انسان از بدو تکامل، شروع به بنیان نهادن تمدن نمود و در طول این روند تکامل متناسب با هر نیازی برای آن ابزاری طراحی کرده و ساخته است. یکی از این نیازها ساختمان بوده که در روند تکامل بشر و ایجاد دانش در این زمینه، معمار طراحی آنرا متناسب با نیازهای استفاده کنندگان در طراحی اش تامین می نموده. در طراحی معماری، سلایق، علایق، عملکرد و کاربری ساختمان متناسب با شرایط محیطی در نظر گرفته می شود. در سالهای دورتر خانه بستری اجتماعی و عاطفی برای رشد و تعالی کودک فراهم می ساخت و دوره بلند مدتی از کودکی را در بر می گرفت. اما امروزه خانه های ما نمی توانند مامن همیشگی کودکان باشند چرا که آن ها قابلیت لازم برای برآوردن نیازهای یک کودک را ندارند.
یکی از این بناها ی ضروری در عصر حاضر مهد کودک یا کودکستان[1] است که از دو واژه مهد به معنی گهواره و بستر و واژه کودک که یک رده سنی از رده های سنی انسان می باشد، تشکیل شده است. گرچه در گذشته مهدکودک ها صرفا جهت نگهداری کودکان بوده اند، اما امروزه این مکانهای معماری هدفمند شده و تبدیل به آموزشگاهی برای آموزش، پرورش و نگهداری کودکان خردسال در بازه ایی زمانی از روز است، که نقش به سزایی در تربیت کودکان دارند و برای گذار آنها از محیط خانه به مدرسه برنامه ریزی شده اند. معمولا کودک از سه سالگی آمادگی ورود به مهدکودک را پیدا می کند. وی در آنجا با محیطی جدید آشنا شده که به او توانایی ها و دانش های بیشتری می آموزد تا برای ورود به مدرسه و همینطور گسترش روابط اجتماعی با دیگران آماده شود. زندگی اجتماعی در یک مهدکودک از جمله مهمترین دوره های زندگی خردسالان است. در این دوره کودکان می توانند معنای زندگی گروهی را حس کنند. فضایی که کودکان همدیگر را ملاقات می کنند و تجربه های فعالیت اجتماعی و دسته جمعی آن ها شکل می گیرد و حس رقابت و رفاقت در آن ها پایه گذاری می شود و نخستین گام های استقلال در وجود آن ها نهادینه می شود. آنها در حساس ترین و مهم ترین سالهای زندگیشان یعنی زمانی که پایه های رشد شخصیتی، فیزیکی، ذهنی، عاطفی، جسمی و اجتماعی آن ها شکل می گیرد تا زمانی که وارد شهر می شوند، نیاز دارند زندگی اجتماعی را در مقیاس خود تجربه کنند و تامین چنین نیازی مستلزم فراهم بودن فضایی کودکانه و صمیمانه است.
بررسیها نشان میدهد که عوامل مهمی که در تعیین کیفیت محلهای نگهداری کودکان موثر است به جنبههای مختلف آن باز میگردد که یکی از این عوامل و شاید مهمترین آنها معماری و فضاهای فعالیت مناسب برای کودکان باشد. بازی، مشارکت گروهی و تعاملات اجتماعی کودک، نه فقط در قالب برنامه های آموزشی، بلکه به وسیله طراحی اجزا و عناصر معماری در سامانه های کالبدی و عملکردی متناسب با ویژگیها و نیازهای کودکان امکان پذیر است. اساس طراحی معماری و برنامه ریزی فضایی منطبق با شرایط کودکان به طور قطع بستگی به میزان شناخت ویژگیهای جسمی و روانی کودکان در مراحل مختلف رشد آنان دارد و باید دارای شرایط مناسب و مطلوب برای رشد حواس کودک در درک عوامل محیطی و همسو با شناسایی پدیده های قابل درک توسط حواس انسانی او باشد. اکنون می دانیم انگیزه های حسی که کودک از محیط پیرامونش دریافت می کند برای پیشرفت او اهمیت حیاتی دارند، روانشناسان به تاثیر فضای معماری بر رفتار کودکان پی برده اند و این به عهده معمارانی آشنا به علوم رفتاری کودک است که در فرایند طراحی، این دیدگاه ها را با نیازهای فضایی کودک تلفیق کنند. این توجه باید معطوف به زندگی کودکان و جهان کوچک آن ها، به خصوص رابطه نزدیکشان با طبیعت و فضای سبز باشد. در نتیجه توجه ویژه به مساله طراحی فضاهای آموزشی و تفریحی کودکان سبب برانگیختن حس کنجکاوی، خلاقیت، رشد هوش و زبان و تکامل اجتماعی آنان می شود و در نهایت به کودکان می آموزد که چگونه با دیگران همکاری کنند، مسئولیت هایی را به عهده گیرند و در یک اجتماع یا فرهنگ زندگی کنند.
