تحقیق

 

کودک عقب مانده ذهنی از نظر رشد حرکتی-ادراکی بسیار ضعیف است و در ظرفیت های حسی-حرکتی، آگاهی بدنی ، تعادل ایستا و پویا وهماهنگی حرکات عمده و ظریف با مشکل مواجه است. زمان واکنش  کودک عقب مانده ذهنی کندتر از کودک عادی می باشد، البته این مشکل در حرکات ساده و غیر مهارتی کمتر است . کودک عقب مانده شدید (کانا) از نظرعملکرد حرکتی بسیار ضعیف است، اضافه وزن و چربی زیر پوستی بیشتری دارد و گوشه گیر می باشد. کودک عقب مانده متوسط (کالیو) نیز مانند  کودک عقب مانده شدید از نظر شکل وعملکرد (پیامد) در مهارت های حرکتی مختلف مشکلات زیادی دارددر صورتی که کودکان آموزش پذیر فقط از نظر پیامد یا عملکرد حرکتی با مشکل مواجه هستند.این کودکان از نظر سرعت یادگیری با مشکل روبه رو هستند و پیشرفت آنان 50٪ تا 70٪ کودکان معمولی است . از نظر حرکتی این کودکان می توانند مانند کودکان عادی در فعالیت های حرکتی و ورزشی مدرسه شرکت کنند. اما کسب مهارت و یادگیری حرکتی به کندی پیش می رود. با اینکه کودکان آموزش پذیر از نظر بدنی ضعف آشکاری ندارند ولی از نظر آمادگی حرکتی- ادراکی در سطح پایینی هستند[3].

 

توسعه آمادگی جسمانی مهمترین هدف تربیت بدنی برای عقب ماندگان ذهنی است زیرا توسعه و پیشرفت قابلیت های جسمانی برای این افراد ، موقعیتی را به وجود می آورد که آنها بتوانند بر شرایط محیطی خود از نظر فیزیکی غلبه کنند . از این گذشته این امر اشتیاق و علاقه بیشتری برای زندگی به آنها می بخشد و سبب می شود که افراد وظایف خود را با قدرت هر چه بیشتر انجام دهند . افزایش قابلیت هایی چون قدرت ، سرعت ، استقامت عضلانی ، انعطاف، استقامت عمومی بدن (دستگاه گردش خون و تنفس)، تعادل و هماهنگی ، سبب توسعه قابلیت های جسمانی این افراد می شود [9]. پژوهشگران بر این عقیده اند که کودکان کم توان ذهنی علاوه بر سایر ویژگی ها ، از نظر حرکتی نیز دچار تاخیر  ویا اختلال می باشد [10]. بنابر گزارش شریل[1] (1993) آمادگی جسمانی با شدت کم توانی ذهنی نسبت معکوس دارد.بنابراین کودکان آموزش پذیر از سطح آمادگی جسمانی پایین تری نسبت به کودکان عادی برخوردارند. اما نمی توان دلیل آن را تنها عقب ماندگی ذهنی دانست [11]. بلکه عده زیادی از افراد کم توان ذهنی نتوانسته اند در هیچ نوع فعالیت ورزشی شرکت داشته باشند

پایان نامه های دانشگاهی

 که علل عدم شرکت این افراد در این زمینه به شرح زیر خلاصه می شود.

 

1- عدم حمایت کافی (کمک های فردی،مالی،حمل و نقل و غیره).

 

2- نظر منفی سازمان های ورزشی نسبت به این افراد .

 

3- نگرش های تبعیض آمیز

 

4- کمبود متخصصین این رشته(مربی،مسؤلین و غیره).

 

پر واضح است که مشکلات مذکور قابل حل می باشد و  تحقیقات زیادی نشان می دهند که با اجرای تمرینات جسمانی کافی،ورزشکاران کم توان ذهنی می تواند تا سطح برابر با ورزشکاران غیر معلول پیشرفت کنند. کتب و نشریات علمی مؤید این واقعیت هستند که اگر ورزشکاران کم توان ذهنی مشکلات ثانویه بهداشتی نداشته باشند،در برابر تمرینات بدنی می توانند پاسخ های فیزیولوژیکی مشابه با ورزشکاران غیر معلول داشته باشند [11].

