فرهنگ، روش زندگی کردن است که در طی زمان شکل می گیرد و به عنوان میراث معنوی یک قوم تحت نام ادب اجتماعی، اعتقادات، آداب و رسوم و غیره تلقی می گردد. فرهنگ نه به سادگی شکل می گیرد و نه می توان آن را به جای محدودی منحصر کرد، بلکه حاصل تلاش هزاران هزار انسان در طی قرن های مختلف است که مورد پذیرش قرار گرفته و بعضی از آن ها در شمار سنت های اعتقادی درآمده است. از این رو همه ارزش های مادی و معنوی را که در جریان عمل اجتماعی شکل می گیرد و محصول کوشش های جمعی باشد در بر می گیرد. به عبارت کلی همه ی جلوه های مختلف زندگی از آداب و رسوم ، سنت ها و رفتارهای جمعی گرفته تا دقیقه های هنر، لحظات تاریخی و اعتقادات اجتماعی مذهبی، احساسی یک قوم در شمار فرهنگ آن قوم است.

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

دانلود مقالات

 

فرهنگ با گاف فارسی بر وزن و معنی فرهنج است. علم و دانش و عقل و ادب بزرگی و سنجیدگی را معنی می دهد که از فر پیشوند و هنگ از ریشه اوستایی به معنی کشیدن، گرفته شده است. فرهنگ مردم ریشه در گذشته های دور دارد و با سنت و ارزش های بشری پیوسته و نیکی و برجستگی آن به اثبات رسیده است. آنها را با اوضاع و موقعیت های تازه و نیازها و خواسته های عامه مردم زمان هماهنگ و همگام می سازد.

 

مردمان اعصار، آنان که دارای سابقه تاریخی هستند، بیش از ملت های جوان اعتقادات و خرافات عامیانه دارند، به ویژه آنهایی که با نژادهای گوناگون اصطکاک بیشتر پیدا کرده و در نتیجه آمیزش و تماس، عادت اخلاق و آئینشان به افکار و خرافات تازه تری تراوش نموده که نسل به نسل بر سر زبان ها مانده است.

 

فرهنگ عامّه مجموعه تجربیات و تفکرات بشر در طی قرون و اعصار است و همین تجربیات و آداب و سنتهای مرسوم یک جامعه است که به آن شخصیت و هویت می بخشد. فرهنگ هر قوم و ملتی دارای ویژگی هایی است که باعث جدایی جامعه ای از جوامع دیگر می شود. در عین حال فرهنگ عامه همبستگی های انسانی را در نظر دارد زیرا پایه آن بر نیازهای اصلی و واقعی بشر بنا نهاده شده و تا حد زیادی به طور طبیعی در میان اقوام و قبایل دیگر اشتراک دارند.

 

فرهنگ مردم را باید در درون زندگی آنها جستجو کرد. اصولاً فرهنگ در متن زندگی جریان دارد. ما زمانی می توانیم به حریم فرهنگ راه پیدا کنیم که آن را به صورت جزئی از زندگی ببینیم. فرهنگ بیانگر توده مردم است و بررسی و شناخت آن را برای تدوین علوم دیگر ضروری می دانند. ارزش بخشیدن به فرهنگ در واقع احترام گذاشتن به مردم است؛ زیرا، مردم از فرهنگشان جدا نیستند و این فرهنگ آنهاست که آنها را می سازد و ارزش می بخشد. طبیعی است که هر قومی که زبان خاص خود را دارد، ادبیات خاصی هم برای زبان وجود دارد. از طرفی، قومی که حوادث هزاره ها را از سر گذرانده ، با این سابقه تاریخی و پشتوانه ی زبانی باید دارای ادبیات غنی قومی باشد. در ادبیات بلوچی ، از آنجا که این آثار مکتوب نشده اند و گرد تاریخ بر آنها نشسته، حجم وسیعی از آنها از دیده ها پنهان مانده اند که شاید با همت پژوهندگان قابل دریافت باشند. اما آن مقدار که از حوادث روزگار  مصون مانده و به صورت شفاهی و کتبی به ما رسیده، اکنون به صورت مجموعه هایی نه چندان کامل در دسترس علاقمندان قرار گرفته اند که بخشی از آن ها گویای تاریخ فرهنگ این قوم هستند. مضامین بعضی از آثار ادبی این قوم از جهان شمولی برخوردارند. اما در این جا آن جنبه از ادبیات قومی بلوچی که مرتبط با تاریخ فرهنگ این قوم است، مد نظر قرار گرفته است.

