در طول سالها تحقیق و تألیف در زمینههای مختلف مالکیت فکری، جنبههای بسیاری از این شاخه از حقوق و ارتباط آن با دیگر شعبههای حقوقی و نیز علوم دیگر مورد بررسی و کنکاش قرار گرفته است؛ اما در این میان، حوزههایی هم هستند که علیرغم اهمیت بسیار زیاد، تا حدودی از نظر نویسندگان و اساتید دور ماندهاند. این غفلت نیز نه به خاطر کماهمیت بودن این حوزهها که به علت همپوشانی آنها با حوزههای دیگر است. از جمله موضوعاتی که نهتنها در حقوق ما، بلکه در حقوق کشورهای پیشرو در زمینه مالکیت فکری کمتر بهطور خاص مورد توجه نویسندگان قرار گرفته است، بررسی تعارض میان حقوق ناشی از مالکیت فکری و حقوق کودکان است. این گفته بدان معنا نیست که به این موضوع مهم ابداً توجهی نشده است، بلکه موضوع تعارض میان حقوق کودک و حقوق انحصاری ناشی از مالکیت فکری، تحت عناوینی از جمله حقوق رسانه، حقوق رایانه و نرمافزار، حقوق فناوری اطلاعات، حقوق و فرهنگ، دسترسی به اطلاعات و حقوق و اخلاق بررسی شده، اما همانگونه که اشاره شد، این موضوع تحت همین عنوان، کمتر منظور نظر نویسندگان و محققان بوده است.
از طرفی، اهمیت ویژه حقوق کودکان و رعایت مصالح آنان، مسألهای نیست که نیازمند تأکید باشد. حقوقدانان، جامعهشناسان، روانشناسان، کارشناسان مذهبی و تمام کسانی که در حوزههای اجتماعی، پرورشی و تربیتی فعالیت میکنند بر این عقیده هستند که رعایت حقوق و مصالح کودک، از جمله مهمترین اولویتها برای داشتن خانواده و جامعهای سالم است؛ چرا که کودکان به لحاظ آسیبپذیری زیاد، نیازمند مراقبتهایی هستند که اغلب افراد بزرگسال به آن احتیاج ندارند. این موضوع به وضوح در اسناد بینالمللی از جمله کنوانسیون حقوق کودک (1989) مورد تصریح قرار گرفته است.
برخی از صاحبنظران معتقدند که امروزه در تمام نقاط جهان در مسائل فرهنگی، موضوع کودکان مهمترین موضوع است و به همین دلیل، قوانینی که در مورد کودکان اعمال میشود، باید بسیار دقیقتر و روشمندتر از سایر قوانین باشد.
اگر دههها و حتی سالها پیش، اکثر اوقات کودکان به سرگرمی و غرق شدن در عیش کودکانه در کوی و برزن و انجام بازیهای سنتی میگذشت، اما امروزه آن بازیهای سنتی که به دلیل گره خوردن با برخی آداب و رسوم کهن بومی جنبه آموزنده نیز داشتند، جای خود را به بازیهای رایانهای مدرن عمدتاً وارداتی و فیلمها و تصاویر و انیمیشنهای رنگارنگ دادهاند که گاهی حتی با هدف تخریب اخلاق و تربیت کودک توسط کشورهای استعمارگر وارد کشورهای جهان سوم میشوند.
مسأله تربیت و رشد فکری کودک از مطالبی است که در آموزههای دین مبین اسلام نیز اهمیت ویژهای دارد. تربیت به معنای پرورش انسانهایی کامل بر پایه آموزههای وحیانی دارای اهمیت فراوانی است. بنابراین برای دستیابی به جامعهای که زمینههای رشد و تکامل فردی و اجتماعی را فراهم میآورد، بهرهگیری از روشهای تربیتی قرآن بسیار مفید است. در یک جمله میتوان گفت که هدف اصلی بعثت پیامبران نیز تربیت انسانهاست. از سوی دیگر، چون کودکان آینده جامعه بشری را تشکیل میدهند و چون تربیت و هدایت در دوران کودکی تأثیر بسزایی در آینده فرد دارد و در واقع آینده او را میسازد، لذا قرآن کریم به مسأله تربیت کودکان توجه خاصی مبذول داشته و از همان کودکی برای هدایت انسانها برنامه دارد.
