مشغولیت های زندگی مکانیکی باعث شد تا انسان از حقیقت وجودی خود دور و به سمت ناکجا آباد طی طریق کند و این مهم به خاطر تغییر در ایدئولوژی های علمی و فلسفی است که بعد از رنسانس توسط دانشمندانی مانند دکارت، بیکن، گالیله و نیوتن و …انجام گرفت. با گسترش ریاضیات و حاکمیت کمیت در تمام علوم درک مفاهیم دینی کمرنگ تر شد، به گونه ای که وجه کمیت فربه و فربه تر گردید و به همان اندازه باور به امر مقدس کم رنگ تر شد، تاحدی که تنها وجه واقعی بعد کمیت و دانش نوین، تنها دانش ریاضی و تجربی شد. سلحشوری (1390) از همین رو رابطه انسان با خودش و خدا قطع شد و همانطور که کار می گوید “اخیرا انقلاب فوق العاده ای از علاقه و کشش در بین مربیان در باب موضوعات معنوی و تربیت معنوی به وجود آمده است ” (1996) و این امر زمینه ساز حضوری دیگر بعد از عصر طلایی یونان و جستار های آنان در باب فضیلت ها توسط سقراط، افلاطون و بویژه ارسطو شد و از طرفی تربیت معنوی با مورد توجه قرار دادن ساحت روحانی انسان برای رویکرد تربیت معنوی که در پیوند با ساحت ربوبی است، باب مناسبی برای گفت و گو در عصر جهانی شدن فرهنگ هاست و میتواند پیروان ادیان توحیدی را به وحدت نظر در تربیت انسان رهنمون سازد.( اشعری، باقری و حسینی،1391)
هنگامی که ماهیت انسان را بررسی می کنیم ، در می یابیم که مهم ترین بعد انسان ، بعد روحی اوست که بیش ترین قدرت و نفوذ را در اعمال و رفتارش دارد زیرا این روح خود قدرتش را از خداوند گرفته است . از آن جایی که ماهیت تمام انسان ها مشترک است ، پس روح در تمام آنها وجود دارد ، اما این قدرت به صورت بالقوه و نهفته است و از راه آموزش (کنترل محسوسات ) می توان بخش هایی از این قدرت را بالفعل کرد . بهترین شکلی که می توان به تمام فعلیت های قدرت های روحی رسید ،دین است . پس می توان گفت که دو نوع معنویت وجود دارد :معنویت غیر دینی که فقط تا حدی می تواند به قدرت های روح از راه کنترل و تهذیب نفس و کم کردن نقش محسوسات که پایین ترین مرحله ی تربیت دینی است (حداکثر به عالم ملکوت) دسترسی یابدو معنویت دینی و بویژه دین اسلام که اگر فرد براساس راهکارهای آن عمل کند می تواند به کمال و فعلیت قدرت های روح و عوالم دیگر مانند عالم جبروت و عالم اسماء الهی برسد .
طرح بازگشت به معنویت در دنیای پست مدرن ،نه تنها الزاما به معنای به رسمیت شناختن ادیان نیست ، بلکه بیشتر به مفهوم تلاش برای پر کردن خلاء معنویت انسانی با معنویت هایی است که مشکلات ادیان تاریخی و سنتی را نداشته باشند.
1-2- اهمیت و ضرورت پژوهش
تربیت انسان کامل همواره به عنوان یک هدف ، آرمان و غایت تربیتی مورد توجه بوده است و کار تعلیم و تربیت در بین همه امور زندگی حساسیت و اهمیت خاصی دارد و پرداختن و مورد توجه واقع شدن آن یک کار مهم ، اساسی و زیر بنایی تلقی می شود . در آغاز هزاره سوم و باتوجه به رویکرد های جهانی شدن انسان با چالش هی چون بحران معنویت ، اخلاق، هویت و بحران محیط زیست و اسارت و بندگی تکنولوژی مواجه است .حال اینکه چگونه می توان انسان امروزی را برای مواجه با این بحران ها و در راس آنها معنویت تجهیز و آماده کرد و بی شک توجه به بعد معنوی تربیت یا همان تربیت معنوی کار بسیار مهم و خطیر نظام آموزش و پرورش است در قدم نخست می بایست معنویت را که یک کلمه قابل بحث و مجادله آمیز است را مورد بررسی قرار داد .