 

مطالعاتی که از 1960 تا کنون انجام شده نشان داده است که این افراد با آموزش های صحیح به پیشرفت های چشمگیری دست خواهند یافت (لاوای[2] ، رید ،کرسلر– چاویز 1990، موون و رنزاگلیا [3]1998).بنابراین عقب ماندگی ذهنی را نمی توان دلیل محض پایین بودن آمادگی جسمانی آنها دانست . جدول 1-1 علل عمده پایین بودن آمادگی جسمانی افراد مبتلا به کم توانی ذهنی را از دیدگاه محققان بیان می کند [4].

 

اکثر عقب ماندگان ذهنی به دلیل عدم توانایی شناختی نمی توانند سبک زندگی سالمی را انتخاب نمایند. آنها به طور طبیعی تمرینات بدنی و آمادگی جسمانی را انجام نمی دهند بلکه باید چنین تمریناتی برای آنها تدارک دیده شود [4]. در همین ارتباط و با توجه به بیاناتی که در منشور جهانی حقوق آمده است )مبنی بر اینکه همه کودکان بدون تبعیض در رنگ ونژاد ،زبان ،تبار اقتصادی ،طبقه اجتماعی ،علی رغم آنکه از هوش سرشاری برخوردار باشند  و یا عادی، عقب مانده، نابینا، ناشنوا و یا دارای هر گونه نقص و یا ضعف جسمی و اجتماعی باشند، حق دارند به طور یکسان از امکانات یادگیری آموزش وپرورش با حداکثر توانایی و استعدادهای خود بهره مند شوند (ایجاد زمینه و فراهم آوردن امکانات وتسهیلات در جهت آموزش ، رفاه و توانبخشی آنان نه بعنوان ترحم و دلسوزی بلکه بعنوان یک وظیفه برای دولت های عضو، از حقوق مسلم اینگونه کودکان تلقی می شود [12]. قدرت و تعادل دو عامل مهم آمادگی جسمانی محسوب می شوند . کودکان کم توان ذهنی همواره در معرض خطر افتادن (سقوط کردن) می باشد [13].که یکی از دلایل آن می تواند عدم تعادل باشد. مشخص شده است که  تمرینات با وزنه و تمرینات تعادلی می تواند ثبات وضعیتی ایستا را افزایش دهد[14]. و این افزایش در ثبات وضعیتی خطر افتادن و بنابراین هزینه های روانی و اقتصادی مربوط به افتادن را کاهش می دهد. میزان مرگ ومیر و آسیبهای سالیانه ناشی از حوادث برای افراد عقب مانده ذهنی به ترتیب 150نفر در هر100000نفر و56نفر در هر1000نفر گزارش شده است [13]. با توجه به اینکه توانایی ایجاد نیرو، قدرت و حداقل نیروهای مناسب در خم کردن [1]و باز کردن مچ پا[2] ونیز در خم کردن وباز کردن[3] لگن برای استراتژی های تعادلی مناسب ، لازم می باشد ، در می یابیم تعادل و قدرت دو عامل مکمل می باشند و درصورتیکه برنامه های مناسب جهت ارتقا سطح این دو عامل طراحی شود به احتمال قوی از آسیب های مذکور جلوگیری می شود [8]. همچنین به دلایل مختلف از جمله اینکه اختلالات حرکتی در کودکان کم توان ذهنی شایع است و حرکت ،یادگیری و موفقیت ، با یگدیگر رابطه مستقیم و محکمی دارند  ، و نیز تقویت مهارت های حرکتی به افزایش بازدهی در یادگیری  و موفقیت ها می انجامد و افزایش مهارت های حرکتی به تقویت خصوصیات مثبت روحی  و روانی و اجتماعی کودکان منجر می شود[10].حال در این مطالعه محقق برآن است که مشخص نماید آیا تمرین منتخب بر بهبود قدرت وتعادل دانش آموزان کم توان ذهنی تاثیر گذار است  یا خیر ؟

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

[1] -Dorsi flection

 

[2] -Plantar flection

 

[3] -Flection & Extention

 

[1] -Sherrill(1993)

 

[2] -Lavay, Reid , Cressler & Chaviz (1990)

 

[3] – Renzaglia & Moon (1998)

 

[1] Sharkey(1984)

 

[2] – McConaughy &  Salzberg(1988)

 

[3]- Renzaglia & Moon (1982)

 

[4]-Synergy

 

[5]-Dorsi Flexor

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...