پژوهش

به منظور کسب و حفظ مزیت رقابتی در اقتصادهای جهانی، سازمان های امروزی باید به طور مؤثری به سمت منابع دانش حرکت کنند (ونگ و چنگ[1]، 2007؛ لیبوویتز و همکاران [2]، 2007). این جهان گرایی و رقابت موجب شد تا امروزه دانش به یک منبع استراتژیک و مطمئن مزیت رقابتی پایدار برای سازمان ها تبدیل شود و سازمان ها را بر آن داشته است تا توجه بیشتری به مدیریت دانش[3] مبذول داشته و از دانش کارکنان در راستای بقا سازمان، به نحو مطلوب تری بهره برداری نمایند.
عکس مرتبط با اقتصاد

پروژه دانشگاهی

 

برایان کوئین[4] این چنین بیان می کند که :” سه چهارم ارزش افزوده ایجاد شده در هر سازمانی به واسطه در اختیار داشتن دانش خاص آن سازمان می باشد. ” با توجه به اهمیتی که دانش در دنیای امروزی پیدا کرده است، روش و نوع استفاده از دانش و برقراری زمینه هایی جهت انجام گرفتن این مهم ضروری به نظر می رسد. در حال حاضر مدیریت دانش بطور گسترده به عنوان یک مزیت رقابتی شناخته شده است و سازمان های زیادی از آن به عنوان یک استراتژی اساسی در راستای دستیابی به مزیت رقابتی استفاده می نمایند. درصد بالایی از سازمان­هایی که مدیریت دانش را به عنوان استراتژی اصلی خود برگزیده اند، به اهداف موردنظر خود دست نیافته و احساس می کنند که تحقق آن امری غیر عملی است.

از اوایل دهه 1990 مدیریت دانش در راستای افزایش بهره وری و اثربخشی به صورت یک عامل حیاتی درآمده است (دلونگ و فاهی[5] ،2000). مدیریت دانش یک استراتژی حیاتی تجاری می باشد که یک سازمان را به استفاده بهینه از منابع در اختیار، دانش جمعی، استعدادها و تجارب قادر می سازد و بدین وسیله نرخ استفاده از فرصت ها و برخورد مناسب با چالش ها را بسرعت بالا می برد. در واقع مدیریت به عنوان راهی جهت استفاده بهینه از دانش (ضمنی و آشکار) شناخته شده است (کلوپلوس و فراپالو[6]، 2000).
Efficiency بهره وری

[1] – Wang & Chang

[2] – Liebowitz et al

[3] – Knowledge Management

[4] – Brian Quinn

[5] – Delong and Fahey

[6] – Koulopoulos & Frappaolo

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...