نقی آزاد از جمله بزرگان و وارستگان و ادیبانی است که نیم قرن گذشته در دیار کردنشین کلهر پای به عرصه وجود نهاد.باوجود فقر اجتماعی و امکانات بسیار اندک جهت تحصیل و کسب علوم توانست با تلاش و همت والای خود به درجات والایی از علم دست یابد و علاوه بر تسلط بر علوم دینی و فن سخنوری در زمینه ادبیات و شعر نیز پیشرفت قابل توجهی داشته است. همان گونه که گفته شد کم نیستند مردان فرهیخته ای از این خطه درخشیده اند و بعد از افول چنانچه اثری هم داشته اند بعد از مدتی آن اثر نیز به دلیل بی توجهی به بوته فراموشی سپرده شده و از بین رفته است. نقی آزاد و اشعار وی هم از این دسته اند چنانچه کلهرنامه وی که شرح حماسه های ایل کلهر می باشد و بر وزن شاهنماه فردوسی و متأثر از آن سروده شده بالغ بر دورازده هزار بیت بوده که بخش عظیمی از آن از بین رفته است. این منظومه حاوی اسامی اشخاص برجسته و اقوام و طایفه ها و مکان ها و بسیاری از آداب و رسوم منطقه است و چنانچه باقی می ماند اثری ارزشمند محسوب می شد. بر خود واجب دانستم بعنوان دانشجوی کارشناسی ارشد ادبیات فارسی پایان نامه خود را به جمع آوری و توضیح این منظومه اختصاص دهم تا شاید باب تازه ای باشد برای دانشجویان که با جمع آوری آثاری از این قبیل که در بردارنده بسیاری از مباحث فرهنگی و اجتماعی ماست مانع از فراموشی و نابودی این آثار و در نهایت فرهنگ و آداب و رسوم پیشینیان خود باشند که البته این کار با دشواری هایی هم همراهست که باید با عشق و علاقه بر آنها فائق آمد. از جمله پراکندگی این آثار و تحقیقات میدانی که در این زمینه بعمل می آید نیاز به زمان و حوصله ای مضاعف دارد.
منظومه پیش روی شما نیز با همت بزرگواران و دوست داران فرهنگ این خطه جمع آوری گردیده است، از جمله آنها مهندس پیر حسین نظری است که در زمینه جمع آوری و حفظ آثار شعرای منطقه بسیار کوشیده است، عزیز دیگر آقای محمدرضا خان داوودیان کلهر نوه مرحوم داوود خان می باشد که باقی مانده منظومه کلهرنامه به همت ایشان گردآوری گردیده است. همچنین همت برادر بزرگوارم آقای عبدالجبار رستمی نیز در این مسیر راهگشا بود.
ایل کلهر:
مسکن و محل کوچ ایل کلهر در دوران مختلف تاریخی بنا بر استعداد ایلی و قدرت محلی آنان از لحاظ وسعت و حدود متفاوت بوده است. این محدوده را از جنوب شهر کرمانشاه تا حوالی بغداد(شرقی غربی) و از سومار و نفت شهر تا خانقین و مندلی (شمالی جنوبی) باید در نظر گرفت. ناحیۀ سردسیر (ییلاقی) از ماهیدشت و حسن آباد و کوه های این منطقه آغاز می گردد و ناحیه اسلام آباد(هارون آباد)،گواور(گوآور) و کوه های شمال غربی پشتکوه را در برمی گیرد.