 

در این پایان نامه به چند نمونه از این آثار که با مضامین تاریخ فرهنگ بلوچی مرتبط هستند می پردازیم. امیدوارم که مطالب گردآوری شده مورد توجه علاقه مندان قرار گیرد.

 

بلوچستان به دلیل بافت خاص طایفه سالاری در گذشته سرزمین حاکمان ظالم بوده است. حاکمانی که بر این خطه از دوران بسیار کهن حکومت می کرده اند و هنوز هم در میان طوایف حکومت سالاری ادامه دارد.

 

1-2- موقعیت جغرافیایی ایرانشهر:

 

استان سیستان و بلوچستان در جنوب شرقی ایران واقع است و بین دو عرض جغرافیایی 3و25 تا 27و31 درجه شمالی و دو طول جغرافیای 50و58 و 21و63 درجه گسترده شده است.

 

همانگونه که در خصوص تاریخ بلوچستان مطالب گوناگون و بعضاً متفاوتی وجود دارد، در خصوص وسعت این سرزمین نیز آمار ها و ارقام متفاوت است. به گونه ای که ذبیح الله ناصح از قول کارشناسان ایتالیایی مساحت آن را تا 250.000 کیلومتر مربع ذکر کر ده اند.

 

در لغت نامه دهخدا مساحت بلوچستان 155.000 کلیومتر مربه ذکر شده و در جغرافیای مفصل ایران رقم 181.578 کیلومتر مربه ذکر و در کتاب لوچستان و تمدن دیرینه آن رقم 173.461 کیلومتر مربع و کتاب جغرافیای کامل ایران رقم 173.478 کیلومتر مربع ثبت شده است.

 

بلوچستان در میان قوم بلوچ از دو قسمت سرحد و مکران تشکیل شده است که شهرهای زاهدان، خاش، سراوان با حدود آنها سرحد نام دارد و شهرهای ایرانشهر و چابهار و نیکشهر مکران نامیده شده اند.

 

ایرانشهر روی مدار 27 درجه و 12 دقیقه عرض شمالی و 60 درجه و 24 دقیقه طول شرقی واقع شده است.

 

شهر ایرانشهر با مساحت 32 کیلومتر مربع جمعیتی بالغ بر 100.000 نفر به عنوان یکی  از قطب های سیاسی و فرهنگی و صنعتی استان همواره مطرح بوده است. ارتفاع این شهر از سطح دریا 580 متر است که از شمال به شهرستان خاش، از غرب به شهرستان بم و جیرفت و از شرق به شهرستان سراوان و از جنوب به شهرستانهای سرباز و نیکشهر محدود می باشد و در واقع می توان آن را قلب استان نامید که به دلیل واقع شدن در مسیر جاده های ارتباطی با شهرستانهای اطراف و رابط بین شمال و جنوب استان از موقعیت سوق الجیشی ویژه ای برخوردار است. ایرانشهر شهری است با قدمت دیرینه و در گذشته از آن به نام پهره نام می برند. شهرداری ایرانشهر در سال 1331 تأسیس شده و تاکنون 23 شهردار در این شهر خدمت کرده اند و در حال حاضر شهرداری ایرانشهر دارای درجه 9 می باشد.

 

ایرانشهر جوان ترین شهر  کشور ، سرسبزترین شهر استان و دارای فعال ترین N.G.O ها و تشکل های غیر دولتی است و می توان از مراکز دانشگاهی شهرستان مرکز آموزش عالی ایرانشهر و دانشگاه پیام نور، دانشکده پرستاری و مامایی و دانشگاه آزاد اسلامی واحد شهرستان نام برد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...