رابطه بین مهارتهای تصمیمگیری با خشنودی شغلی و بهرهوری کارکنان آموزش و پرورش ناحیه یک شیراز |
در عصر حاضر بهرهوری ارزشمندترین جایگاه را در نزد مدیران دارد وهمه درجستجوی بهرهوری افزون ترند ودستاوردهای جدید علم مدیریت، نیل به بهرهوری بالا درسازمانها را مرهون توسعهی منابع انسانی میداند. ازطرفی از آنجا که منابع انسانی اساس ثروت واقعی یک سازمان را تشکیل میدهد و بین سرمایه انسانی و بهرهوری رابطهای مستقیم وجود دارد لذا میتوان نیروی انسانی را مهمترین عامل در افزایش بهرهوری در سازمان به شمارآورد. بنابراین لازمه دستیابی به هدفهای سازمان و ارتقاء بهرهوری مدیریت موثر این منبع باارزش است.اما ازآنجایی که بهرهوری مقولهای انتزاعی نبوده و لزوما باید جنبه کاربردی داشته باشد، مدیریت سازمان نقش بسزایی در فراهم آوردن زمینه مناسب جهت نهادینه کردن و ارتقا آن خواهد داشت و از این منظر، فرهنگ سازمانی حاکم بر سازمان و رضایت شغلی نیز دارای اهمیت ویژهای است. امروزه اهمیت بهرهورى و لزوم بررسى آن باتوجه به گسترش سطوح رقابت، پیچیدگى تکنولوژى، تنوع سلیقهها، کمبود منابع و سرعت تبادل اطلاعات بر کسى پوشیده نیست. بهرهورى واژهاى است که هم در سطح کلان و هم در سطح خرد مطرح است و طیفى از بهرهورى جهانى تا بهرهورى فردى را شامل مىشود.علىرغم اهمیت و گستره بهرهورى، مفهوم بهرهورى براى بسیارى از مدیران روشن و مشخص نیست و غالبا آن را به دیدگاههاى ذهنى خود محدود مىکنند.همان طور که سینک اظهار داشته است:«با اینکه بهرهورى متداولترین بحث محافل مدیریتى عصر حاضر محسوب مىشود، متأسفانه کمتر از هر موضوع دیگر به مفهوم آن پى برده شده است» (الوانی
و احمدی، 1380). در واقع، از مهمترین اهداف کلی که دولتها و سازمانها دنبال میکنند، میتوان به بهرهوری پایدار، و خشنودی شغلی اشاره کرد. بنابراین بهبود بهرهوری به عنوان یک استراتژی به خصوص در نظام آموزش عالی که دستخوش تغییرات سریع محیطی میباشد باید بیش از پیش مورد توجه قرار گیرد.لمبرت (2004) عوامل زیادی را مؤثر بر بهرهوری سازمانی و خشنودی شغلی میداند که از جملهی آن میتوان به نیروی انسانی توانمند و کارا اشاره نمود. در واقع نیروی انسانی به عنوان رکن اساسی بهرهوری فعالیتهای سازمانی میباشد که نیازمند توسعه در تمام ابعاد رفتاری و اجتماعی میباشد.امروزه نوشتههای صاحبنظران مدیریت مبین این واقعیت است که تصمیمگیری با مقوله مدیریت بسیار نزدیک و در بعضی جاها برابر با آن است، در این راستا، مدیریت را به معنای فرایند تصمیمگیری به منظور تأمین هدفهای سازمانی به نحو مطلوب از طریق استفاده موثر از منابع کمیاب در یک محیط در حال تغییر میداند (ایران نژاد، 2001).
کونتز( 2000)، معتقد است که وجود طرح، برنامه، سیاست و خط مشی منوط به وجود تصمیمگیری است. دراین زمینه ماندی و همکارانش ( 1991)، معتقدند که مهارت در تصمیمگیری، مهمترین ویژگی است که مدیر لایق و برجسته را از مدیر معمولی و متوسط جدا میسازد. به طور کلی میتوان گفت که تصمیمگیری هسته مرکزی برنامهریزی را تشکیل میدهد. در سالهای اخیر تحقیقات زیادی پیرامون مقوله تصمیمگیری انجام و الگوها و طبقه بندیهای متعددی در رابطه با سبکهای تصمیمگیری توسط صاحبنظران ارائه شده است اولیویرا ( 2007). تفاوت طبقه بندیها به دلیل این است که هر کدام، عوامل فردی، سازمانی و محیطی مختلفی را بر رفتار افراد در هنگام تصمیمگیری موثر میدانند تاتم ( 2003). بنابراین سبکهای تصمیمگیری مدیران به عنوان یکی از عوامل موثر بر بهرهوری و خشنودی شغلی در کاکنان است که میبایست به آن توجه نمود.
فرم در حال بارگذاری ...
[سه شنبه 1399-11-21] [ 02:11:00 ب.ظ ]
|