اگر چه مدتهاست بشر متوجه­ی اهمیت محیط زیست در زندگی خود شده است (فیروزی، 1384 :10)، اما امروزه، تهدیدات زیست محیطی در مرکز مهمترین پرسش­های وجدان انسان قرن بیست و یکم قرار دارد. این پرسش­ها افکار عمومی جهان را به طرز نگران کننده­ای به خود معطوف کرده و حساسیت شدیدی نسبت به محیط زیست در سطح جهانی به وجود آورده است.

عکس مرتبط با محیط زیست

جامعه­شناسان، زیست­شناسان، صاحبان صنایع، سیاستمداران، اکولوژیست­ها، اقتصاددانان، هر کدام علت تهدیدات زیست محیطی را از دیدگاه خود توضیح می­دهند (نگاه کنید به کامونر[1]، 1382: 10-3)، اما نقطه اشتراک­شان این است که بسیاری از تهدیدات زیست محیطی، تخریب منابع، آلوده سازی محیط و… نتیجه فعالیت­های انسان است.

عکس مرتبط با اقتصاد

ازدیاد جمعیت، فراوانی محصولات مصرفی، بالا رفتن سطح زندگی و افزایش تقاضای مردم، پیشرفت تکنولوژی، ضعف ارگان­های اجرایی حکومت­ها در اجرای برنامه­ها و پروژه­های اکولوژیکی حمایت از محیط زیست، استفاده بهره­جویانه و غیر اصولی از محیط طبیعی توسط سرمایه­داران (همان) و در نهایت کنش­های غیر مسئولانه انسان، نتایج ناگوار و خسارات نامطلوبی را به بار آورده و روز به روز این نتایج و خسارت­ها حادتر می­شود که از جمله می­توان به تخریب محیط زیست و اراضی کشاورزی، گرم شدن زمین، آلودگی هوا، آب، خاک، کاهش منابع طبیعی و نابودی جنگل­ها و مراتع، کاهش منابع تولید انرژی و بروز انواع بیماری­ها اشاره کرد.  بدین ترتیب، انسان با رفتارهایی که در قبال محیط زیست انجام می­دهد و تغییراتی که در محیط ایجاد می­کند، از قبیل تخریب جنگل برای ایجاد جاده و سد سازی، تغییر مسیر رودخانه، ریختن زباله در محیط طبیعی، مصرف انرژی زیاد، استفاد بیش از حد از منابع طبیعی و … –عمداً یا سهواً- به تخریب محیط زیست می­پردازد و محیط زیست را با تهدیدی نگران کننده مواجه می­کند. این تهدید ممکن است به قیمت پایان زندگی انسان بر روی کره زمین تمام ­شود.

 

بروز مسائل و مشکلات زیست محیطی موجب طرح این پرسش شده است که آیا محیط زیست می­تواند در برابر ادامه رفتار فعلی انسان­ دوام بیاورد؟ هر روز بر این آگاهی  افزوده می شود که نمی­توان همانند گذشته به مصرف منابع طبیعی جهان ادامه داد و نشانه­های تنگناهای زیست محیطی در سطح جهان آشكار شده است(عابدی سروستانی و دیگران، 1386: 59). اگرچه ارائه آمار و اطلاعات پیرامون وضعیت محیط زیست لازم است، اما بیش از این كه به اطلاعات علمی درباره خسارات وارد شده به زمین نیاز باشد، به توافقی درباره چگونگی رفتار نسبت به این سیاره نیاز است. در این شرایط، انسان باید به این پرسش نیز پاسخ گوید، هنگامی كه افراد خواهان به حداكثر رساندن سود خود هستند، چگونه می توان از بهره برداری بیش از حد و تخریب منابع طبیعی جلوگیری كرد؟ در واقع، چالش موجود، چگونه زندگی كردن بر روی زمین نیست، بلكه قبولاندن چرایی این چگونه زندگی کردن به افراد است (همان: 60).

 

وجود مسائل و مشکلات زیست محیطی سبب شد که عده­ی  زیادی از محیط زیست طرفداری کنند که به­زعم صاحب نظران جامعه­شناسی محیط زیست، بالاخص بوتکین[2] طرفداری از محیط زیست یک گرایش نسبتاً جدیدی است، اما ریشه­های آن در تاریخ گذشته انسان و جامعه قرار دارد. تمامی جوامع بشری مجبور به پرداختن به محیط زیست بودند، زیرا محیط نه تنها منابع ضروری حیات آنها را تامین می­کرد، بلکه کانون ستیز و تهدید برای ادامه حیات نیز بوده است (بوتکین ، 1385: 628). بوتکین معتقد است که در تمدن غرب همواره 3 پرسش در مورد انسان و طبیعت مطرح است:

 

1- شرایط طبیعت در غیبت هر گونه نفوذ انسان چگونه است؟

 

2- تاثیر طبیعت بر انسان چیست؟

 

3- تاثیر انسان بر طبیعت کدام است و نقش بشر در طبیعت چیست؟(همان).