ناحیه گرمسیر(قشلاقی) هم تمامی نواحی مرزی کنونی در غرب کشور که مربوط به محدوده ی استان کرمانشاه می باشد و قسمتی مربوط به استان ایلام از ناحیه سومار، نفت شهر تا مندلی که واحی گیلانغرب و چله و کفرآور و دیره و ویژه نان و پشتۀ امام حسن و قلعه سبزی را در بر می گیرد.( پرنیان، 1380 :39)
طایفه ها و تیره های ایل کلهر:
خالدی، شیانی، سیا سیا، کاظم خانی، تلش، خمان، کرگا، کله پا، قوچمی، هارون آبادی، منصوری، کله جوب، الوندی، شوان، ماهیدشتی، بداغ بیگی، زینل خانی و شاهینی می باشد که مرکز ایل گیلانغرب و مسکنشان هارون آباد، شیان، بره سیمین، قلعه شاهین و دیره است.( فرهنگ دهخدا)
وجه تسمیه ایل کلهر:
کلهر: این واژه را به صورت های کلهور و کلهر نوشته اند و اهالی این واژه را با فتح کاف و کسر لام(کَلِر) تلفظ می کنند. راولینسن معتقد است مسکن ایل کلهر همان شهر آشوری(کالح) است که تا امروزه این واژه را حفظ کرده و در سیر تطور خود به صورت کلهر در آمده است. معمرین هوشمند ایل اینگونه توجیه می کنند که چون در مراسم های باستانی سده و مهرگان جوانان این ایل در دستگاه سلاطین ساسانی مأمور بر افروختن آتش بر فراز صخره های صعب العبور زاگرس بو.ده اند و واژۀ(کل) در زبان کردی به معنی صخره گاه است و (ور) کردی فعل امر(بر) است و صفت مرکب کل ور به این سبب بر ایل اطلاق شده است. ضمناً آهوی نر را در فصل مستی و بی باکی که در هر خیرش چند صخره را پشت سر می گذارد نیز( کل) می گویند و اکراد منطقه هر هیأت زیبا و متناسب و شایسته را به(کل) تشبیه می نمایند که تمام این خصوصیات در افراد ایل کلهر نسبتاً وجود دارد ( پرنیان ، همان )
سابقه تاریخی ایل کلهر:
صاحب نظران و محققین ایرانی و مستشرقین و ایران شناسان غیر ایرانی متفق الرأیند که کلهرها از قدیمی ترین طوایف ایرانی هستند که در غرب ایران سکونت داشته اند و در طول تاریخ مرزبانان وطن دوست و ایران خواه بوده اند.
چه قبل از اسلام که با انتساب نژاد خود به پهلوانان شاهنامه این پیوند را پاسدار بوده اند و اصولاً ادامه این پیوند طوری استمرار می یابد که بعد از ظهور اسلام نیز با توجهی به آیین نوین محمدی آمیخته می شود و در مقابل ادیان منسوخ چون یهود قرار می گیرد.
اما محققینی چون راولینسن با توجیهی این مطلب متواتر تاریخی را دگرگون نمایاننده و کلهرها را باقی مانده اسرای ساماریه به شمار می آورد. هر چند واقعیت امر را بالغ بر دو قرن پیش از راولینسن، امیر شرفخان بدلیسی در شرفنامه عنوان می نماید و راولینسن با تحلیل مطابق خواستۀ خود آن را به عنوان(افسانۀ مبهم) یاد می کند و در مقام صادق نمایاندن نظریه ی خود بر می آید، امیر شرفخان در شرفنامه می نویسد: ( و ایشان منحصراً به سه شعبه و نصب خود را به گودرز ابن گیو می رسانند و گیو در زمان سلاطین کیان والی شهر بابل بود که به کوفه اشتهار دارد. از او رهام نام پسری به وجود آمد که حسب الحکم بهمن کیانی لشکر به شام و بیت المقدس و مصر کشیده، خرابی و قتل بسیار نمود، چندان از قوم بنی اسرائیل به قتل آورد که از خون ایشان آسیاب به گردش آمده؛ مورخان بخت النصر قدم بر سریر سلطنت نهاد از آن تاریخ حکومت آن دیار در دست اولاد ایشان است و عشیرت ایشان را گوران می خواندند).
کلهر همان طوری که امروز زادگاه بسیاری از دانشمندان و هنری مردان غرب ایران بوده است درگذشته های دور نیز افراد این ایل معمار و حجار عصر سامانی را که در بین اهالی به فرهاد معروف است از خود دانسته است، چنانکه صاحب شرفنامه می نویسد: نهنگ دریایی محنت و پلنگ کوهسار شفقت(فرهاد) که در زمان خسرو پرویز ظهور کرده از طایفه کلهر است.این سخن، روایت سینه به سینه معمرین ایل را که
جوانان کلهر بر قله های زاگرس آتش افروز جشن های باستانی و حامل تندیس های هنری و مذهبی بر سخره های صعب العبور بوده اند؛ قوت می بخشد. اگر چه کلهرها از دیرباز در زیستگاه خود کوهپایه های زاگرس ساکن بوده اند اما تا دوره صفویه به صراحت از کلهر در تواریخ معتبر نامی برده نشده است در زمان ظهور شاه اسماعیل کلهر دارای تشکیلات ایلی شد و با کردان پازوکی در خدمت پادشاه نوجوان صفویه کمر خدمت بستند و به بسیاری از ایلات معتبر کرد چون زنگنه و کلیایی و… در این پیمان هم داستان شدند.
