بررسی میزان خاصگرایی در بین شهروندان شهر اردبیل و عوامل مرتبط با آن |
امروزه عموم محققان براین باورند كه عامل و حاصل توسعه، انسان است بهنحوی كه هرگونه تغییر و تحولی در گرایشات، باورهای افراد عامل تغییر در وضعیت عینی آنان است بدون شک رشد و تعالی هر نظام اجتماعی در پرتو همبستگی اجتماعی و وفاق عمومی افراد آن جامعه میسر میگردد (ربانی، 1388: 138).
جامعهشناسان ایجاد همبستگی اجتماعی افراد جامعه را ناشی از عواملی چون اعتقادات و احساسات مشترک و تعادل و هماهنگی میان باورها و ارزشها میدانند و عامل اصلی واگرایی انسانها را جدال و ستیز و کمبود امکانات مادی تلقی میکنند. از جمله عوامل تقویت کننده همبستگی اجتماعی داشتن ارزشهای مشترك، عامگرایی، دگراندیشی، همدلی و نوعدوستی است و عوامل تهدید کننده آن را سوءظنها، موضعگیریها و خاصگرایی میباشد. هر فردی میداند كه بدون پیروی از حداقل ارزشهای مورد قبول عموم مردم، حیات
اجتماعی ناممكن است و این پیشفرض در واقع رایطهای است بین عامگرایی و وفاق اجتماعی. یعنی توافق جمعی بر سر مجموعهای از اصول و قواعد اجتماعی در یك میدان تعاملی اجتماعی كه موجب انرژی مثبت میشود (چلپی، 1383: 17).
بنابراین گرایش به كنشهای عامگرایی موجب تحقق ثبات سیاسی، مشاركت عمومی، تعاون و اعتماد اجتماعی بین شهروندان میشود.
آنچه در این تحقیق بهعنوان مسئله طرح میشود این است كه در چه شرایطی شهروندان بهعنوان كنشكران اجتماعی حتی بدون وجود یك تنظیم كننده خارجی گرایش به عامگرایی یا خاصگرایی دارند؟
از دیدگاه چلپی در نظم اجتماعی سنتی روابط اجتماعی (communal relationship) بیشتر صبغه عاطفی دارد از این نظر روابط اجتماعی در سطح جامعه بیشتر انتشاری (diffusional) خاصگراست بنابراین منشاء ارزشی در جوامع دارای نظم سنتی نوعاً در ماوراء طبیعت و جامعه است. بهنحوی كه هنجارهای قانونی مبتنی بر سنت، هنجار اخلاقی مبتنی بر سنتگرایی و اعضای جامعه به رعایت سنت احساس تعهد دارند لذا نوآوری و خلاقیت فردی چندان جایی ندارد.
خاصگرایی تمایل نیازی است كه كنشكران را به واكنش براساس ملاكها انتخاب خاص و موقعیت سوژه در یك سیستم روابط با سوژه ترغیب میكند (ربانی و دیگران، 1388: 137).
رزیتا سپهرنیا در تحقیقی تحت عنوان بررسی نقش جهانی شدن در شکلگیری «خاصگرائیهای فرهنگی» آورده است كه خاصگرائی هیچگونه تحمل و تساهل و همزیستی را بر نمیتابد و پلورالیسم در آن محلی از اعراب ندارد بر این اساس سه نوع خاصگرائی را میتوان شناسائی کرد:
خاصگرائی منزوی: به دیدگاه عدهای اطلاق میگردد که گروه خود را از محیط اجتماعی و گروههای دیگر جدا نگه میدارند در عین اعتقاد به برتری فرهنگی خود، انفعال فرهنگی در پیش میگیرند.
خاصگرائی سرسخت و ستیزهجو: این گروه هم مطلقاندیش هستند و هم برتری فرهنگی خاص را ادعا میکنند با این تفاوت که جهانگیر شدن فرهنگ موردنظر را رسالتی غیر قابل چشمپوشی قلمداد میکنند.
خاصگرائی ریشهدار: میکوشد تمایز گروههای متأثر از فرایند جهانی شدن را حفظ کند. این خاصگرایان از گرایشهای ادغامگر فرایند موردنظر آگاه هستند ولی بر حفظ تنوع در برابر آن ادغام و همگرائی تأکید میکنند (گلمحمدی، 1381: 163).
رفتار خاصگرایی بهمنزله اتخاذ یك موضع تحت تأثیر نظام ارزشی برخاسته از خردهفرهنگهای متفاوت است. از نظر چلپی اگر در جوامع توسعه نیافته بتوان عمومیت ارزشی را برقرار كرد میزان همبستگی اجتماعی و تعمیم ساختاری بالا میرود كه این كار با چارچوب ارزشی اجتماع امكانپذیر است بهگونهای كه تمامی خردهفرهنگهای موجود در آن بتوانند در حوزه این ارزشها حركت كنند (ربانی به نقل از عظیمی، 1388: 142).
شهر اردبیل بهعنوان مركز یك استان مرزی متشكل از شهروندانی است كه متأثر از عوامل برونمرزی و قومیتهای متفاوت (كرد، تالش، تات، آذری) دارای تعلقات، تعصبات و خردهفرهنگهای متنوعی میباشند و موضوع خاصگرایی بهعنوان یكی از موانع عمده توسعه مسئلهای است كه دامنگیر گروه كثیری از شهروندان میشود حال آنكه بیشتر اشخاص متأثر از نظام اجتماعی خود بهنوعی خاصگرا هستند لذا در سنجش این ایستار قبل از آنكه داشتن یا نداشتن ایستار خاصگرایانه مدنظر باشد، میزان و شدت آن مدنظر است.
اما بحث خاصگرایی و گرایش به آن بهعنوان یك پدیده اجتماعی متأثر از شرایط و عواملی میباشد كه این كار پژوهشی درپی تبیین میزان خاصگرایی و عوامل مرتبط یا آن میباشد. بهعبارتی پژوهش حاضر با استناد به نظریههای جامعهشناختی درپی پاسخ به این سئوال است كه میزان خاصگرایی در بین شهروندان شهر اردبیل تا چه حدی است؟ و عوامل مرتبط بر این گرایش كدامند؟
فرم در حال بارگذاری ...
[چهارشنبه 1399-11-22] [ 06:30:00 ق.ظ ]
|