:

امروزه اکثر روان شناسان عزت نفس را عامل مهمی در سلامت روانی انسانها می دانند و عقیده دارند که یکی از علل بیماریهای روانی پایین بودن عزت نفس افراد می باشد.راجرز(198۸عزت نفس را به معنی ارزیابی فرد از خویشتن خویش می داند و می گوید این صفت خاصیتی  عمومی است و در همه ی انسانها وجود دارد.

نتیجه تصویری درباره سلامت روانی

پروژه دانشگاهی

 

مزلو (1970) معتقد است که همه ی افراد جامعه به یک ارزشیابی ثابت و استوار از خود یا عزت نفس نیاز مند است .ارضای نیاز به عزت نفس یا احساساتی از قبیل: اعتماد به نفس ارزش، قدرت، لیاقت، کفایت و مثمر ثمر بودن در جهان منتهی خواهد شد.اما بی اعتنایی به این نیاز موجب احساساتی از قبیل حقارت.ضعف و درماندگی خواهد شدکه این احساشسات به نوبه ی خود به وجود آورنده ی یاس و دلسردی خواهد بود ویا اینکه بیماریهای روانی را در انسان به وجود خواهد آورد (اسلامی نسب، 1373).

 

پاترسون (1989) معتقد است که بین اعتماد به نفس و عزت نفس تفاوت وجود دارد.اعتماد به نفس حس عمومی از نظارت بر خود و محیط است و به خود اثر بخشی بندورا نزدیک است.در حالیکه عزت نفس بیشتر حس عاطفی از قبول کردن از خویش واحساس ارزش خود است.بنا بر این اعتماد به نفس می تواند در عزت نفس شرکت داشته باشد اما این دو مترادف نیستند (اسلامی نسب، 1373).

 

عزت نفس به معنی ارزشمند بودن است.این حس از مجموعه ی افکار، احساسها، عواطف وتجربیاتمان در طول زندگی ناشی می شود.می اندیشیم که فردی با هوش و کودن هستیم، احساس می کنیم که که شخصی منفور یا دوست داشتنی هستیم، خود را دوست داریم یا نداریم، مجموعه ی هزاران برداشت، ارزیابی و تجربه ای که از خویش داریم باعث می شود که نسبت به خود احساس خوشایند ارزشمند بودن یا بر عکس احساس نا خوشایند بی کفایتی داشته باشیم.افراد صرف نظر از سن، جنس، زمینه ی فرهنگی، جهت و نوع کاری که در زندگی دارند، نیازمند عزت نفس هستند.چنانچه نیاز به عزت نفس ارضا شود، نیازهای گسترده تری نظیر نیاز به آفریدن، پیشرفت و یا درک استعداد بالقوه محدود می ماند(هریس کلمز، 1988).

نتیجه تصویری برای موضوع هوش

عزت‌نفس میزان ارزش و اعتباری است كه یك فرد در زمینه‌های مختلف زندگی بویژه در زمینه‌های خانوادگی، اجتماعی، تحصیلی، جسمانی و هوشی برای خود قائل است (بیابانگرد، 1378).

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

عزت‌نفس عبارت است از قضاوت و نگرشی كه شخص به طور مداوم و پیوسته از ارزش‌های خویش انجام داده و معمولاً حفظ می‌نماید (كوپراسمیت، 1967).

 

چرا به عزت‌نفس نیاز داریم؟ گرینبرگ در تبیین چرایی مسئله، نظریه‌ای بیان نموده است كه بر اساس این نظریه، چون عزت‌نفس ما را از اضطراب محافظت می‌نماید به آن نیاز داریم(گرینبرگ، 1992).

 

فرنچ و وارگو، (1972) از عزت‌نفس به عنوان یك سپر فرهنگی در مقابل اضطراب نام می‌برند. از آنجا كه عزت‌نفس زمینه را برای تجارب زندگی كودك و نوجوانان فراهم می‌كند، مثبت ‌بودن آن ارزش ویژه‌ای دارد (به نقل از رستمی، 1375).

 

در اهمیت عزت‌نفس همین بس كه رضایت از زندگی شدیداً به احساسات مادر، مورد میزان ارزش خویشتن بستگی دارد. به طوریكه هرگاه افراد احساس كنند عزت‌نفسشان در معرض خطر است، سعی می‌كنند تا با استفاده از انواع رفتارها و راهبردها، احساس ارزشمندی خویش را حفظ كرده و از خود دفاع می‌كنند. نیاز به عزت‌تفس فقط از آن انسان است و وجود آن بدان دلیل است كه انسان دارای استعداد نماسازی و تفكر است (بیابانگرد، 1373).

 

امروزه اكثر روان‌شناسان عزت‌نفس را عامل مهمی در سلامت روانی انسان‌ها می‌دانند و عقیده دارند كه یكی از علل بیماری‌های روانی پایین ‌بودن عزت‌نفس افراد می‌باشد.

 

راجرز (1968) واژه‌ی عزت‌نفس را به معنای ارزیابی و ارزشیابی فرد نسبت به خویشتن می‌داند و می‌گوید: این صفت خاصیتی عمومی است و در همه‌ی انسان‌ها وجود دارد.

 

مزلو (1970)، معتقد است كه همه‌ی افراد جامعه به یك ارزشیابی ثابت و استوار خود یا عزت‌نفس نیازمندند.

 

ارضاء نیاز به عزت‌نفس با احساساتی از قبیل اعتماد بنفس، ارزش، قدرت، لیاقت در جهان منتهی خواهد شد، اما بی‌اعتنایی به این نیاز موجب احساساتی از قبیل حقارت، ضعف و درماندگی می‌شود كه این احساسات به نوبه‌ی خود بوجود‌آورنده‌ی یأس و دلسردی خواهد بود و یا اینكه بیماری‌های روانی را در انسان بوجود می‌آورند (اسلامی‌نسب، 1373).

 

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...