ابتدا به خاطر حفظ تمامیت عرضی ایران که در دست حکومت های کوچک محلی بودو دیگر تشکیل سد دفاعی در مقابل همسایه ی قدرتمند که در ماورای ساحل بغداد تا کرانه های ارس و دهانۀ خلیج فارس با ایران بزرگ همسایه بود که البته عنصر مؤثر و مهم مذهبی در ایجاد این پیوستگی و یکپارچگی نقش اصلی را داشت و در جمعیت آنها مورخین آورده اند که: در قشون کردان، کلهر با پازوکی از لحاظ تعداد برابر ترکمان شاهسوند(قزلباش) بوده اند اما چون سلاطین صفویه بر سریر سلطنت مستقر شدند به جای استمالت و برآوردن خواسته های هم پیمانان ایلی خود، درصدد برتری دادن قوم قزلباش برآمدند و ایل کلهر را جزء تابعین به حساب نیاوردند و امرایی که تابعین نبودند، استقلال نداشتند سپس این امر موجب آزردگی و دلسردی ایل بزرگ کلهر شد و جنگ آورانی که برای کسب این قدرت مرکزی و پیروزی خاندان صفوی رنج ها برده بودند، سر به طغیان برداشتند. سیاسی مردان ایل کلهر که به نیروی شمشیر و شهامت از مقرّحکمرانی خلفای عباسی سرزمین را بسته بدون چون و چرای ایران را تا نواحی ایران مرکزی با هم پیمانان خود در اختیار داشتند و به اقتصای زمان یاسای قزلباش را گردن نهاده، ذالفقارخان ترکمان را به ریاست پذیرفته بودند، با اتکا به لیاقت و رادی او مانند فردی از ایل خود به همایتش برخاستند.
چنانکه اکثر مورخین از او به عنوان ذوالفقارخان کلهر یاد کرده اند.
همین ذوالفقارخان به شهادت عده ای از مورخین از جمله ((علی ظریف الاعظمی در تاریخ الدول الفارسیه فی العراق)) بعد از مرگ شاه اسماعیل صفوی و ظهور شاه طهماسب اول به تسخیر عراق پرداخت و دستگاه سلطنتی را بر هم زد و دولت کرد عراق را تأسیس کرد و مدتی در عراق حکمرانی نمود. به همین صورت در دوره های بعدی یعنی زمان افشاریه و زندیه و سپس قاجاریه ایل بزرگ و دلاور کلهر حضور فعال خود را در تمامی جریانات سیاسی کشور حفظ نموده و با چاره اندیشی های سران و رهبران و حاکمان منطقه در جریان امور کشور جهت گیری هایی داشته. (همان)
با آمدن محمدعلی میرزای دولتشاه و وصلت فرزندان اسماعیل خان با نوادگان دولتشاه اولاد حشمن الدوله و عنایت دولتشاه و فرزندش محمدحسین میرزا به طایفه حاجی زادگان به تدریج به شهر کرمانشاه به ایجاد زندگانی اشرافی و ترتیب ساختمان و عمارت و آداب و تربیت شهری فرزندان در کنار شاهزادگان قاجار پرداخته و قطع رابطه ایلی با سواره و رعایا که زیربنای ادامۀ حیات آنان بودند و کشیدن مرزی ما بین خاندان خود و آنها که کلانتران طوایف و کدخدایان به عنوان رابطه ای در این امر نقش داشتند پایگاه های ایلی آنها را فرسوده ساخت.
در این دایره فرزندان سران ایل از حدیث کوچ و بار بدور ماندند نمایندگانی از سوی این خاندان بعنوان (سر ایل) نظم کوچ گرمسیری و سردسیری را به عهده گرفته مأموریت می یافت، و گاهی سران ایل برای تفنن و تفریح و احداث قلعه و بنا، اقامتی در ایل داشتند و بیشتر اوقات خود را در مرکز ایالت(کرمانشاه) و یا تهران می کذراندند و با در اختیار داشتن گروهی از سواران بالغ بر پانصد تا هزار سوار که هر چند مدت تعویض می شدند حفاظت محدوده ای از شهر یا قصری را که در اختیار می گرفتند.
