجربه‌ی فرایند محوری رشد اذعان نموده‌اند‌. گرایش معمول در کودکی برای خلق شخصیت فردی به سهولت از‌طریق ویژگی بی‌نظیر هر قطعه هنری مسیر خود را می‌یابد . هنر‌درمانی برای کودکان  بسیار موثر است زیرا مقاومت را به حداقل می‌رساند و مسیرهای فراوانی را برای رشد هویت مثبت هموار می‌کند‌. کودکان  در طول هنر‌درمانی‌، ‌تسلط جسمانی و روانی خود را گسترش داده و اکثر آنها مشتاقانه در کارهای هنری وارد می‌شوند تا بی‌همتایی خود را بیان نمایند (انجمن هنر‌درمانی امریکا‌، 2009).

 

بنا‌بر‌عقیده‌ی برخی هنر‌درمانگران‌، ‌هنر‌درمانی زمینه‌ای مجزا با رویکردهای گوناگون است . بعضی‌از هنر‌درمانگران هنر‌درمانی را به‌عنوان قسمتی از رشته‌ی بزرگتر(استفاده‌ی درمانی از هنر و موسیقی و رقص‌، ‌حرکت و نمایش و شعر‌، ‌نوشتن) و رویکردی چند‌کیفیتی‌یا چند‌وجهی (حرکت از‌یک شکل هنر به شکلی دیگر) به‌عنوان هنر‌درمانی‌بیانی‌ یا خلاق در‌نظر می‌گیرند (مالکویید‌، ‌2003) .

 

هنر‌درمانی‌خلاق که امکان استفاده از روش‌های گوناگون و تلفیقی هنر را ممکن می‌سازد کاربرد وسیع‌تری را در‌مقایسه با دیگر روش‌ها فراهم می‌کند‌. هنردرمانی‌خلاق کاربرد بیش‌از‌ یک روش هنری به‌صورت تلفیقی در فرآیند هنر‌درمانی است (زاده محمدی‌، ‌1389).

 

[1] Bowlby

 

[2] figure attachment

 

[3] distress

 

[4] Psychoneurosis

 

[5] attachment bonds

 

[6] sensitive parents

 

[7] Weiss

 

(ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...