 

حفظ طبیعت، تلاش برای بهبود کیفیت محیط زیست و رهیافت اکولوژیک (زیست بوم شناختی) به زندگی، اندیشه­های متعلق به قرن نوزدهم بود که مدتهای مدید تنها برای نخبگان روشنفکر کشورهای توسعه یافته مطرح بوده است. این قبیل اندیشه­ها، از جمله اندیشه­های بنیانگذاران اولیه انجمن اوادابن[1] در ایالات متحده امریکا، مختص یک گروه از نخبگان بود که زیر فشار سهمگین صنعتی شدن به زانو درآمده بودند (کاستلز[2] ،1384: 159).

 

 اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم، تعامل توسعه، محیط زیست و پایداری در عرصه‌های مختلف، دغدغه‌ی اصلی اکثر کشورهای در حال توسعه بوده است و در دهه­های پایانی قرن بیستم، روش­های جلب مشاركت مردم در برنامه­ریزی، مدیریت منابع طبیعی و مدیریت محیط زیست، تحت دگرگونی­های اجتماعی، سیاسی و اقتصادی دستخوش تغییرات عمده­ای شده است (خاتون­آبادی، 1383)، به طوری که کاستلز در کتاب مشهورش «عصر اطلاعات» می­نویسد: « در دهه 1990، 80 درصد امریکاییان و بیش از 3/2 اروپاییان خود را طرفدار محیط زیست می­دانسته­اند» (کاستلز، 1384: 147).

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

 در واقع، روند دهه­های گذشته در اکثر كشورهای پیشرفته صنعتی بیانگر این واقعیت است كه كارگزاران دولتی، كارشناسان  و نیز مدیران عرصه­های محیط زیست و منابع طبیعی به رهیافتی تازه روی آورده­اند (خاتون آبادی، 1383). این رهیافت تازه شامل: برنامه­ها و قوانین متعددی برای حفظ طبیعت، ارتقای کیفیت زندگی و نهایتاً نجات کره زمین در بلند مدت و نجات نسل کنونی ساکنان آن در کوتاه مدت است (صالحی، 2008). با این وجود، قسمت اعظم مسائل زیست محیطی همچنان به قوت خود باقی مانده است.

 

هیچ کس نمی­تواند این ادعا را بکند که پیدایش مواد آلوده کننده بر روی کره خاکی ما نتیجه برخی دگرگونی­های طبیعی و مستقل از اراده انسان است. اشتباهاتی که در افکار، نگرش و رفتار انسان در نتیجه فعالیت­های خود بر روی زمین مرتکب شده است، یکی از علت­های اصلی خساراتی است که محیط زیست متحمل آن گردیده است. به عنوان مثال، به اعتقاد بارو، استفاده بی­رویه از انرژی در منازل، استفاده از تولیدات یکبار مصرف، استفاده از وسایل نقلیه شخصی، استفاده از انواع آفت کش­ها، دفع مواد زاید به روش غیر بهداشتی، جمع آوری و تفکیک نکردن زباله­ها به منظور بازیافت و بسیاری از رفتارهای مخرب زیست محیطی دیگر، همگی در نتیجه رفتار محیطی انسان است (بارو، 1380).

 

