برای سال‌های زیادی موضوع بهزیستی و شادکامی[16] مورد غفلت واقع شده و روی جنبه‌های ناشاد انسانی مثل افسردگی، اضطراب و اختلال‌های هیجانی تأکید می شد. اما اخیراً این عدم تعادل،یعنی رویکرد آسیب شناختی صرف به سلامتی انسان،که سلامتی را تنها به عنوان نداشتن بیماری تعریف می کند مورد انتقاد قرار گرفته و با رویکردهای جدید که نشأت گرفته از جنبش روانشناسی مثبت[17] هستند و بر “خوب بودن[18]” به جای “بد یا بیمار بودن[19]”تأکید دارند، تعدیل شده است(ریف،سینگر،و لوو[20]،2004). در واقع در حال حاضر یک زمینه‌ی کلی تحت عنوان روانشناسی مثبت برای درک فرایند شادکامی انسان بوجود آمده است (فارنهایم و کریستوفارو[21]،2007)که در این نوع روانشناسی به جای تأکید بر شناسایی و مطالعه کمبودهای روانی وکاستی‌های رفتاری و ترمیم یا درمان آنها به شناخت و ارتقای وجوه مثبت ونقاط قوت انسان تأکید می‌شود (روبینز[22]، 2008). بدنبال این رویکرد جدید گروهی از روانشناسان الگوی بهزیستی روانشناختی را ارائه کردند. آن ها به جای اصطلاح سلامت روان این مفهوم را به این جهت که، بیشتر، ابعاد مثبت را به ذهن متبادر می‌کند مطرح نمودند و آن را تلاش برای کمال در جهت تحقق استعدادهای بالقوه‌ی واقعی فرد می‌دانند (ریف و سینگر،1998). ریف و همکارانش تلاش کردند بر اساس مبانی فلسفی (کسانی مثل ارسطو و راسل) ملاک های زندگی مطلوب یا اصطلاحاَ “زندگی خوب[23]” را تعیین و دسته بندی کنند ،بر این اساس پژوهش‌های آنها منجر به پیدایش مفهوم جدید عینی از بهزیستی روانشناختی­شد که دارای شش عامل پذیرش خود[24]،هدفمندی­درزندگی[25]،رشد شخصی[26]،داشتن ارتباط مثبت با دیگران[27]، تسلط بر محیط[28]، و خود مختاری[29] است (ریف، 1989). شناسایی مؤلفه‌هایی که به پیش‌بینی بهزیستی روانشناختی می‌انجامد با تکیه بر اصل پیشگیری مثبت، مبنی برکشف توانمندی‌های انسان و اینکه یک سری صفات متضاد با آسیب شناسی روانی به نام خصیصه‌‌‌های مثبت انسانی وجود دارد که شناختن، وسعت دادن و تمرکز کردن بر این توانمندی‌ها به ویژه در افرادی که دارای ریسک بالا برای آسبب‌شناسی روانی هستند، می‌تواند موجب ارتقاء سلامت روان و افزایش بهزیستی افراد شود (شلی و همکاران[30]، 2005). این امر بویژه در مورد دانشجویان مشغول به تحصیل در دانشگاه‌ها از اهمیت بالایی برخوردار است. چرا که وجود استرس های خاص دوران تحصیل از قبیل ورود به محیط علمی و آموزشی جدید که توأم با یادگیری حجم بالایی از مطالب علمی است، فشردگی دروس ارائه شده، در خیلی موارد دوری از خانواده، عدم علاقه به رشته‌ی تحصیلی، شکل‌گیری روابط جدید و حتی گاهاً همزمانی ازدواج و تحصیل، نگرانی از مسائل اقتصادی، آینده‌ی شغلی و … به ویژه در مقاطع تحصیلات تکمیلی همگی می‌توانند اثرات منفی بر سلامت روانی دانشجویان داشته باشند.درمطالعه( دیربای[31]،2005؛به نقل از حسینی،1392) اشاره شده است که شیوع مشکلات روانپزشکی در بین دانشجویان قبل از ورود به دانشگاه با جمعیت هم سن و سال مشابه، اما بعد از ورود به دانشگاه به دلیل استرس‌های متنوع افزایش می‌یابد. این در حالیست که در برخی دیگر از تحقیقات از جمله مطالعه ی کی­یس و همکاران [32](2002) نشان داده شده که افرادی با تحصیلات دانشگاهی وسطوح بالااز نظر نیمرخ بهزیستی روانشناختی در سطح مطلوبتری نسبت به افرادی با تحصیلات پایین تر قرار دارند.صرف نظرازتناقض های تحقیقاتی موجود بحث جلوگیری از وقوع اختلالات روانی به دلیل ماهیت جدی آنها و مشکلات آتی که احتمالاً در پی خواهند داشت امریست ضروری و نیازمند توجه که می‌تواند با ارتقای بهزیستی روانشناختی از طریق بررسی پارامترهای روانشناختی مختلف محقق شود. پژوهش ها نشان می دهند که تلاش های به عمل آمده به منظور تبیین مفهوم بهزیستی روانشناختی،بر نقش شاخص های بهزیستی در دو سطح برون و درون فردی متمرکز است.پیکرن و همکاران[33](2002) صفات شخصیت را یکی از منابع درون فردی اثر گذار بر بهزیستی و تجارب تحصیلی معرفی می­کنند.