“دین در بیانی کلی مجموعه عقاید، اخلاق، قوانین و مقرراتى است كه براى اداره امور جامعه انسانى و پرورش انسان ها می باشد.” (ساجدی، 1384) دین از وجوه امتیاز بشری است ، تاكنون هیچ حیوانی نشانه ای از یك حیات دینی بروز نداده و در هیچ دوره ای، بشر عادی از ایمان به عقیده خالی نبوده است، یعنی دین حقیقتی است كه چشمه جوشان فطرت بشری ،خواه ناخواه انسان رابه سوی آن فرا می خواند به همین روی، فلسفه وجودی دین نیز چیزی جز پاسخ صحیح و نظام مند به این دغدغه فطری بشر نیست.(فیض آبادی، 1390، ص1) انسان هیچ گاه نتوانسته است بدون دین زندگی کند. ممکن است گاهی برخی جوامع به معنای اجتماعی دین، لائیک بوده باشند اما در واقع انسان ها در اکثر مواقع به دنبال پناهگاه دینی بوده اند. (اسدی، 1385، ص62)
امروزه بیشتر به سبب پیشرفتگی و کثرت وسایل ارتباطی آدمیان تقریبا از هر چیز در جهان پیرامونشان می گذرد با خبر می شوند و این امر سبب شده است که “جهان هر فرد انسانی” در قیاس با جهان های پدران و نیاکان، گستره ای صد چندان بیابد. (ریچاردز ،1989، ص10)
به این ترتیب در خلال قرن گذشته آگاهی و هشیاری تازه ای از تکثر مذاهب عمده پدید آمده است. روند فراگیر مدرن سازی، آگاهی از خصلت بنیادی تنوع دینی را تشدید کرده است. این هشیاری جدید پیوندی نزدیک با تفاوت های فرهنگی دارد، تفاوتهایی که ادیان گوناگون حامی و پشتیبان آن بوده اند. زیرا هر یک از ادیان، بینشی متفاوت به معنای غایی و نهایی حیات و ماهیت و سرشت ازلی واقعیت عرضه می دارد. در این میان آنچه تازه می نماید، واقعیت ادیان چندگانه نیست بلکه درونی ساختن آگاهی از تکثر بنیادین در ضمیر معتقدان به ادیان می باشد.(اشمیتز،1380،ص255)
“گفتگو به عنوان تعامل سودمند عناصر متفاوت؛جوهر جهان است. به برکت گفتگوست که ما آدمیان به مرتبه عالی ترین جلوه خلقت نایل می شویم.” (سوئدلر،1385، ص2) گفت و گو در دین نیز ضرورت بسیار مهمی برای همه متدینان است. زیرا مهمترین مساله باقی ماندن دین آن هاست و در غیر این صورت بنیاد گرایی هم بی فایده خواهد بود. (اکرمی، 1383، ص1) در طول تاریخ نیز ادیان با یکدیگر گفتگو کرده اند و تاثیر و تاثر داشته اند تا امروزه بدین جا رسیده اند.(سروش،1378، ص78)
در فرآیند گفتگو فضا یا محیط فیزیكی دارای اثر بسزایی است که اغلب نادیده انگاشته می شود. این در حالی است که بنا به نظر جان لنگ، نظریه پرداز حوزه روانشناسی محیط، می توان از طریق سازماندهی مناسب فضا ها و ایجاد عملکرد های تعاملی متنوع به سطح مناسبی از ارتباطات جمعی و گفتگو دست یافت.( Lang,1987 )
در این راستا موضوع این رساله، طراحی مرکزی است جهت تعامل و گفتگوی موثر ادیان با یکدیگر. برای این منظور با شناخت فرآیند گفتگو میان ادیان، پیش نیاز ها و موانع آن، عوامل کالبدی موثر در ایجاد همزیستی مسالمت آمیز و گسترش تعاملات سازنده ادیان بررسی می شود و تاثیر آن بر زندگی انسان، روابط جوامع و گسترش صلح و آرامش مورد توجه قرار می گیرد.
1-2- طرح کلی موضوع و مسئله تحقیق
بررسی تاریخ ادیان نشانگر آن است که بشر طی قرون متمادی باور های دینی متعددی را تجربه کرده است. تنوع نام ها، اعتقادات و مناسک به حدی است که شناخت هریک و تشخیص نکات اشتراک و افتراق میان ادیان نیازمند پژوهش های بسیار است. در نگاه بسیاری این انگاره وجوددارد که دیوار های بلند و غیر قابل نفوذی میان ادیان کشیده شده. گویی ادیان راه هایی مستقل با مبدا، سرمنزل، مرکب و توشه ای متفاوتند و هیچ زبان و ادب مشترکی میان آنان نیست. این استنباط همواره موجب جدایی متدینان بوده و بر بلندای دیوار تفرقه میان ادیان افزوده است و کینه ها و تعصبات دینی را به اصلی ترین عوامل دشمنی بدل ساخته است. (غلامرضا کاشی، 1387،ص68)
این در حالیست که اگر به ریشه توجه انسان به دین بنگریم متوجه می شویم آرامش جویی و سعادت طلبی نهایت توقع انسان از دین است.انسان همواره به دنبال این بوده که با دین و پناه بردن به تکیه کاهی ماورایی خود را آرام کند و روح نگران خویش را آرامش بخشد. از منظر دین هم باید گفت که اکثر ادیان چنین ادعایی دارند و هدف خویش را آرامش و صلح و سعادت بشری معرفی می کنند. پس بر این مبنا هدف ادیان آرامش آرامش و سعادت بشری و هدف انسان از توجه به دین آرامش جویی و سعادت طلبی پایدار است. (اسدی، 1385، ص62)
در این که ادیان بزرگ جهان فرهنگ گفتگو را به رسمیت می شناسند هیچ تردیدی نیست. اسلام مدعی است که دین صلح است و مسیحیت ادعا میکند که دین عشق و محبت استو در غیاب گفتگو، نه صلح امکان پذیر است و نه عشق و محبت. بنابراین ادیان بزرگ جهان همگی طرفدار گفت و گو هستند و شاید بتوان گفت از جهت پذیرش اصل گفت و گو تفاوت چندانی ندارند. با این حال پیروان این ادیان از این جهت بسیار متفاوت و متنوع هستند.(برومر، 1385،ص4)
در تمامی ادیان می توان بنیاد گرایانی را یافت که گفت و گو را بر نمی تابند و در کنار آن ها دینداران روشنی اندیشی هستند که به گفت و گو رغبت نشان می دهند. وینسنت برومر عقیده دارد آن دسته از دیندارانی که گفت و گو و تعامل را بر خصومت و تصادم ترجیح می دهند به منطق دین نزدیکترند.(برومر، 1385،ص4) “اگر این چارچوب مبنای گفتگوی ادیان قرار گیرد می توان فضای مناسبی برای گفتگو ایجاد کرد. یعنی از مبنای کلی شروع کرد و از جزییات اختلاف بر انگیز دوری نمود.” (اسدی، 1385، ص63).
گفتگوی ادیان نیازمند بستری تا بتواند در آن شکل گیرد، بستری که در درجه اول تعاملات اجتماعی افراد از ادیان متفاوت را ممکن ساخته، آن را تقویت سازد و از سوی دیگر خود موجب بروز اختلافات نباشد. فضایی که همگان از ادیان مختلف آن را متعلق به خود بدانند، مکانی برای بیان و تبادل آزادانه عقاید دینی.