در حالی که محققان محیط زیستی، طرح­های گوناگونی برای حل مشکلات زیست محیطی ارائه نموده­اند که اغلب آنها تکنولوژیکی هستند، اما امروزه به دلیل هزینه­های زیاد این طرح­ها، به دگرگونی شیوه­های زندگی انسان و طرح­های که تمرکز بر رفتارها دارند، علاقه­مند شده­اند (ازکامپ، 1369). به­عنوان مثال، صالحی در کتاب «مردم و محیط زیست» (2010) می­نویسد که «برای حل مشکلات زیست محیطی باید شکل شیوه­ها و رفتارهای تولیدی و مصرفی و همچنین شیوه­های سازمان اجتماعی و زندگی فردی برای رسیدن به سطح سازگاری و تاثیر مثبت بر محیط زیست، تغییر پیدا کند». همچنین، به اعتقاد بنسون[3] تفاهمی عمومی در حوزه محیط زیست به وجود آمده است، این تفاهم، حکایت از آن دارد که راه حل واقعی کاستن از مشکلات و مسائل محیط زیست باید انسان و کنش­های انسانی را شامل شده و متکی به آن باشد (بنسون، 1382). بنسون معتقد است که ‎‎«انسان باید به دنبال پایداری نه فقط برای محیط زیست، بلکه برای محیطی جهت فعالیتهای اقتصادی خود باشد، تا بشریت و محیط زیست بتوانند آینده­ی طولانی­تری داشته باشند» (همان). ارتباط بین مشکلات زیست محیطی و رفتارهای انسانی از نظر صاحب نظران چنان تنگاتنگ است که به­عنوان مثال مالونی[4] از بحران زیست محیطی به عنوان «بحران رفتار ناهنجار» یاد می­کند (مالونی، 1973).

 

در قرن حاضر، رفتار­های زیست محیط انسان، به­عنوان یکی از مهمترین و تاثیرگذارترین عامل بر محیط زیست، مورد توجه بسیاری از جامعه­شناسان محیط زیستی قرار گرفته است. کنش­ها و رفتارهای زیست محیطی ضمن اینکه بر بیشتر مسائل و تهدیدات زیست محیطی تاثیر می­گذارند خود نیز از عواملی تاثیر می­پذیرند. محققان جامعه­شناسی زیست محیطی، از جمله ذکاوت (1977)، دانلپ و ون­لیر (1978)، دانلپ و کاتون (1979)، باتل (1979)، شان و هولز (1990)، استرن و همکاران (1993)، فیالو و جکوبسن (1994)، گرافتون و نولوز (2003)، پری زنگنه و لاکان (2005) و صالحی (2008)، به بررسی عوامل تاثیر گذار بر رفتارها زیست محیطی از جمله متغیرهای جمعیت شناختی

پایان نامه های دانشگاهی

 (سن، جنس، طبقه اجتماعی، محل سکونت، وضیت تاهل، تعداد فرزندان و سن فرزندان)، گرایش سیاسی، ایدئولوژی سیاسی، عملکرد زیست محیطی ملت­ها، آگاهی زیست محیطی و عقیده دینی، پرداخته­اند.

 

رفتار زیست محیطی از مفاهیم نوینی است که امروزه در بررسی­های زیست محیطی جوامع مدرن مطرح گردیده است. طرح این مفهوم در بسیاری از رویکردهای زیست محیطی حاکی از اهمیت نقش این رفتارها در محیط طبیعی است.

 

 یکی دیگر از مفاهیمی که در سال­های اخیر در مطالعات اجتماعی مورد توجه اندیشمندان و محققان قرار گرفته، مفهوم سرمایه اجتماعی است که در کنار منابع مالی و نیروی انسانی از عوامل تاثیرگذار بر ارتقای توسعه پایدار در جوامع انسانی شمرده می­شود ( موحد و همکاران، 1387). پاتنام این مفهوم را در ابعاد اعتماد، شبکه­ها و هنجارها به کار می­برد (پاتنام، 1380). طرح مفهوم سرمایه اجتماعی در مطالعات اجتماعی، نشان دهنده اهمیت نقش شبکه­ها، هنجارها و روابط اجتماعی بر متغیرهای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی نظیر جامعه، خانواده، بزهکاری، تخریب محیط طبیعی، مشارکت سیاسی و رشد اقتصادی است.

 

پاتنام موفقیت در غلبه بر مشکلات عمل جمعی و فرصت طلبی که در نهایت به ضرر خود افراد تمام می­شود را به زمینه اجتماعی گسترده­تری که بازی در آن انجام می­پذیرد، ربط می­دهد (پاتنام، 1380: 285). وی معتقد است که همکاری داوطلبانه در غلبه بر این مشکلات در جامعه­ای که سرمایه اجتماعی عظیمی را در شکل هنجارهای عمل متقابل، شبکه­های مشارکت مدنی و اعتماد به ارث برده، بهتر صورت می­گیرد (همان).

