بهداشت روانی و شاخص های سلامت روانی، در هرجامعه ای نقش اساسی در تخمین پویایی و کامیابی جامعه ایفا می نمایند. سلامت روانی افراد در پیشبرد اهداف ملی و آرمانی جوامع از بیشترین اهمیت از لحاظ صرفه جویی در هزینه های مادی و معنوی برخوردار است. بر اساس یافته های موجود اختلالات روانی به عنوان یكی از مهمترین و معنی دارترین اجزای بار كلی بیماریها می باشد و پیش بینی می شود كه در سال ۲۰۲۰ سهم اختلالات روانی و عصبی از بار كلی بیماریها ۵۰ درصد افزایش5/10 درصد كنونی به ۱۵ درصد كل باردرمانی بیماریها برسد(وو و همکاران ،2006). لذا توجه به بهداشت روانی در تمام عرصه های زندگی از جمله زندگی فردی و اجتماعی و شغلی حائزاهمیت است . سازمان بهداشت جهانی در سال ۱۹۹۱ اعلام كرد افراد شاغل در جامعه از ابتلا، آسیب و میرایی بیشتری برخوردارند(کورماک، 1991).بررسی سلامت کارکنان کمیته امداد نیز میتواند یکی از حوزه های توسعه سلامتی در جامعه باشد.در حوزه سلامت روانی و هوش هیجانی می توان گفت که هوش هیجانی شامل درك، فهم و استدلال و اداره هیجان در خود و دیگران است ( سالوی و همکاران، 2000 ) و مجموعه ای از تواناییها، کفایت ها و مهارتهای غیرشناختی است که توانایی فرد برای کسب موفقیت در مقابله با اقتضائات محیطی را تحت تأثیر قرار می دهدوباعث فائق آمدن فردبر فشارها و نیازهای محیط می گردد (بار- اون، 1997).
نظریه پردازان هوش هیجانی براین باورند که بین هوش هیجانی و قدرت مقابله با موقعیتهای مخاطره آمیز رابطه مثبت وجود دارد (سالوی، بدل، دیتویلر و مایر، 2000 ) و بالا بودن هوش هیجانی را به عنوان یک عامل محافظت کننده مطرح نمودند.
پژوهشهای اخیر نشان داده است که تنظیم هیجانها در سلامت روانی نقش مهمی دارد و نقص در تنظیم هیجانها با دامنه وسیعی از اختلالات روانی و رفتارهای مشکلزا از قبیل مصرف مواد (کان و دمترویچ، 2010)، خود زنی عمدی (باخولت و دیگران، 2009؛ میکولیزاک، پتریدز و هاری، 2009)، افسردگی (گروس و جان،2003) و اضطراب (سیزلر و دیگران، 2010) دارای رابطه است.
متغیر دیگری که در این پژوهش مورد بررسی قرار می گیرد هوش معنوی است که مجموعهای از فعالیتها است که علاوه بر لطافت و
انعطافپذیری در رفتار، سبب خودآگاهی و بینش عمیق فرد نسبت به زندگی و هدفدار نمودن آن میشود، به گونهای که هدف، فراتر از دنیای مادی ترسیم میگردد و همین فرآیند موجب سازگاری فرد با محیط به خشنودی و رضایت دیگران شده است، زیرا وی با این سازگاری درصد جلب رضایت خداوند متعال است. در پارادایمهای جدید بجای تأکید بر مدل سنتی و فرماندهی بر گروههای مشارکتی بر خلاقیت و معنویت تأکید میشود. سازمانها با کارکنان رشد یافته و بالندهای روبرویند که در پی یافتن کاری با معنا، هدفمند و پرورش محیطهای کاری با چنین ویژگیهایی هستند.
افرادی که دارای هوش معنوی هستند دارای این صفات میباشند:
– قدرت مقابله با سختیها، دردها و شکستها.
– درس گرفتن از تجربیات و شکستها.
– برخورداربودن از حس انعطافپذیری بالا.
– توانمند بودن در خودداری و کنترل خویش.
– توانایی ایستادن در برابر جمع و هم رای نشدن با عامه مردم.
– حسی که این افراد را هدایت درونی میکند.
در واقع میتوان گفت معنویت از طریق دانش ضمنی(دیسکونهارل، 2008) و به واسطه هوش معنوی(کینگ، 2008) تصمیمات را تحت تأثیر قرار میدهد. علاقه نوپدید به نحوی تأثیر معنویت در کسب و کار و رهبری در مقالات، مجلات و کتابهای فراوانی مطرح شده است(واسکونسلوز، 2009) و میتوان آن را با کمک نیازهای مازلو تبیین نمود. به این ترتیب که با رشد و توسعه استانداردهای زندگی، کارکنان تعلقات خود را از سمت نیازهای حیاتی و امنیتی به سوی خودشکوفایی و معنویت سوق دادهاند(ونیک و دیلون، 2002). پژوهشهای بیشماری، رابطه مثبت بین معنویت و موفقیت را تأیید نموده است. نتایج این پژوهشها حاکی از آن است که ارزشهای معنوی نه تنها به بهبود کیفیت زندگی کاری کارکنان میانجامد که این توانایی بالقوه را دارند که کل سازمان را ارتقاء ببخشد(هوارد،2000).
با توجه به مطالب ذکر شده و میزان اهمیت هوش هیجانی و هوش معنوی در محیط کار ما به دنبال بررسی رابطه این دو مولفه بر سلامت روان کارکنان کمیته امداد استان کرمانشاه هستیم.این پژوهش سعی بر این دارد که به تعیین رابطه سلامت روانی با هوش هیجانی و هوش معنویدر بین کارکنان کمیته امداد استان کرمانشاه بپردازد. تا نقاط قوت و ضعف شناسایی و از نتایج حاصل برای بهبود و تعالی سازمانی کمیته امداد مورد مطالعه استفاده شود.
