بررسی نقش یادگیری اجتماعی در تقلب علمی میان دانشجویان دانشگاه هرمزگان |
تشخیص تاریخ سوءرفتار علمی حداقل به قرن هفدهم بازمیگردد. مدتی پیش از آنکه جوامع علمی سلطنتی در انگلستان و فرانسه ایجاد شوند، اختلافاتی در مورد حقوق تالیف و اختراع شکل گرفته بود. پس از آن بهتدریج مفاهیمی همچون مالکیتفکری، کپیرایت، حقثبت و علامتتجاری در جهان غرب پذیرفته و بوسیلهی سیستمهای قانونی پشتیبانی شدند. تاریخ تحقیق و اکتشاف، همواره مملوء است از مناقشههای چشمگیری که «چه کسی اولین نفر است؟» و همراه با این مناقشهها اتهاماتی از قبیل مفاهیم دزدیدهشده، دادهای جعل شده، متون سرقت شده، خرابکاری کار تحقیقی و حتی کردارهای تنفر برانگیزتر از این، مطرح شدهاست (دکو، 2002: 2). با ظهور نهادهای جدید آموزشعالی به شکل کنونی و سیستم آزمونها و ظهور تکنولوژیهای نوین ارتباطی، رفتارهای متقلبانه علمی شکل جدیدتر و پیچیدهتری را به خود گرفتهاست. از آنجا که در جامعهی امروز بخش مهمی از موفقیت زندگی اجتماعی افراد در گرو موفقیت آنها در دانشگاه است، تلاش برای رسیدن به مدرک دانشگاهی جهت دستیابی به سرمایههای فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی به مسالهی مهمی تبدیل شده و در این مسیر ممکن است ارزشها و اخلاقیات علمی زیرپا گذاشته شوند.
تحقیقات انجام گرفته در زمینه عدم صداقت دانشگاهی درصد بسیار بالایی از شیوع تقلب علمی را در نهادهای آموزشی گزارش دادهاند. خدایی (2011) با توجه به نتایج تحقیق خود بیان میکند که 95 درصد از دانش آموزان به تقلب در طول سال تحصیلی اعتراف کردهاند و موفقیت 75 درصد آنان در تقلب گزارش شدهاست. نخعی و سیدحسینی (1384) گزارش میدهند از دیدگاه تعداد قابل توجهی از دانشجویان پزشکی که جمعیت مورد تحقیق را تشکیل میدادهاند، برخی از انواع تقلب مورد تأیید آنها بوده و فراوانی نسبی آنها تا 50 درصد بوده است. در پژوهش بورآسا (2011) به طور کلی 77 درصد از نمونه تحقیق بر اساس پاسخ به 24 رفتار تقلبی، تقلب خود را گزارش دادهاند. مونیکا و دیگران (2010) اظهار کردهاند 61 درصد از افراد تحقیق، از میان شش نوع رفتار تقلبیای که در تحقیق بیان شده، دو نوع از این رفتارها را به صورت جدی انجام دادهاند و 70 درصد آنان حداقل یک بار مرتکب رفتارهای تقلب شدهاند. علیوردینیا و صالح نژاد (1392) در تحقیق اخیر خود گزارش دادهاند که حدود 9/31 درصد از دانشجویان در حد متوسط به بالا، در جلسات امتحانی تقلب کردهاند. میزان تقلب در سی سال گذشته بهطور منظم در حال افزایش بوده و با پیشرفت فنآوریهای جدید به حدی شایع شده که میتوان آن را معضلی همهگیر در مراکز آموزشی دانست (مرداک، 2006، به نقل از خامسان، 1390). آنچنان که زابو و آندروود (2004) بیان میکنند در حدود 32 درصد از دانشآموزان به سرقت علمی[11] با استفاده از اینترنت، به منظور تحقق اهداف آکادمیک خود اعتراف کرده اند.
1-1-1- تعاریف تقلب علمی
یک مسئلهی جدّی در تحقیقات مربوط به عدم صداقتعلمی، توافق اندکی است که بر روی تعریف عدم صداقتعلمی و تقلب وجود دارد (بویسِن، 2007: 5). با وجود مطالعات منتشرشدهی متعدد از رفتارهای متقلبانه علمی، هنوز هیچ اجماعی در مورد یک تعریف استاندارد از این اصطلاح وجود ندارد (مارسدن، 2008؛ موهنی، 2007). تمامیِ پژوهشهایی که در حوزه رفتارهای مربوط به تقلب علمی انجامگرفته به ابهام بر سر تعریف و نوعشناسی این رفتارها اذعان داشتهاند. تعریف تقلب علمی یا عدم صداقتعلمی گسترده است؛ اصطلاح مبهمی که بسیاری از اشکال متفاوت و رفتارهای مختلف را در بردارد (موهنی، 2007). قوانین اجتماعی معمولاً صریح هستند، درحالیکه اغلب درجهای از ابهام در باب رفتارهای مربوط به تقلب علمی وجود دارد. در تلاش برای روشن کردن آنچه بهمنزلهی تقلب علمی است، مؤسسات آموزشی اغلب آییننامهها و مقرراتی را برای رفتارهای متقلبانه علمی ارائه میکنند که تعاریف خاصی را شامل میشود (بوراس و همکاران، 2007). از آنجا که تفاوتهای روششناختی و مفهومی موجب میشود بر سر نرخ رفتارهای متقلبانه علمی اختلافنظر پیش بیاید (علیوردینیا و صالحنژاد، 1392) و از طرفی تغییر تعاریف و اختلافات جزئیِ ذهنی ممکن است به شیوع رفتارهای متقلبانه کمک کند (رولیاس، 2004؛ به نقل از مارسدن، 2008). در این بخش از پژوهش با تکیه بر پیشینهی پژوهشی تلاش میشود که به نوعشناسی عدم صداقتعلمی و تفاوتها و همپوشانیهای آن پرداخته شود.
