میل به بقا و سودآوری باعث گردیده همواره مدیران و محققان در پی اقداماتی در جهت کسب آن ها باشند. یکی از مفاهیمی که در دو دهه اخیر مورد توجه پژوهشگران و مدیران قرار گرفته مفهوم گرایش بازار  است. این مفهوم از سال 1990 وارد ادبیات مدیریت شده است. نظریه ها و تحقیقات تجربی به طور کلی این ادعا را که گرایش بازار  تأثیر قوی و مثبت بر نوآوری شرکت دارد را تأیید می کند (دعایی و بختیاری،1386). از طرفی دیگر اهمیت نوآوری برای سازمان امری بدیهی است و همواره مورد تأیید محققان قرار داشته است. نتایج تحقیقات نشان می دهد نوآوری سبب بقا،سودآوری،رشد و توسعۀ  سازمان می گردد. در حالیکه اهمیت و ضرورت گرایش بازار مشهود

پروژه دانشگاهی

 است محققان مشاهده کردند که گرایش بازار، در شکل سنتی مفهوم آن، منجر به شکست در موفقیت تجاری نوآوری های ناشی از خلق بازارهای جدید می شود.  همچنین به عقیده کریستنسن تعهد قوی به بازارهای فعلی شرکت ها را مدیون به مشتریانی که به طور معمول دارند می کند و علاقه و پیش بینی برای نوآوری ها از بین می رود در نتیجه، ممکن است شرکتها بازارها و فرصتهای جدید را نادیده بگیرند. از این رو، می توان استدلال کرد که گرایش بازار  برای کسب مزیت رقابتی بلند مدت شرط لازم است ولی کافی نیست و سازمان ها برای دست یابی به مزیت رقابتی بلند مدت به نوآوری نیاز دارند. تحقیقات انجام گرفته در خصوص رابطه میان گرایش بازار  و نوآوری هم نشان از وجود رابطه مثبت و هم عدم رابطه معنی دار است و حتی رابطه منفی در بین این دو نیز به اثبات رسیده است. این مورد آخر این توهم را به وجود می آورد که با توجه به اینکه امروزه عمر بازارها کوتاه شده و بازارهای جدید پی در پی به وجود می آیند و از بین می روند بنابراین گرایش بازار رویکردی اشتباه یا شاید رویکردی ناقص در سازمان است. لذا این پژوهش بر آن است به علت اهمیت موضوع و نتایج متفاوت تحقیقات پیشین، ارتباط گرایش بازار را با نوآوری در شرکت صنایع الکترونیک شهرستان شیراز بررسی کند. 

 

1-3-     اهمیت و ضرورت انجام تحقیق

 

امروزه سازمان ها با فرصت ها و چالش های بسیاری از جمله شدت یافتن رقابت جهانی، افزایش عدم اطمینان محیطی، تقاضای فزاینده برای محصولات جدید، تغییرات سریع الگوی مصرف و بازارهای نوظهور روبرو هستند. سازمان های کوچک و متوسط به جهت محدودیت منابع و سرمایه به شدت تحت تأثیر تغییرات محیطی قرار می گیرند به علاوه بازار محصولاتشان پیوسته در حال تغییر و جهانی شدن است بنابراین به جهت ماندگاری و کسب مزیت رقابتی پایدارتر می بایست ساز و کارهای لازم را جهت بهبود مستمر محصولات، تولید محصولات جدید، شناخت بازارهای جدید و بهره برداری سریع از فرصت ها فراهم کنند. بدون تردید یکی از مواردی که سازمان ها را به سوی موفقیت سوق می دهد نوآوری است. سازمان ها برای نوآوری نیاز به شناخت و درک صحیح از محیط خود دارند و برای این منظور باید پیوسته مشتریان و رقبای خود را زیر نظر داشته و اطلاعات حاصل از آنها را مورد تجزیه و تحلیل قرار دهد لذا ضرورت گرایش بازار در سازمان احساس می گردد. فلسفه پی ریزی گرایش بازار، مفهوم بازاریابی است که در مقابل رویکرد های فروش و تولید قرار دارد. گرایش بازار پارادایم غالب و اساس بازاریابی مدرن را تشکیل می دهد و به فرایندها و فعالیت ها مربوط به پیاده کردن مفهوم بازاریابی می پردازد (اعرابی و سلطان محمدی، 1388). گرایش بازار  به هماهنگی همه فعالیت ها و بخش های سازمان در جهت شناخت و تأمین نیازهای مشتریان به منظور ایجاد ارزش برتر برای مشتریان تأکید دارد. البته به موازات آن سازمان های بازارگرا با تمرکز بر رقبا و شناخت نقاط قوت و ضعف جاری و آتی آنان بخصوص در مورد استراتژی ها و ظرفیت های بلند مدتشان، خود را در برابر آنان ارزیابی می کنند. این کار به آن ها کمک می کند تا با محیط  منطبق شده و مزیت های رقابتی خود را توسعه دهند. اما به زعم نگارندگان این پژوهش با توجه به این که مطالعات کاربردی کمی در خصوص ارائۀ راه کارهایی جهت نوآور بودن این گونه شرکت ها انجام پذیرفته است و همچنین ادبیات موضوعی و پژوهشی بسیار کمی در زمینۀ گرایش بازار در کشور ما وجود دارد لذا لزوم توجه به این حوزۀ استراتژیک در ادبیات موضوعی و پژوهشی کشور ضروری به نظر می رسد.  Loading…

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...