مسأله دیگری که وجود دارد و البته تا کنون نیز بیشتر مورد توجه نویسندگان و پژوهشگران بوده است، مسأله سلامت جسمانی و منافع مادی کودک است. همانطور که میدانیم، کودکان از هر نظر نیازمند مراقبت و حمایت هستند؛ همانگونه که اگر به سلامت روانی و تربیت و رشد فکری آنها اهمیت داده نشود، پیامدهای خوشایندی برای خانواده و جامعه به بار نخواهد آمد، در صورت عدم توجه به سلامت جسمانی کودکان و عدم حمایت آنان در برابر مخاطرات تهدیدآمیز پیرامونی، از جمله اعمال حقوقی که دارای حق انحصاری ناشی از مالکیت فکری هستند نیز نمیتواند دارای دورنمای روشنی برای کودکان و خانوادهها باشد.
بهطور کلی باید گفت که نمیتوان میان ثبت و بهرهبردای از حقوق مالکیت فکری و حقوق کودکان را کاملاً جمع کرد و این دو در نقاطی با هم تلاقی و تعارض دارند. از آنجا که حقوق مالکیت فکری در معنای وسیع کلمه عبارت است از حقوق ناشی از آفرینشها و خلاقیتهای فکری در زمینههای علمی، صنعتی، ادبی و هنری، میتوان هدف اصلی این رشته را حمایت از حقوق پدیدآورندگان آثاری دانست که نتیجه تلاش فکری و خلاقیت هستند. چنین حمایتی به پدیدآورندگان آثاری فکری این حق را میدهد که به موازات بهرهمند شدن از مزایای مادی و معنوی تلاش فکری خود، دیگران را از برخورداری غیرمجاز از این مزایا باز دارند. اما این نکته نیز واضح است که دادن انحصار و آزادی بی قید و شرط به افراد در ثبت و یا بهرهبرداری از مخلوقات فکری به هیچ وجه به مصلحت جامعه نیست. بازتاب آشکار این واقعیت در حقوق ایران در مرحله ثبت را میتوان در بند (و) ماده (4) قانون ثبت اختراعات، طرحهای صنعتی، علائم و نامهای تجاری دید. بند مذکور، اختراعاتی که بهرهبرداری از آنها خلاف موازین شرعی یا نظم عمومی و اخلاق حسنه باشد را از حیطه حمایت خارج و غیرقابل ثبت میداند. از طرفی، در اکثر معاهدات بینالمللی از جمله موافقتنامه تریپس، این اختیار به کشورهای عضو داده شده است که با توجه به مصالح عمومی و سایر فاکتورهای حیاتی، مواردی را از حیطه حمایت اختراع خارج نمایند. طبق بند (2) ماده (27) موافقتنامه تریپس: «اعضاء میتوانند اختراعاتی را که ممانعت از استفاده تجاری آنها در قلمروشان به جهت حفظ نظم عمومی یا اخلاق… از حوزه اختراعات قابل ثبت مستثنی سازند، مشروط بر اینکه وضع این استثناءها صرفاً بهخاطر ممنوع بودن چنین استفادهای حسب قوانین آن کشور صورت نگیرد.»؛ وانگهی، در حقوق بعضی از کشورها، برخی قیود را برای حمایت از دستاوردهای فکری برشمردهاند؛ بهعنوان مثال، بخش (8) اصل اول قانون اساسی ایالات متحده آمریکا در مقام احصاء اختیارات کنگره، تشویق پیشرفت علم و هنرهای صرفاً «سودمند» از راه حفظ حق انحصاری برای تألیفات و اختراعات نویسندگان و مخترعان برای مدت زمان محدود را تجویز نموده است.در مرحله بهرهبرداری نیز اعطای مجوز بهرهبرداری اجباری به اختراعات در جایی که مخترع حاضر به تقدیم مواهب دستاورد خود به عموم نیست، به وضوح این مطلب را تأیید میکند.
چنانکه پیشتر آمد، ثبت دستاوردهای ذهنی یا بهرهبرداری از حقوق انحصاری ناشی از مالکیت فکری، همچنان که گاه با منافع عموم جامعه در تعارض قرار میگیرد، به طور خاص نیز ممکن است با حقوق کودکان مغایر باشد. همانطور که میدانیم، کودکان وجود آسیبپذیر و روح بسیار حساسی دارند که همین مسأله، حمایت ویژه از حقوق آنان را در موقعیتهای مختلف ایجاب میکند. این امر در اسناد و اعلامیههای بینالمللی مورد توجه قرار گرفته است. بند (2) ماده (25) اعلامیه جهانی حقوق بشر، کودکان را مستحق برخورداری از مراقبتها و کمکهای ویژه میداند. همینطور در دیباچه کنوانسیون حقوق کودک میخوانیم: «با در نظر داشتن اینکه در اعلامیه حقوق کودک ژنو مصوب 1924، لزوم مراقبتهای ویژه از کودک بیان شده است و در 20 نوامبر 1959، در اعلامیه حقوق کودک، مجمع عمومی به تصویب رسیده است و در اعلامیه جهانی حقوق بشر و در میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی (مخصوصاً درمواد (23) و (24)) و در کنوانسیون بینالمللی حقوق اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی… »؛ تمام این مطالب مؤید این معناست که باید از کودکان حمایتی بیش از آنچه از دیگر افراد به عمل میآید انجام داد؛ حمایتی که تا حد امکان، جلوی هرگونه تجاوز و تعرض به حقوق کودکان را بگیرد و از نشر و پخش و فروش بیضابطه دستاوردهای فکری ممانعت به عمل آورد.