- اهمیت و ضرورت انجام تحقیق
سلامت روانی افراد در پیشبرد اهداف ملی و آرمانی جوامع از بیشترین اهمیت از لحاظ صرفه جویی در هزینه های مادی و معنوی برخوردار است. انسان موجودی پیچیده و دارای ابعاد مختلفی است كه حیات وی در اثر تعادل نسبی این ابعاد هضم شده و دوام می آورد. یكی از این ابعاد، سلامت روان می باشد كه نظام نامه ی سازمان سلامت روان بهداشت جهانی آن را اینگونه تعریف می كند ، حالت كامل آسایش و كامیابی زیستی- روانی و اجتماعی است و صرف فقدان بیماری یا معلولیت نمی باشد سلامت روانی در مفهوم عام خود نیز به سلامت فكر و تعادل روانی و دارا بودن خصوصیات مثبت روانی اتلاق می گردد و راههای دست یابی به سلامت فكر و روح كه برای تعالی و تكامل فردی و ا جتماعی انسانها ناظم است با پرداختن به آن روشن می شود وهمچنین در مفهوم تخصصی خود رشته ای از بهداشت است كه افراد تحصیلكرده و دارای مهارت و تجربیات خاص با اتخاذ روشهای علمی ، آن را به مردم آموزش می دهند. کار و شغل، نقش مهمی در زندگی افراد داشته، تأثیرات قابل توجهی در سلامت روانی آنها دارد. از دهه 1960 تاکنون، توجه به شغل، سهم عمده ای از زندگی افراد را تشکیل داده و اشتغال را یک چالش هیجان آور برای افراد دانسته است مایر و همكاران (2002) هوش هیجانی را به عنوان مجموعهای از تواناییها در نظر گرفته اند كه ادراك، بیان، جذب، فهم و تنظیم هیجان را میسر می سازد. به علاوه رشد فكری و عاطفی را بر میانگیزد (مایر و سالووی ، 1997؛ مایر و همكاران، 2000). کافتسیوس، (2004) دریافتند که هوش هیجانی شامل چهار توانایی است: 1- توانایی ادراك هیجان. 2- ادراك هیجان به منظور استفاده در دیگر فرایندهای ذهنی 3- فهم هیجان. 4- توانایی مدیریت هیجان. با توجه به این که پرخاشگری نوعی هیجان محسوب می شود (گلمن، 1995) و یکی از مؤلفه های هوش هیجانی مدیریت هیجانات است (کیاروچی و فورگاس، 2001) با آموزش این توانایی ها به کارکنان هیجان ها را میشود کنترل کرد. هوش معنوی نیز برای نخستین بار در سال 1996 توسط استیونز مطرح شد. بعد در سال 1999 توسط امونز گسترش یافت. امونز(2000) پیدایش سازه هوش معنوی را به عنوان کاربرد ظرفیتها و منابع معنوی در زمینهها و موقعیت عملی در نظر میگیرد. هوش معنوی یا SQ همان توانایی است که به ما قدرت دیدن رؤیاها و تلاش و کوشش برای دست یافتن به آنها را ارزانی میدارد. این هوش زمینه تمام آن چیزهایی است که ما به آنها اعتقاد داریم و نقش باورها، عقاید و ارزشها را در فعالیتهایی که بر عهده میگیریم، دارا میباشد. هوشی که به واسطه آن به سؤال سازی در رابطه با مسایل بنیادی زندگیمان میپردازیم و با کمک آن، تحول و تغییر را در زندگی پذیرا میشویم، هوشی که قادریم توسط آن به فعالیتها و نحوه عملکردهایمان مفهومی وسیعتر، غنیتر، پربارتر و پرمعناتر بخشیم. افرادی که دیدگاه معنوی دارند، نسبت به تغییر پذیراتر و به دنبال هدف و معنا برای سازمان خود هستند. اهمیت اتصال به یک کل بزرگتر را میفهمند، ادراک و بیانی فردی از معنویت خود دارند و نیاز به رقابت نیست، در نتیجه افراد راحتتر به یکدیگر اعتماد میکنند و اطلاعات و کارشان را به اشتراک میگذارند و با همکاران خود هماهنگ میشوند تا به اهداف نهایی خود برسند. فرد معنوی در محیط کار در برخورد با موقعیتها به جای مداخله در امور، به ایجاد بصیرت میپردازد و به جای مطرح کردن خود، فروتنی نشان میدهد و بر ارزشهای اخلاقی مثل صداقت، آزادی و عدالت تاکید دارند.با توجه به مطالب ذکر شده بالا می توان گفت که ازآنجا که مهمترین منبع هرسازمانی نیروی انسانی آن می باشد، باید به این امر توجه کافی صورت پذیرد. براین اساس وبادرنظرگرفتن این واقعیت که کمیته امداد امام خمینی (ره) خود یکی از مهمترین سازمان های مشاوره دهنده به جامعه هدف مددجویی می باشد، این پژوهش قصد دارد که به رابطه سلامت روانی براساس هوش هیجانی و هوش معنوی در بین این قشر بپردازد لذا شیوه نامه حاضر بنابرضرورت ونیاز فوق تهیه وتدوین گردیده که امید است شاهد نتایج مثمر ثمر آن برکارکنان ، با هدف شناخت آسیب ها و پیشگیری ودرمان باشیم.
[سه شنبه 1399-11-21] [ 09:54:00 ب.ظ ]
|