با روی کار آمدن ناصرالدین شاه در سال 1264. ق و اقتدار امیرکبیر که عزیزخان سردار کل فرمانده کل قوا و ریاست انتظامات تهران را عهده دار گردید این حضور سواره در تهران جدی گردید و سران ایل با دریافت درجات نظامی، یاور، سرهنگ، سرتیپ و گذراندن دوره هایی در دارالفنون چهره هایی منظم یافتند اگرچه سواره نیز در میدان مشق با شیوه های جنگ های منظم آشنا می شدند اما فضای نظامی ایل طالب پذیرش این ترتیب و تعلمیات نبود. تمامی این عوامل دست به دست هم داده سران طوایف کلهر هر کدام در پی استقلال طایفۀ خود بر می آیند، با مرگ امیرکبیر و عدم تداوم برنامه های مورد نظر او بازگشت فوج، عدم توانایی سران در استقرار مجدد در ایل و اخذ مالیات و کوچ و تبدیل ماهیت ایلی خاندان حکمران به ماهیت اشرافی، هر کدام از سران طوایف در پی سلطه و حکومت ایل کلهر برآمدند و پس از درگیری های خونین داودخان 1300. ق از تیرۀ عبدالمحمد طایفۀ خالدی توانست به قدرت برسد زیرا که نیای خود اسدخان و پدرش عباس خان (حاکم کلهر از 1296 تا 1298) را در این مسیر با کشتن فرزندان از دست داده بود. داودخان چون بر پشت اسب و با رعایت یاسای ایلی به این مرتبه دست یافته بود، بر تمام قوانین اشرافی، از زندگی در شهر و وصلت با شاه زادگان و جدایی فرزندان خود از سایر افراد ایل دوری کرد و با وصلت با افراد عادی و کدخدایان و کلانتران و همنشین شدن با سایر مردم کلهر در میان ایل زیست و با آنها زندگی و پیوند کرد در امور آنها را به حساب آورد، محبوبیت یافت بر پشت اسب به ریاست رسید و بر پشت اسب جان داد و با قدرت حکومت کرد در حالی که سایر سران ایل برای نفوذ در دربار و دستگاه حکمرانان ایالت در پی فرستادن فرزندان خود به اروپا و ایجاد وسایل رفاهی خود در شهر و ده بودند داودخان فرزندانش را در میان مردم ایل پروراند و در پی براندازی حکومت مرکزی و به قدرت رساندن ایل کلهر بود مالیات را به ندرت و ضرورت به مأموران دولتی پرداخت می کرد عزا و عروسی های با شکوه طولانی، تعظیم و تکریم های مرسوم ایلی، چون دست به سینه ایستادن و ننشستن رعایا در محضر ایلخان، سواره حاضر در دیوان خانه برای امور احتمالی، کلفت و نوکران جداگانه برای فرزندان دختر و پسر خان، داشتن مشاور و فراش باشی و ناظر و طبال و قورچی باشی، ترتیب خانه های (عمله) که با عنوان (پشت ماله) نیز خوانده می شدند و همواره هزار خانواری در پشت خرگاه حاکم کلهر چادر می زدند و امر گله داری و کشاورزی و بیگاری و امورات مرسوم ایل مربوط به خان را انجام می دادند همه و همه در چارچوب یاسای ایل و با حضور و دخالت داودخان انجام گرفت به طوری که به روایت معمرین ایل چهل قاطر مسکوکات و خزائن و نقدینه ی داودخان را در کوچ ها جا به جا می کرددوران سلطه و حکمرانی داودخان یکی از پرآوازه ترین ایام ایل کلهر در تاریخ ایران است، تأثیر این شخص در انسجام مجدد ایل کلهر، تلاش او برای دستیابی به موقعیت و وضعیت دوره زندیه که حکومت مرکزی ایران توسط ایل کرد دیگری اداره می شد؛ تحت عنوان حمایت از سالار الدوله و …، همراهی او با نهضت مشروطیت در آغاز و تغییر سیاسی و همراهی با جبهۀ انشعابی شیخ فضل اله نوری و سپس همکاری با سالار الدوله تفاوت قابل بحثی در روند حکمرانی داودخان می باشد.( سلطانی، 1372 :572 )
(ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)
[سه شنبه 1399-11-21] [ 09:30:00 ب.ظ ]
|