متاسفانه با گذشت سالها از تاسیس فضاهای آموزشی، همچنان جامعه ما شاهد تحولات چشمگیری در معماری بناهای آموزشی نبوده است و در حال حاضر اکثر دبستان ها و مهد کودک ها در فضا های فاقد طراحی مناسب و یا در فضا هایی با کاربری غیر آموزشی (مثل خانه) تاسیسمی گردند. براساس مطالب بیان شده می توان مسئله را اینگونه بیان نمود کهساخت و سازهای معماری فضای زندگی کودکان جامعه امروز ایران بسیار کمرنگ می باشد و نیازمند توجه بیشتر است. در اصل محلهای نگهداری کودکان فضاهای کوچک، شلوغ، بیرنگ، یکنواخت،صرفا عملکرد گرا و تغییر کاربری یافته ای می باشند که فاقد طراحی مناسب ویژه کودکان هستند. واقعیت امر این است که فضاهای آموزشی کودکان ما بیشتر، باعث از بین رفتن خلاقیت آنها میشود. ، بی توجهی به تاثیر کیفیت فضای معماری در پرورش خلاقیت کودکان مانع ذوق وشوق کودک،برای ورود به آنها میشود.اهمیت آموزش و پرورشكودكان سبب می شود که کمبود چنین فضاهایی ملموس شده و توجه ویژه ای جهت طراحی مجموعه آموزشی مناسب، ویژه کودکان با عملکردی علمی، فرهنگی، تفریحی و پاسخگوی نیازهای آن ها مد نظر قرارگیرد و به پر شدن این خلاء کمک کند.
1-3 اهمیت موضوع
اهمیت این موضوع به معنای اهمیت کودکان در شکل دهی دنیای فردا می باشد. اعضای کوچک و جوان جامعه که قابلیت تاثیر گذاری بر شکل دهی محیطشان را با بیان نیازها و تمایلات خودشان دارند ولی در این مهم نیاز به کمک بزرگسالان دارند. این حقیقت انکار ناپذیر است که کودکان در سنین طفولیت تنها به مراقبت و تامین نیاز های جسمانی نیاز ندارند بلکه باید همه ابعاد وجودی آنها(جنبه های روانی، عاطفی، شخصیتی، هوش و شناختی و اخلاقی) مورد توجه قرار گیرد.
تمام ادیان الهی، بخصوص دین اسلام، همه انسانها را به تعلیم و تربیت دعوت نموده و آنها را ترغیب نموده اند که از دوران کودکی به این امر مهم اهتمام ورزند؛ زیرا که کودکان در این دوران دارای ویژگیهایی هستند که بزرگسالان از آن بی بهره اند و آن، آمادگی پذیرش بسیار زیاد برای یادگیری است که در قلب و ذهن آنان وجود دارد.در روایات نیز اهمیت توجه به مراحل رشد انسان قابل بررسی است. از امام صادق (ع) نقل شده است: فرزندت را تا هفت سالگى بگذار بازىكند و هفت سال او را ادب آموز و در هفت سال سوم او را ملازم و همراه خود دار. یكى از اهداف تعلیم و تربیت فرزند در خانه و مدرسه، آماده سازى او براىزندگى در اجتماع و تعقیب اهداف جامعه الهى است. همچنین آمده است: اگر کودک می دانست که خداوند متعال چه استعدادی در وی نهاده است که براساس آن می تواند خود را به اوج قله معرفت برساند، شادمانه آواز رهایی سرمی داد و با تلاش تمام سعی می کرد خود را به نهایت این شناخت برساند (ژاله فر، 1384).
[چهارشنبه 1399-11-22] [ 12:16:00 ق.ظ ]
|