تعریف واژه معنویت [1]ظاهراً کمی دشوار است . شاید این دشواری از آنچه که در قلب معنوی همان چیزی است که ازنظر فطری از آن طفره می رویم و کمی اسرار آمیز است ، نباید ما را شگفت زده کند (رایت ،2000،ص7). این امر از آن جهت است که با پاسخ ها و احساسات عمیق شخصی رابطه دارد و منحصر به فرد است، با وجود این، حیات بخش و پویاست. معنویت از ریشه یونانی و عبری spirit به معنی نفس، باد و روح و لاتین آن spirateبه معنای نفس کشیدن است که تعریف آن در فرهنگ آکسفورد در مقابل ماده قرار می گیرد که در اصل تقابل روح و جسم را نشان می دهد : “به معنای حیات بخشی است که می توان گفت که با این باور که خداوند روح خودش را در بشر دمیده، سازگار است. (روح حیات) معنای قدیمی آن گرایش به تمركز در مذهب دارد و حال آنکه امروزه دارای ابعاد فردی، اجتمایی، شناختی و عاطفی نیز می باشد. (سلحشوری، 1390، ص44 ).
مفهوم معنویت از ارتباط با مهارت های تفکر و تامل و تنها وابسته به ارتباط با خدا،گسترده تر است. (بیگر، 2003، ص16) اگر تربیت را از ریشه (ر ب ب) به معنای اصلاح و تدبیر و سرپرستی کردن، به تمام رساندن و کامل کردن و همچنین از ریشه دیگر آن یعنی (ر ب و ) به معنای رشد و نمو، افزودن و پرورش جسم بدانیم، (باقری ،1390 ، ص52) تربیت معنوی را می توان اینگونه تعریف کرد: کوششی است برای رشد و شکوفایی و رسیدن به یک معنا و حقیقت متعالی.و همچنین تربیت معنوی آموزش برای زندگی است . اگر به بچه ها چگونه زندگی کردن و چگونه عشق ورزیدن را آموخت آنهادر زندگی مادی هنگامی که با فعالیت های منفی از قبیل نفرت ، جنگ ، جنایت و … برخورد می کنند آنها قادر به کنترل اوضاع می باشند . انسان های کامل در چنین چالش های دنیوی عملکرد موفق تری دارند و تربیت معنوی می تواند موفقیت بیشتری ر ا برای انسان ها- فارغ از دین و مذهب – حتی در امور دنیوی تضمین کند.
همچنین مطالعه مفهوم معنویت در دنیای معاصر حکایت می کند که در رویارویی با مفهوم معنویت طیفی از دین باوری تا معنویت باوری فارغ از دین وجود دارد. در یک سوی این طیف ،متفکران دینی قرار دارند که معتقدند اصولا مفهوم معنویت تنها در چارچوب گفتمان دینی معنا پیدا می کند و غیر از ادیان آسمانی (حتی ادیان زمینی) نمی توانند از معنویت – به مفهومی معنادار-سخن به مبان آورند(باغگلی و همکاران، 1392) در سوی دیگر این طیف متفکران سکولار قرار دارند که معنویت را نیاز عاطفی و روانشناختی انسان تلقی می کنند و الزامی به هویت بخشی دینی برای حل نیاز های معنوی نمی بینند . گرایش به سوی معنویت به عنوان گرایش نو در عرصه های تربیتی و فرهنگی به دو دلیل اتفاق افتاده است: نخست آنکه حوزه تربیت بهترین موقعیت و فرصت را برای تبلور معنویت در انسان فراهم می کند، دوم آنکه موضوع معنویت ذاتاً موضوعی تربیتی است. هدف از این پژوهش بررسی اهمیت و جایگاه چالش برانگیز و مغفول تربیت معنوی و سپس بررسی مفهوم و جایگاه تربیت معنوی و رابطه ی آن با دین است از این روست که در این پایان نامه به بررسی تطبیقی مفهوم و اهداف تربیت معنوی علامه محمد حسین طباطبایی به عنوان فیلسوف و دانشمند مسلمان و با دیوید کار که یک فیلسوف تربیتی غربی و صاحب نظر در موضوع اخلاق و تربیت معنوی و استاد دانشگاه ادینبورگ اسکاتلند است ، می پردازیم.
