جنبش اخوانالمسلمین از بدو تأسیس در سال 1928تاکنون، از مهمترین و فعالترین نیروهای اجتماعی و سیاسی مصر و برخی دیگر از کشورهای خاورمیانه بوده است.گستردگی سازمان و شمار اعضاء و نیز گستره فعالیت این سازمان، آن را در کانون توجه دولتهای مصر و به خصوص از فردای کودتای 1952، تحت تعقیب نیروهای امنیتی این کشور قرار داد و از آن دوره تاکنون، اخوان هزینههای سیاسی سنگینی را متحمل شده است.
محاکمههای نظامی متعدد، شکنجه، زندان و اعدام صدها تن از اعضا از جمله هزینههای فعالیت اخوان، از 1952تاکنون، بوده است. اخوانالمسلمین البته در دهه اخیر به نوعی مصالحه با رژیم مبارک رسید، امری که در سال 2005، به تصدی88کرسی پارلمان مصر(20درصد)توسط نیروهای اخوان انجامیداما پیش از آغاز دگرگونیهای شتابان پس از 25ژانویه، با اخراج کامل اخوان از پارلمان مصر، گروه اخوانالمسلمین باردیگر در نقطه مقابل رژیم قرار گرفته بود؛ هرچند که شرایط اقتضا نمیکرد اخوان المسلمین این مخالفتها را به عرض اندام خیابانی ورویاروی آشکار مبدل سازد.
با آغاز اعتراضهادر 25ژانویه، اخوان در این ناآرامیها شرکت نکرد و رهبران اخوان تا 28ژانویه ورود به خیابانها را به دلیل تهدیدهای دستگاههای امنیتی، در دستور کار خود قرار ندادند. از 28ژانویه به بعد، اخوانالمسلمین در کنار سایر نیروها به صف معترضین پیوست، امری که در نهایت به سقوط مبارک در 11فوریه انجامید.
خیزش مردم مصر مصر در سال 2011م معادلات منطقهای و بین المللی را تحت الشعاع قرار داد. این انقلاب با پیروزی محمد مرسی، نامزد مورد حمایت اخوان المسلمین، درانتخابات ژوئن2012فصل جدیدی را در سیاست خارجی و داخلی مصر رقم زد؛ اما پس از یک سال، محمد مرسی با کودتای نظامی از ریاست جمهوری برکنار شد و عملاً پس از یک سال از پیروزی اخوان المسلمین، بازگشت نظامیان به قدرت مجدداً میسر گردید. در این برهه، چندان بیراه نیست که پرسیده شود که علل شکست اخوان المسلمین چه بود؟
درادامه این پژوهش به بررسی علل عدم موفقیت اخوان المسلمین پس از خیزش مردمی 2011مصر میپردازیم:
1-2موضوع تحقیق و انگیزه انتخاب آن
اگرچه دولت مرسی، دولتی برآمده از رای مردم و نخستین دولت منتخب مردم مصر بعد از خیزش 2011بود اما بسیاری آن را به عنوان دولت منتسب به اخوان المسلمین یا به اصطلاح “دولت اخوان” میشناختند. پس از سقوط مرسی به دست نظامیان و نقش برآب شدن اولین تجربه جریان سیاسی اخوان المسلمین در تصدی حکومت، شناخت چرایی سلسه عواملی که یک دولت منتخب منتسب به جریانی ریشه دار و اسلامی را به ورطه سقوط میکشاند ،انگیزه قدرتمندی را برای بررسی آن ایجاد میکند.
همچنین حضور پژوهشگر در کشور مصر و درک عینی و میدانی واقعه انقلاب و حوادث بعد از آن و نیز رصد تحولات مصر و نحوه رفتار نیروهای اخوان المسلمین ، به نوبه خود سبب تقویت انگیزه پژوهشگر در این زمینه شده است.
از زمان پیروزی محمد مرسی و انتخاب وی به عنوان رییس جمهور مصر، بسیاری از تحلیلگران و آگاهان به امور خاورمیانه برآمدن دولت اخوانی مرسی را فرصتی بی نظیر برای ارایه الگویی مناسب به آن دسته از اسلام گرایان و گروههای جهادی میدانستند که هرشیوه دیگری جز مبارزه مسلحانه و بینش تکفیری را، امری بیهوده و غیر ممکن میدانستند. اکنون اما دولت اسلام گرایی که امید میرفت تبدیل به الگویی مثال زدنی برای دیگر گروههای اسلام گرای منطقه باشد به دست نظامیان سقوط کرده است و بدیهی است که نظامیان با درک کاهش محبوبیت اخوان و ایجاد زمینه لازم به این امر مبادرت کردند. از این منظر، شناخت دلایل عدم موفقیت اخوان المسلمین در مصر پس از خیزش 2011و شناخت نقاط ضعف جریانهای اسلام گرا بعد از دستیابی به قدرت و نحوه تعامل با مولفههای حکومت اهمیتی بسزا مییابد.
[چهارشنبه 1399-11-22] [ 02:54:00 ق.ظ ]
|