برای ورود به تعریف عدم صداقت علمی باید از اصطلاح صداقت آغاز کرد. روشن کردن تعریف صداقت، ما را در فهم عدم صداقت علمی و تقلب علمی یاری خواهد داد. ریشه صداقت «integrity» به زبان انگلیسی مشتق شده از کلمات لاتین «integer» و «integrates» به معنی کامل و یا کل، تمامیت قسمتهای مختلف از خود واقعی فرد است. در فلسفه اخلاق کلمه «integrity» به طور نزدیکی با فضایلی که یک فرد «خوب[9]» را تشکیل میدهند، مرتبط است (مک فارلن و همکاران، 2012: 2). با توجه به تعریف صداقت میتوان صداقت علمی را بینقصی و بیعیبی در کارهای علمی تعریف کرد که با نوعی فضایل اخلاقی همراه است. مرکز صداقت علمی اصطلاح صداقت علمی را اینگونه تعریف کردهاست:
«صداقت علمی، ولو در مواجهه با سختی، یک تعهد نسبت به پنج ارزش اساسیِ درستکاری، اعتماد، بیطرفی، احترام و مسئولیتپذیری است. از این ارزشها اصول رفتاری جریان مییابد که قادر میسازد جوامع دانشگاهی آرمانهای خود را به عمل تبدیل سازند» (مرکز صداقت علمی، اکتبر 1999: 4).
این مرکز، صداقت علمی را اساس تدریس، یادگیری، تحقیق و خدمت و پیشنیازی برای تحققِ اعتماد کامل، احترام و مسئولیتپذیری میداند (همان، 1999). اجتماع آموزشی ای که صداقت علمی را حفظ میکند در حال نشان دادن احترام به ارزشهای اجتماعای است که پایه و اساسی را برای آموزشعالی و کل جامعه فراهم میکند (سادلمایر، 2005: 2). هنگامی که از این ارزشها و به عبارت دیگر از اصول صداقتعلمی تخطی میشود؛ آنگاه آن را بهعنوان عدم صداقتعلمی یا تقلبعلمی میشناسند. کریستنسن، 2011: 10؛ هاگس و مککیب، 2006) تقلبعلمی و عدم صداقتعلمی در برخی پژوهشهای مربوط به این حوزه، در یک معنی و به صورت مترادف به کار برده شدهاند (نگاه کنید به؛ بایسِن، 2007؛ مارسدن، 2008). با این حال در برخی دیگر از مطالعات، عدم صداقتعلمی را مفهومی وسیعتر از تقلب در نظر گرفتهاند و تقلب را یکی از انواع عدم صداقتعلمی میدانند (نگاه کنید به: سادلمایر، 2005؛ کلُزبلیکر، 2007: 26-27؛ وایتلی و اسپیگل، 2002: 17-16؛ آکبولوت و همکاران، 2008: 464). در همهی انواع رفتارهای مربوط به عدم صداقت علمی که در پژوهشها، آییننامهها و مقررات دانشگاهها از آن نام برده شده و یا نزد اعضای هیأت علمی، پژوهشگران و دانشجویان ارائه میشود و یا جامعه آن را خلاف ارزشهای اخلاقی میداند، عمل «تقلبکردن» را ذیل مفهوم و تعریفی که لغتنامهها عرضه میکنند، میتوان مشاهده کرد. به عنوان نمونه در فرهنگ آنلاین مریام- وبستر تقلبکردن تحت عنوان: «شکستن یک قاعده یا قانون که معمولا برای به دستآوردن چیزی انجام میشود»، «نقض قوانین از روی بیصداقتی» تعریف شدهاست (وبستر، 2014). در همه رفتارهای مربوط به تقلبعلمی، افراد به گونهای از فریب و نیرنگ متوسل میشوند. با این اوصاف، دو اصطلاح عدم صداقت علمی و تقلب علمی میتوانند به یک معنی به کار برده شوند. علاوه بر این هاگس و مککیب (2006: 50) از یک اصطلاح سوم یعنی سوء رفتار علمی نیز نام میبرند و اظهار میکنند که اصطلاحات عدمصداقت علمی و سوءرفتار علمی در اشاره به طیف وسیعی از رفتارهای غیر اخلاقی است که برخی از دانشجویان برای کامل کردن کار علمیشان در آن درگیر می شوند و این دو اصطلاح غالبا به جای یکدیگر به کار میروند.
