رفتار دلبستگی دارای ارزش تکاملی برای انسان‫ها بوده است و به همین دلیل جزء ذخایر ژنتیک رفتاری آن ها درآمده است. به نظر بالبی دلبستگی پیوند عاطفی نسبتاً پایداری است که بین کودک و یک یا تعداد بیشتری از افرادی که در تعامل واقعی و منظم با آنها می باشد، ایجاد  می‫گردد (مظاهری، 1377). به عقیده بالبی برای تامین سلامت روانی کودک، برقراری روابط صمیمی، گرم و دایمی بین او و مادرش یا کسی که بتواند به طور شایسته جایگزین وی شود ضروری است. چنان روابطی که مورد رضایت هر دو طرف بوده و از آن لذت ببرند. او این مسئله را مطرح کرد که هر تعامل پایدار و با دوام در کودکی تاثیرات طولانی مدتی بر روی رشد شخصیت می‌گذارد که این تاثیرات توسط یک سری  باز نمایی های ذهنی که بالبی آن را (الگو های فعال درونی) می نامد طرح ریزی می گردد. به عبارت دیگر سبک های دلبستگی افراد بر اساسی درون سازی بین شخصی در مورد قابل دسترس و پاسخگو بودن نگاره ی دلبستگی(مادر) و کارآمد و ارزشمند بودن خود شکل می‌گیرد (بالبی[1]، 1973).

نتیجه تصویری درباره سلامت روانی

پروژه دانشگاهی

 

     خودكارآمدی به واسطه ی انگیزه ی درونی موجب می شود كه فرد به طورخودانگیخته در محیط تلاش كند و به باورهای كارآمدی خود دست یابد. طبیعت همچون معلمی نامرئی فرد را به جنب و جوش وا می‫دارد تا ظرفیتهای مختلف تحول را در مراحل متنوع و متفاوت آشكار سازد. خودکارآمدی یا خوداثربخشی از لحاظ روان شناسی عبارت است از انتظارات متصور یک فرد در موفقیت در یک کار یا رسیدن به یک نتیجه خوب از طریق فعالیتهای فردی. بنابراین خودکارآمدی یک فرآیند ذهنی است که شامل شناسایی هدف، برآورد تلاش و تواناییهای لازم برای رسیدن به آن اهداف و پیشبینی نتبجه آن می باشد. افراد دارای خودکارآمدی بالا به تواناییهای خود باور دارند و برای رسیدن به هدف خود پافشاری می کنند و تسلیم نمی‫شوند (اوانس و كلارك، 2011)

 

   از طرفی امید به زندگی و اهمیت و جایگاه آن، برای برخوردار بودن از زندگی خوب و شاد، امری انكارناپذیر است (كینگ و همكاران[3]،2006 ). برخی از مؤلفان، با توجه به یافته های موجود، اظهار كرده اند كه وجود امید و احساس كردن آن در زندگی مانند كلیدی است كه می تواند قفل و گرة مشكلات زندگی را باز كند و باعث شود تا افراد كنش های مثبتی داشته باشند (فرانكل[4]،1963). به همین لحاظ اغلب زندگی همراه با امید را از عوامل مهم سلامت روان شناختی می دانند. بررسی رابطة بین امید به زندگی با سازه های دیگر روان شناسی مثبت، مثلاً هدفمند و معنادار بودن زندگی برای برخوردار بودن از زندگی شاد و توأم با سعادت مندی و سلامت روانی، در سال های اخیر مورد توجه فراوان پژوهشگران و صاحب نظران قرار گرفته است.  در سال های اخیر، اسنایدر كه پیش گام مطالعه در مورد امید است، به آن به مثابة یك عامل كنترل خود می‫نگرد كه به كمكش انسان می تواند از عزت نفس خود مراقبت كند. بنابراین پژوهشگران در بررسی الگو های فعال درونی بر روی سبک های دلبستگی تمرکز کرده‫اند . لذا نظر به اینکه تحقیقات قبلی در مورد رابطة بین سبک های دلبستگی با خودكارأمدی و امید به زندگی  نتایج ضد و نقیضی را گزارش نموده‫اند، این پژوهش می تواند نقش بسزائی در تنویر نتایج قبلی ایفا نماید. همچنین با توجه به اینکه بررسی همزمان رابطة متغیرهای سبک های دلبستگی، خودكارآمدی و امید به زندگی کمتر مورد توجه بوده نتایج پژوهش می تواند زمینه ساز تحقیقات بیشتر در این راستا باشد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...