تاثیر گرایش استراتژیک و قابلیتهای ارتباطی بر عملکرد |
قابلیتهای بازاریابی یکی از کارکردهای کسبوکار بازاریابی است که نقش اساسی در درک نیازها، خواستهها و ترجیحات مشتریان و نهایتا رضایت مطلوبتر از رقبا را بر عهده دارد. قابلیتهای بازاریابی به عنوان شایستگیهای سازمانی میتوانند در یک سازمان با پشتیبانی از مشتری و سنجش بازار، مطرح شوند(کراسینکو و جی چاندران[9]، 2008). همچنین شرکتهای مشتری مدار و رقیب مدار بر تولید و انتشار سازمان یافته و مداوم اطلاعات درباره نیازها و ترجیحات مشتریان و اقدامات استراتژی رقبا تاکید دارند(ناروا و اسلاتر،1990). شرایط متغیر بازار ایجاب میکند تا شرکتها، تلاش هوشمندانه خود را به منظور استراتژیهای جدید برای سازگاری با تقاضای مشتریان، افزایش دهند و بتوانند ارزش برتر در شرایط سود بیشتر و هزینه کمتر کسب کنند. به ویژه، یک شرکت باید برای کسب رضایت و وفاداری مشتری در درازمدت، ترکیبی خاص از محصول، خدمات، قیمت، توزیع و عناصر ارتباطی را فراهم کند که نیازها و سلایق خاص خود را طلب میکند(ناروا، اسلاتر، مککلند[10]، 2004). این فرایند به شرکتهای که به رقیب و مشتری توجه زیادی دارند کمک میکند تا قابلیتهای بازاریابی مناسب به منظور به کارگیری رفتارهای استراتژیک توسعه دهند(مورگان، ورهیس، میسن[11]،2009) و همچنین قابلیتهای ارتباطی یک مزیت برای یک شرکت میباشد که میتواند به جای دادن خود در روابط و شبکههای کسب و کار گستردهتری کسب نماید و به طرز معنیداری به توانایی شرکت در مدیریت چنین روابط پیچیدهای مربوط میشود(فورد و همکاران، 2003؛ مولر و ترونن، 2003). در بازارهای تجاری، چنین قابلیتهای ارتباطی نه تنها به عنوان ضمانتی برای درک متقابل (دو جانبه) و منافعی در روابط مشتریان محسوب میشوند بلکه منبعی از دانش بازار مربوطه، انعطافپذیری استراتژیک و در نمودارگیری فرایند موثر هستند(وبستر، 1992؛ هیت و بورزا، 2000؛ جاکوب،2006).
واحدهای کسب وکار کنونی به دلیل کم توجهی به محیط رقابتی و نداشتن استراتژی دقیق و مدون جهت مقابله با این شرایط، با مشکل
روبهرو میشوند و تنها سازمانهایی مزیت رقابتی پایدار داشته باشند که با سرعت بالا پاسخگوی نیازهای بازار و مشتریان باشند، اما، به طور کلی عیب این رفتار بازارگرایی در این است که باعث از بین رفتن توانایی شرکتها در نوآوری شده و به عنوان تهدیدی برای آنان به حساب میآید و همچنین ممکن است باعث نادیده گرفتن نیازهای آشکار نشده و بیان نشده مشتریان شود. بنابراین نیاز به تکمیل بازارگرایی با سایر جهتگیریهای استراتژیک احساس میشود. در این میان قابلیتهای مکمل سازمانی و به طور خاص قابلیتهای بازاریابی و قابلیتهای ارتباطی میتوانند به عنوان عاملی مهم و تاثیرگذار در استقرار مسیر استراتژیک انتخاب شده در سازمان به منظور دستیابی به مزیت رقابتی، نقش آفرینی کنند. لذا با توجه به مطالب فوق این پژوهش به دنبال پاسخ به این پرسش است که بین گرایش استراتژیک و قابلیتهای ارتباطی بر عملکرد در پتروشیمی بیستون رابطه معنیدار وجود دارد و در نهایت هدف این مطالعه بدست آوردن مدلی است که ارتباط بین گرایش استراتژیک و قابلیتهای ارتباطی بر عملکرد را از طریق متغیر میانجی قابلیتهای بازاریابی انجام دهد، در این راستا تمام فاکتورهای معنیدار در مدل نگه داشته میشود و نهایتاً مدل بهینه از طریق روشهای انتخاب مدل با استفاده از نرمافزار انتخاب میشود.
[1] Kirca, A.H., Jayachandran, S., & Bearden, W.O.
[2] Kumar, V., Jones, E., Venkatesan, R., & Leone, R.P
[3] Morgan, N.A., Vorhies, D.W., & Mason, C.H.
[4] Chena, Y.Ch., Lib, P.Ch., Evans, K.R
[5] Theodosiou, M., Kehgias, J., & Katsikea, E.
[6] Voss, G.B., & Voss, Z.G.
[7] Wright, P.M., Mc Mahan, G.C.
[8] Ford, et al
[9] Krasnikov,., Jayachandran
[10] Narver, J. C., Slater, S. F., &MacLachlan
[11] Morgan, N. A., Vorhies, D. W., Mason
[12] RelationalCapabilities
[13] Ford, et al
[14] Moller and Torronen
[15] Webster
[16] Hitt and Borza
[17] acob
(ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)
فرم در حال بارگذاری ...
[سه شنبه 1399-11-21] [ 09:10:00 ب.ظ ]
|