 

بسیاری از محققان حوزه سرمایه اجتماعی، نظیر پاتنام (1995)، فوکویاما (1998)، کلمن (1998)، ساباتینا (2009)، فیروزآبادی و ایمانی (1384)، ناطق پور و فیروزآبادی (1384)، ازکیا و همکاران (1387) و خوشفر (1387)، خوشفر و همکاران (1388) معتقدند که در دنیای مدرن هر چند تمامی سرمایه­ها (سرمایه مالی[5]، سرمایه فرهنگی[6]، سرمایه انسانی[7]، سرمایه زبانی[8] و سرمایه اجتماعی[9] ) دارای ارزش زیادی هستند، اما نقش سرمایه اجتماعی در کنش­های انسان بسیار برجسته است.

 

مروری بر منابع مربوط به بحث سرمایه اجتماعی (کلمن[10]، 1998)، (بوردیو[11]، 1986)، (پاتنام[12]، 1995)، (فوکویاما، 1998)، نیز نشان می دهد كه مفهوم سرمایه اجتماعی معطوف به كنش اجتماعی است. سرمایه اجتماعی در واقع توانایی گسترش كنش است و آن را غنی می سازد، به تعبیری منبع كنش اجتماعی محسوب می­شود(خوشفر و همکاران، 1388: 39). اهمیت سرمایه اجتماعی به گونه­ای است که در بسیاری از رشته­های علوم انسانی از جمله جامعه­شناسی، علوم سیاسی و اقتصاد از این مفهوم بحث می­شود. همچنین در سطح سیاست­گذاری­های محلی تا ملی و در برخی از سازمان­های بین­المللی نظیر بانک جهانی، سرمایه اجتماعی بیشتر از پیش مطرح می­شود (شارع­پور، 1385). بنابراین، این مفهوم، مفهومی فرا رشته­ای است.

 

ارتباط محیط زیست و سرمایه اجتماعی از جمله موضوعات جدیدی است که مورد توجه محققان زیست محیطی قرار گرفته است. خوش­فر و همکاران بر این باورند که هنجارهای اعتماد و مشارکت و همچنین احساس امنیت که ابعادی از سرمایه اجتماعی­اند که بر کنش اجتماعی افراد نسبت به محیط طبیعی پیرامون خود تأثیر به سزایی دارند و در این زمینه عامل تعیین کننده به شمار می­روند (خوش­فر و همکاران، 1388). بنابراین، سرمایه اجتماعی بر کنش میان انسان­ها تمرکز دارد؛ کنشی که در تمام لحظات زندگی انسان وجود دارد و رفتار و نگرش­های وی را تحت تاثیر قرار می­دهد. بخشی از زندگی انسان رفتارها و کنش­های زیست محیطی تشکیل می­دهد، می­توان انتظار داشت که سرمایه اجتماعی بر رفتارهای زیست انسان­ها تاثیر داشته باشد؛ مخصوصاً در جامعه­ای که تهدیدات زیست محیطی با شتابی فزاینده افزایش پیدا می­کند.

 

به نظر می­رسد سرمایه اجتماعی دارای دو نوع پیامد مثبت و منفی می­باشد. انتظار می­رود پیامدهای مثبت سرمایه اجتماعی باعث افزایش میزان آگاهی و نگرش­های زیست محیطی و همچنین کنش­ها و رفتارهای مثبت ­شود. در نتیجه، این فرآیند رفتارهای زیست محیطی مسئولانه در قبال محیط زیست صورت گیرد. علاوه بر این، انتظار می­رود پیامدهای منفی سرمایه اجتماعی باعث به­وجود آمدن کنش­ها و رفتارهای منفی ­شود و به تبع آن رفتارهای زیست محیطی غیر مسئولانه­ای در قبال محیط زیست صورت گیرد.

 

با توجه به نقش قابل ملاحظه سرمایه اجتماعی و ابعاد اصلی آن مانند اعتماد، شبکه­ها و هنجارهای اجتماعی در تعیین کنش­های انسانی و اجتماعی و در شرایطی که خلاء تحقیقات تجربی در بررسی تاثیر سرمایه اجتماعی بر رفتارهای زیست محیطی وجود دارد، پژوهش حاضر به دنبال بررسی چگونگی تاثیر سرمایه اجتماعی (و ابعاد آن) بر رفتارهای زیست محیطی می­باشد.

 

[1] Audubbon Association

 

[2] Castells

 

[3]  Benson

 

[4]  Maloney

 

[5] Financial Capital

 

[6] Cultural Capital

 

[7] Human Capital

 

[8] Linguistic Capital

 

[9]  Social Capital

 

[10]  Coleman

 

[11]  Bourdieu

 

[12]  Putnam

 

[1] Commoner

 

[2] Bookchin

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...