با توجه به مطالبی که بیان شد، درمییابیم که حمایت از حقوق کودکان در مواجهه با ثبت یا اعمال حقوق انحصاری ناشی از مالکیت فکری ضروری است. درست است که هر فرد مالک ماحصل تلاش و کار خویش است و حق دارد به نحو دلخواه از آن استفاده کند، اما این عدالت متجلی در اصل چهلم قانون اساسی را نباید فراموش کرد که: «هیچ کس نمیتواند اعمال حق خویش را وسیله اضرار به غیر یا تجاوز به منافع عمومی قرار دهد.» نویسنده یک نمایشنامه یا یک رمان کودکانه، خالق یک اثر نقاشی، سراینده یک قطعه شعر یا پدیدآورنده یک اثر موسیقی، همگی از حق انحصاری نشر و پخش و عرضه اثر خود برخوردارند. اما این بدان معنا نیست که آنان باید حق داشته باشند در آثار خود هر درجهای از خشونت، مطالب مربوط به مسائل جنسی و اشکال و صور مروج هرزگی و بی بند و باری را بازگو کرده یا به تصویر بکشند. احساس لزوم چنین محدودیتی، حتی در جوامع غربی باعث تصویب قوانینی شده که از آن جمله میتوان به قانون عفاف ارتباطات آمریکا اشاره کرد. همینطور نمیتوان به مخترع وسایل بازی کودکان حق داد که در صورت ابداع وسیلهای که با توجه به سن کودک برای او مضر است، انتظار ثبت آن وسیله را داشته باشد؛ یا اینکه یک طرح صنعتی فریبنده برای کودکان را بهطور عادی واجد شرایط ثبت قلمداد نمود. همه ما میدانیم که نمایش خشونت در فیلمها یا ابتذال در نقاشیها یا داستانهای کودکانه، به دلیل توالی فاسدی مانند خشن شدن روحیه یا بلوغ زودرس در کودکان، چقدر میتواند برای خانوادهها و جامعه زیانبار باشد. از سویی، هیچیک از ما چهره پر از درد کودکان معصومی را که به دلیل شباهت ظروف حاوی مایع لولهبازکن با شربت یا آبمیوه، آن را سر کشیده بودند و دستگاه گوارشی آنان به طور کامل از بین رفته بود، فراموش نمیکنیم.
همین مطالب، یعنی اهمیت فراوان رعایت حقوق و مصالح کودک و نیز مغفول ماندن این حوزه بهخصوص در حقوق داخلی، بهانه و انگیزهای شد که این موضوع را برای پایاننامه دوره کارشناسی ارشد خود در رشته حقوق مالکیت فکری برگزینم. اما خود میدانم که این کار بر خلاف ظاهر، خیلی هم ساده نیست. چرا که در حقوق ایران، کمتر از این جهت به حقوق کودک نگریسته شده و اغلب مقالاتی و کتبی هم که وجود دارند، بیشتر به سلامت جسمانی کودکان و نیز حقوق مدنی آنان توجه دارند تا مسأله تربیت و رشد معنوی و فکری؛ اما در این راه ناامید هم نیستم؛ چرا که گنجینه قوانین مالکیت فکری کشورهای مختلف جهان و کتب و مقالات نوشتهشده در زمینه حقوق معنوی کودک را در اختیار دارم و نیز از راهنمایی اساتیدی برخوردارم که عمر علمی خود را در راه تحقیق و تألیف در حوزههای مختلف حقوق مالکیت فکری صرف کردهاند.
. باید از حقوق کودک شروع کنیم، سخنران: فریبرز بیات، مجله هنر هشتم، هنر و معماری، ص 22.
. مرویان حسینی، سیدمحمود و عبادی، مهدی، بررسی تطبیقی جایگاه تربیت در قرآن و کنوانسیون حقوق کودک، مجله آموزههای قرآنی، دانشگاه علوم اسلامی رضوی، شماره 14، 1390، ص 48.
. Compulsory License
.Communications Decency Act