صفات شخصیت از طریق اثر گذاری بر تفسیر فرد از رویدادهای محیطی،فرایند انطباق و سلامت روانشناختی و جسمی را تخریب و یا تسهیل می کند از این رو صفات شخصیت یکی از مهمترین پیش بینی کننده های سلامت و موفقیت هر فرد می باشد(گرانت و همکاران[34]،2009).اگرچه صفات شخصیتی زیادی وجود دارند اما از جمله مهمترین و با نفوذترین مدل‌ها در بررسی صفات شخصیت در سال‌های اخیر مدل پنج عاملی بوده است که بیش از همه پژوهش در حوزه‌ی شخصیت را به خود اختصاص داده است (نگ[35]، 2003). این پنج عامل اصلی شخصیت عبارتند از: روان رنجور خویی(روان‌نژندی[36])، برون‌گرایی[37]، انعطاف‌پذیری (پذیرش[38])، دلپذیری(سازگاری[39] )و وظیفه‌شناسی(مسئولیت پذیری[40])، که مک کری و کاستا[41] (1987) اساساً­ این پنج عامل را به عنوان تمایلاتی که زمینه‌ی زیستی دارند معرفی کرده‌اند و بیان می‌کنند که صفات شخصیت مثل خلق و خو، آمادگی‌های درونی در مسیر رشد بوده و اساساً از تأثیرات محیطی مستقل‌اند (پروین، 1385). با این حال شخصیت مفهوم وسیعی است که تحت تأثیر صفات موروثی، ویژگی‌های محیطی و یادگیری است (لیوکس[42]، 2008). همچنین منبع کنترل[43] یکی دیگر از مؤلفه‌هایی است که احتمالاً با بهزیستی روانشناختی مرتبط است. این مفهوم در چارچوب نظریه راتر[44] (1959) ارئه شده است. راتر در بیان مفهوم منبع کنترل به دو بعد فرضی درونی و بیرونی اشاره دارد. گروهی که موفقیت‌ها و شکست های خود را عموماً به شخص خود (کوشش یا توانایی شخصی) نسبت می‌دهند دارای منبع کنترل درونی‌اند و گروه دوم که موفقیت‌ها و شکست‌های خود را معمولاً به عوامل بیرونی از خود (بخت و اقبال یا دشواری تکلیف) نسبت می‌دهند افراد دارای منبع کنترل بیرونی نام گرفته‌اند (یوسفی و همکاران، 1387).راتر برای اینکه تفاوت های  شخصیت موجود در عقاید ما، نسبت به منبع تقویت‌مان را تبیین کند مفهوم منبع کنترل را معرفی کرد (شولتز و شولتز[45]، 2006).کری کالدی[46] و همکاران (2002) بیان داشتند که افراد با منبع کنترل درونی رضایتمندی بیشتری از زندگی خود گزارش می‌کنند.استپتو و واردل[47](2001) معتقدند که منبع کنترل درونی بالا با افزایش احتمال رفتارهای سالم ارتباط مثبت دارد.اشبی[48](2002) بیان می کند کسانی که منبع کنترل درونی دارند خود را دارای کنترل بیشتری در زندگی می دانند و مسئولیت بیشتری در جهت دادن به زندگی خود احساس می کند. از طرفی از آنجا که در محیط دانشگاه دانشجویان در روابط میان فردی خود با سایرین نیازمند برقراری تعامل‌های اجتماعی مناسب هستند، از جمله سازه‌هایی که احتمالاً با بهزیستی روانشناختی آنها مرتبط است توانایی‌های هوش هیجانی[49] است.گلمن[50] (1998) هوش هیجانی را توانایی دریافت سریع، ارزیابی و ابراز هیجانات، فهمیدن و اداره کردن آن و به کار بردن اطلاعات هیجانی برای­هدایت ­افکار­و اعمال می‌دانست.نتایج­ بسیاری از تحقیقات از جمله آستین و همكاران[51](2004)، ماورولی و همكاران[52] (2007)، تسائوسیس­ونیکولا[53](2005)،پیکوراس[54](2006)،گالاگرو­ولابرودریک[55](2008)بیانگر ارتباط مثبت بین هوش هیجانی و بهزیستی روانشناختی اند.هوش هیجانی درک افراد را نسبت به خود و دیگران بالا برده و با مدیریت هیجانات خود و دیگران باعث می‌شود که افراد بتوانند گام برداشتن به سمت بهتر شدن را بیشتر درک نموده و با افزایش خودآگاهی و خودشکوفایی به ارتقاء بهزیستی و رضایت از زندگی در آنها بیانجامد (پیکوراس، 2006). با توجه به نتایج ناکافی و متناقض برخی تحقیقات پیشین و نیز به دلیل عدم وجود تحقیقی جامع که به طور منظم و منسجم نقش هر سه متغیرپنج عامل بزرگ شخصیت، منبع کنترل و هوش هیجانی را در پیش‌بینی بهزیستی روانشناختی آن هم در جامعه‌ی دانشجویان مورد بررسی قرار داده باشد لذا این سؤال بی‌پاسخ گذاشته شده که آیا سه متغیر مذکور می‌توانند در پیش‌بینی بهزیستی روانشناختی نقش داشته باشند؟ بر همین اساس پژوهش حاضر به بررسی نقش پنج عامل بزرگ شخصیت، منبع کنترل و هوش هیجانی در پیش‌بینی بهزیستی روانشناختی دانشجویان پرداخته است.