1-3- اهداف پژوهش
الف: هدف کلی
مقایسه کلی( تبیین شباهت ها و تفاوت ها) تربیت معنوی از دیدگاه علامه طباطبایی و دیوید کار ب: اهداف جزئی:
1-مفهوم تربیت معنوی از دیدگاه علامه طباطبایی و دیویدکار.
2-اهداف تربیت معنوی از دیدگاه علامه طباطبایی و دیویدکار.
3-اصول تربیت معنوی از دیدگاه علامه طباطبایی و دیوید کار .
4-روش های تربیت معنوی از دیدگاه علامه طباطبایی و دیوید کار .
1-4- پرسشهای پژوهش
این پژوهش در صدد پاسخگویی به سوال های زیر می باشد:
1-مفهوم تربیت معنوی از دیدگاه علامه طباطبایی و دیویدکار چیست؟
2-اهداف تربیت معنوی از دیدگاه علامه طباطبایی و دیویدکار كدامند؟
3-اصول تربیت معنوی از دیدگاه علامه طباطبایی و دیویدکار كدامند؟
4-روش های تربیت معنوی از دیدگاه علامه طباطبایی و دیویدکار چه می باشد؟
1-5- تعریف مفاهیم و اصطلاحات
تربیت:
تربیت عبارت است از فراهم كردن زمینهها و عوامل براى به فعلیّت رساندن همهاستعدادهاى بالقوّه انسان (تقى پور ظهیر، 1373،ص28).
معنویت:
معنویت نیاز ذاتی(فطری و درونی) انسان برای ارتباط باچیزی فراتر از ماست ،( ویگل فورس به نقل از محمد نژاد و همکاران ،1388،ص98) و همچنین معنویت بیانگر تلاش همیشگی بشر برای پاسخ دادن به چرا های زندگی است (صمدی ،1385). شهیدی معنویت را ناظر براستفاده از قوه ی خلاقیت و کنجکاوی برای یافتن دلایل موجود و مرتبط با زنده ماندن و زندگی کردن دانسته اند . بنابراین آن را برای زندگی فرد لازم و ضروری می داند .(شهیدی ، 1379)
تربیت معنوی[5]
فرایند کمک رسانی و یاری رسانی به متربی برای ایجاد تغییر تدریجی در گستره زمان در یکی از ساحت های بدنی ، روحی و رفتاری که به واسطه عامل انسانی دیگر به منظور دستیابی وی به کمال انسانی و شکوفا سازی استعداد های او یا بازدارندگی و اصلاح صفات و رفتار های او صورت گیرد (اعرافی ،1387،ص27).
1-6-روش پژوهش
این پژوهش یک مطالعه کیفی با روش تطبیقی است که تقریبا به کمک الگوی بردی انجام شده است. الگوی بردی شامل چهار مرحله ی توصیف، تفسیر، همجواری و مقایسه است. (یمینی، 1389،ص31) که از طریق فیش برداری و یادداشت برداری ابتدا اطلاعات و داده های لازم گردآوری و سپس به تفسیر داده ها پرداخته می شود. در مرحله ی بعد، داده های گردآوری شده جهت ایجاد چهارچوبی برای مقایسه ی شباهت ها و تفاوت ها، طبقه بندی و خلاصه می شوند. آنگاه تشابهات و تفاوت ها مورد بررسی قرار گرفته و با توجه به آن ها به پرسش های پژوهش پاسخ داده می شود.
[چهارشنبه 1399-11-22] [ 04:15:00 ق.ظ ]
|