هوش، از جمله هوش معنوی بیانگر مجموعه مهارت ها و توانایی های مختلف است كه هر كدام به اشكال متفاوت در بافتهای اجتماعی و تاریخی ظاهر می شوند .والترز وگاردنر[1] عقیده دارند هوش مجموعه ای از توانایی هاست كه فرد را در حل مشكلاتش توانا نموده و این راه حل ها را دریك فرهنگ خاص جای می دهد(باب الحوائجی و همكاران، 1390). معنویت نیز به عنوان یكی از ابعاد انسانیت شامل آگاهی وخودشناسی می شود. بیلوتا معتقد است معنویت، نیاز فراتر رفتن از خود در زندگی روزمره و یكپارچه شدن با كسی غیر از خودمان است، این آگاهی ممكن است منجر به تجربه ای شود كه فراتر از خودمان است (غباری و همكاران، 1389). هوش معنوی تركیبی از عناصر هوش ومعنویت است (باب الحوائجی و همكاران، 1390). یانگ در تعریفی بیان می دارد “هوش معنوی ظرفیت انسان است برای جستجو و

پایان نامه های دانشگاهی

 پرسیدن سئوالات غایی درباره معنای زندگی و به طور همزمان تجربه پیوند یكپارچه بین هریك از ما و جهانی است كه در آن زندگی می كنیم. با هوش معنوی به حل مشكلات با توجه به جایگاه معنا و ارزش آن مشكلات می پردازیم. هوشی كه قادریم توسط آن به كارها و فعالیتهایمان معنا و مفهوم بخشیده و با استفاده از آن برمعنای عملكردمان آگاه شویم و دریابیم كه كدامیك از اعمالمان از اعتبار بیشتری برخوردارند و كدام مسیر در زندگی مان بالاتر و عالی تر است تا آن را الگو و اسوه زندگی خود سازیم”(یانگ و ماو[2]، 2007). هوش معنوی سازه های معنویت و هوش را درون یك سازه جدید تركیب می كند و به عنوان ظرفیت انسان برای پرسیدن سئوالات نهایی درباره معنای زندگی و تجربیات همزمان و ارتباط یكپارچه بین ما و دنیایی كه در آن زندگی می كنیم تعریف شده است.آن یكی از هوش های چندگانه است و روش های متعددی را در برمی گیرد و می تواند زندگی درونی و روح را با زندگی بیرونی و كار در دنیا، یكپارچه و هماهنگ سازد . (باقری وهمكاران، 1390). هوش معنوى قادر است كه هشیارى یا احساس پیوند با یك قدرت برتر یا یك وجود مقدس را تسهیل كند یا افزایش دهد.(معصومی و همكاران، 1388) درباره اجزاى تشكیل دهنده ى هوش معنوی (مولفه ها) نظرات مختلفى ارائه شده است.  ویگلسورث[3]( 2004)، هوش معنوی را به عنوان توانایی برای رفتار كردن همراه با دلسوزی و مهربانی و عقل و خرد با حفظ آرامش درونی و بیرونی بدون توجه به شرایط می داند.(سهرابی، 1387) نوبل و وگان[4] نیز هشت مؤلفه را برای هوش معنوی در نظر گرفتند كه نشان دهنده رشد هوش معنوی است. این مؤلفه ها عبارتند از درستی و صراحت، تمامیت، تواضع، مهربانی، سخاوت، تحمل، مقاومت و پایداری و تمایل به برطرف كردن نیازهای دیگران(نوبل، 2000). همچنین ابعاد هوش معنوی از نظر كینگ[5] ، مجموعه ای از توانایی ها و قابلیت های ذهنی است ، كه شامل : الف ) تفكر انتقادی وجودی ب) ایجاد معنای شخصی ج) آگاهی متعالی د) توسعه هوشیاری (صریحی و همكاران، 1390).درواقع این هوش بیشتر مربوط به پرسیدن است تا پاسخ دادن، بدین معنا كه فرد سئوالات بیشتری را در مورد خود و زندگی و جهان پیرامون خود مطرح می كند.(مك مولن[6]، 2003). بحث هوش معنوی نه تنها در حوزه های فردی بلكه در حوزه های سازمانی نیزمورد توجه است و علاوه بر حوزه های روان شناختی، وارد سایر حوزه های علوم انسانی از جمله مدیریت شده و به جرات می توان گفت كه شاید علت تحقیقات فزاینده در حوزه معنویت مشاهده تاثیر چشمگیر آن در بعد بهبود عملكرد فردی و سازمانی بوده (ساغروانی، 1389) و از طرفی سازمان هایی كه به سطح بالاتری از كیفیت خدمات دست یابند، مزیت رقابتی پایدار خواهند داشت و با نظر به تاثیر انكار ناپذیر كیفیت در حوزه خدمات بهداشت و درمان (رجبی پورمیبدی و همكاران، 1388) و نقش پرستاران ، كه به عنوان بزرگترین گروه در میان كاركنان بهداشتی درمانی بوده و از دیدگاه قانونی و اخلاقی، پاسخگوی كیفیت مراقبتهای ارائه شده می باشند(بازارگادی و همكاران، 1386)، ارائه مراقبت ها و خدمات با كیفیت مناسب به عنوان یك اولویت در نظام خدمات بهداشتی درمانی به ویژه در زمینه خدمات پرستاری مطرح شده است ، به طوری كه در اغلب كشورها درجه بندی و اعتبار بخشی بیمارستان ها، تحت تاثیر مراقبت های پرستاری و كیفیت آن است (نیشابوری و همكاران، 1389). لذا با توجه به مطالب پیشگفت و باتوجه به مطالعات اندكی كه دراین زمینه انجام پذیرفته پژوهشگر بر آن شد، به این سوال اصلی پاسخ دهد كه، آیا هوش معنوی بركیفیت ارائه مراقبت ها توسط پرستاران، در بیمارستان های آموزشی و درمانی شهرستان بندرعباس تاثیر دارد ؟

نتیجه تصویری برای موضوع هوش

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...