نتیجه تصویری برای موضوع افسردگی

[1]Well-being

 

[2]Mental Health

 

[3]Positive psycology

 

[4] Ingersoll & Eth

 

[5] -Soppingtom Andrew.A

 

[6] Psychological Well-being(PWB)

 

[7]Ryff & singer

 

[8]Ryff

 

[9]Vleioras & Bosma

 

[10] Burris, Berchting, Salsman & Carlson

 

[11]Locusof control

دانلود مقالات

 

 

[12]Krous & Show

 

[13]Thomas &Stetz

 

[14] Emotional intelligence

 

[15]Mavroveli, Petrides, Rieffe & Bakker

 

[16]happiness

 

[17]Positive psychology

 

[18]Wellness

 

[19] Illness

 

[20]Ryff,Singer & love

 

[21] Furnham & shristoforou

 

[22]Robbins

 

[23] Good life

 

[24] Self-Acceptance(SA)

 

[25] Purpose in life(PL)

 

[26] Personal Growth(PG)

 

[27] Positive Relations with others (PR)

 

[28] Environmental mastery(EM)

 

[29] Autonomy(AU)

 

[30] Shelly &  Eth

 

[31]Derbye

 

[32] Keyes & eth

 

[33] Pekrun & eth

 

[34] Grant &eth

 

[35]Neg

 

[36]neuroticism

 

[37]extraversion

 

[38]openness

 

[39]agreeableness

 

[40]conscientioousness

 

[41]Mccrae & Costa

 

[42]Luowx

 

[43]Locus of control

 

[44]Rotter

 

[45]D, Schultz, S, Schultz

 

[46]Kirkealdy

 

[47] Steptoe & wardle

 

[48] Ashby

 

[49]Intelligence emotional

 

[50] Golman

 

[51] Austin

 

[52] .Mavroveli & eth

 

[53] Tsaousis & nikolaou

 

[54] Piqueras

 

[55] Gallagher & vella-Brodrick

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...