هدف از تقلب به دستآوردن یک مزیت شخصی در یک موقعیت خاص است. بیشتر مطالعات دربارهی اعمال غیرصادقانه در محیط علمی، تعریف تقلب را مطابق به دست آوردن یک مزیت غیرمنصفانه به وسیلهی فریب یا سرپیچی از قانون و تخطی از سیاستهای نهادی درصداقت و تخطی از قوانین و مقررات در یک محیط دانشگاهی تعریف کردهاند (بلُدگود و همکاران، 2008؛ تورن-فیگوئروا، 2010: 26). برخی از نویسندگان تقلب را به عنوان تخطی از نقشها یا انتظارات برای اعمال یا وظایف علمی خاصی تعریف میکنند (مارسدن، 2008: 9). همچنین تقلب را به عنوان اعمال یا تلاشهای فریبآمیز ِ یک دانشجو برای استفاده از وسایل ممنوعه یا غیر قابل قبول در هر کار علمی تعریف کردهاند (تورن-فیگوئروا، 2010). به نظر تاس (2010: 441) تقلب میتواند شامل ارائه نادرست افراد از دانش خودشان یا نشاندادنِ خود به عنوان یک فرد دارایِ دانش به گونهای فریبکارانه، تعریف شود.
در بسیاری از پژوهشهای انجام شده، تقلب به عنوان رفتاری غیراخلاقی همراه با قصد و نیت قبلی تعریف شدهاست (تورنفیگوئروا، 2010). طبق نظر کلنرود (2009: 507) «تقلب بدون شک یک پدیده وابسته به اخلاق است»؛ از اینرو دستهای از تعاریف در عدم صداقت علمی بر بعد اخلاقی متمرکز شدهاند. در وسیعترین سطح، عدم صداقت علمی به عنوان یک «رفتار غیر اخلاقی» تعریف میشود (مارسدن، 2008). تقلب رفتاری را نشان میدهد که از «هنجارهای اخلاقی» دور میشود و بطور فریبآمیزی در تلاش برای به دستآوردن چیزهای با ارزش، از قوانین تخلف میشود (بلُدگود و همکاران، 2008). مطالعات دیگر، پدیده تقلب علمی را به عنوان یک تضاد بین فرهنگ جوانان و هنجارهای سیستم آموزشی یا به عنوان نشانهای از فرهنگهای متفاوت در برنامههای آموزشی متفاوت تلقی میکنند (کلنرود، 2009: 507). با توجه به توضیحات فوق میتوان گفت رفتارهای غیراخلاقی، فریبکارانه و خلافقانون در یک محیط آموزشی محور تعریف تقلب علمی را تشکیل میدهند.
[1]-Boysen
[2] -Marseden
[3] -Muhney
[4] -Muhney
[5]- Integrity
[6]- Whole
[7]- Entire
[8]- Integrating
[9] – Good
[10] – Macfarlane
[11]- Center for academic integrity
[12]- Honesty
[13]- Fairness
[14] -Adversity
[15] – learning community
[16] – Respect
[17] – Higher Education
[18]-Saddlemire
[19] -Christensen
[20] -Hughes & McCabe
[21] -Clos-bleeker
[22] -WhitIey & spiegel
[23] -Akbulut
[24] -Cheat
[25] -Merriam-Webster
[26] – در تمامی ادبیات پژوهش حاضر دو اصطلاح عدم صداقت علمی و تقلب علمی در یک معنی به کار برده شدهاند.
[27] -Unfair Advantage
[28] -Bloodgood
[29]- Thorne-Figueroa
[30]- Fraudulent
[31] -Tas
[32]- Misrepresentation
[33] – Colnerud
[34] – Moral
[35] – Unethical behaviour
[1] -Academic Misconduct
[2]- Intellectual Property
[3] -Stolen Concepts
[4] -Falsied Data
[5]- Plagiarized Texts
[6] -Sabotage
[7] -Decoo
[8] -Bourassa
[9] -Monica
[10] -Szabo & Underwood
[11] – Plagiarism
[1] -McLean
[2] -Academic Cheating
[3] -Academic Dishonesty
[4] -Lersch
[5] – به عنوان نمونه می توان به مرکز بین المللی صداقت علمی The International Center for Academic Integrityاشاره کرد.
فرم در حال بارگذاری ...
[چهارشنبه 1399-11-22] [ 01:56:00 ق.ظ ]
|