از اصطلاح “افسردگی” به منظورهای گوناگون نظیر توصیف حالات خلق یا یک مفهوم در طبقه بندی بیماری های روانی استفاده می شود. خلق، حال و هوای احساسی نافذ و پایداری است که به صورت درونی تجربه می شود و بر رفتار و درک فرد از جهان تأثیر می گذارد (سادوک و سادوک،۲۰۰۷؛ ترجمه رضاعی،۱۳۹۱).

نتیجه تصویری برای موضوع افسردگی

افسرد‌گی اساسی از رایج ترین اختلالات خلقی است که با توجه به فراوانی آن و اثرات نامطلوبی که د‌ر زند‌گی آد‌میان د‌ارد‌ پژوهش‌های بسیاری برای پی برد‌ن به علل آن صورت گرفته است و د‌ر رشته‌های مختلف معانی متفاوتی د‌ارد‌. همه ما در واکنش به حوادث مختلف

دانلود مقالات

 زندگی روزمره خلق و خوهای مختلف و گاه شدیدی را تجربه می کنیم. با این حال نوسانات خلقی در بعضی از افراد به قدری شدید است که حفظ و نگهداری یک زندگی مطلوب برای آنها بسیار مشکل می شود (اسکات،2001؛ترجمه جمالفر،۱۳۸۴). بکهام[4] (2000) اختلالات افسردگی را گروهی از اختلالات خلقی می داند که افراد مبتلا به آنهاافسردگی بدون مانیا دارند، که دارای شدت متفاوتی است، مانند اختلال افسردگی اساسی و اختلال افسردگی خویی. نشانه های هیجانی دوره افسردگی اساسی،خلق ملول را در بردارندکه شدت آنها از ناامیدی های معمولی و هیجان های غم انگیز گاه و بیگاه زندگی روزمره بیشتر است (به نقل از هالجین و یتبورن ، ۲۰۰۳؛ ترجمه سید محمدی ، ۱۳۸۶).

 

افسرد‌گی معمولاً د‌ر زن‌ها د‌و تا سه برابر شایع تر از مرد‌هاست و د‌ر بچه‌های د‌بستانی میزان افسرد‌گی د‌ر پسر‌ها شایع‌تر است و د‌ر افراد‌ مجرد‌ و طلاق گرفته بیشتر از افراد‌ متأهل د‌ید‌ه می‌شود‌ و د‌ر طبقات اجتماعی- اقتصاد‌ی پایین بیشتر است.

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

آزاد (1391) معتقد است که در شخص افسرده اغلب فعالیت هایی که صورت می گیرد، از قبیل کار، مواظبت از فرزندان، صحبت کردن با دوستان و تماشای فیلم،بی ارزش بوده و همچنین تمایلات جنسی آنها دستخوش کاهش شدید می گردد.افسردگی علت بسیاری از ناراحتی های جسمانی متعددی است که از جمله آن ها می توان به یبوست، اسهال، بدن درد، کم خوابی، و یا پرخوابی، خستگی، کم شدن میل جنسی، فراموشی، لرزش اندام ها، کرخت شدن(خواب رفتگی) اشاره کرد. در اکثر موارد افسردگی از لحاظ زمانی محدود است. دوره های درمان نشده معمولاً پس از سه الی شش ماه، از بین می روند. اما احتمال عود زیاد است و حدود 15 الی 20 درصد بیماران، سیر مرضی را طی می کنند. به همین دلیل، هدف درمان، نه تنها باید تسریع در بهبود دوره فعلی، بلکه ایجاد تداوم در بهبود و در صورت امکان، کاستن از احتمال برگشت بیماری باشد. این توجه باعث شده است که درمان های زیادی پدید آید. از آنجا که عوامل مختلفی منجر به افسردگی می شوند، روشهای درمانی مختلفی برای افسردگی وجود دارد . در مواقعی این درمان ها عوامل مسبب افسردگی را هدف می گیرند(گریست وجفرسون،1992؛ترجمه قراچه داغی،1384). از جمله یک تقسیم بندی کلی که برای درمان افسردگی وجود دارد،آن ها را به دو دسته درمان های طبی و درمان های روانشناختی تقسیم می کند.یک تقسیم بندی دیگر،درمان های افسردگی را به دسته های روان درمانی،درمان دارویی،درمان با تشنج الکتریکی ویک سری روش های جدیدتر،مانند نور درمانی،محرومیت از خواب ویا جراحی روانی تقسیم می کند.روان درمانی همیشه برای افسردگی هایی که به اقدام درمانی نیاز دارند مناسب است. روان درمانی ها انواع گوناگون دارند اما می توان گفت که اغلب آنها به گونه ای از پنج روش روان درمانی  نشأت گرفته اند : روان درمانی حمایتی،روان درمانی پویا،روان درمانی میان فردی،روان درمانی شناختی – رفتاری ورفتار درمانی.دارو درمانی اساس درمان افسردگی های عمده است. مؤثّر واقع شدن داروهای ضد افسردگی به اثبات رسیده است. اما انتخاب بهترین داروها و به حداقّل رسانیدن عوارض جانبیِ ناشی از مصرف آنها هنوز مسائل مهمّی هستند که باید مدّ نظر قرارگیرند. تمام روش های درمانی  مطرح شده در درمان افسردگی ایفاگر نقشی هستند. انتخاب بهترین درمان برای هر بیمار مستلزم دانش ، تجربه، مهارت و درمواردی بخت بلند است. اما با در نظر گرفتن این مطلب که همه ی این درمان ها سودمندی هایی برای بهبود مبتلایان به افسردگی داشته اند،لیکن هیچگاه درمان کاملی نبوده اند و گواه این مطلب تعدد این درمان ها وپیدایش هر روزه درمان های جدیدتر می باشد.می توان گفت که برخی از درمانها نقش عوامل زیستی را نادیده می گیرند،برخی نقش عوامل روانشناختی وبرخی نقش عوامل هیجانی وعاطفی را،بعضی ها دارای مشکلات تکنیکی وبرخی دارای اشکالات محتوایی هستند. لیکن با توجه به شرایط خاصی که پیش روی افسردگی و افراد افسرده می باشد و ماهیّت متغیّر افسردگی که در شرایط، زمان، مکان و بسترهای گوناگون خود را به انحای مختلفی نشان می دهد نیاز به فاصله گرفتن از درمان های کلاسیک و گرایش به درمان های جدیدتر

 

که دارای شواهد تجربی و علمی مناسبی در زمینه درمان اختلال افسردگی می باشند، توسط متخصصین احساس شد. یکی از این روشهای دگرگون شده و نسبتاً جدید درمان شناختی- رفتاری  است، اما در کنار این روش درمانی، دارو درمانی با یک دارویی که کاربردهای بدون تأییدی در درمان افسردگی دارد را بررسی میکنیم.به همین دلیل فلووکسامین انتخاب شد که کاربردهای ضد افسردگی آن به صورت تجربی اثبات شده است ولی هنوز تأیید FDA را ندارد اما پژوهشها درباره اثربخشی آن وجود دارد.ما دراینجا علاوه بر بررسی درمان شناختی- رفتاری  و درمان با فلووکسامین ،تأثیر احتمالی این دو روش درمانی به صورت توأمان را نیز بررسی می کنیم.

 

بنابر این با در نظر گرفتن این مطالب ،بن بست تکاملی اکثر درمان های حاضر در بهبود افسردگی مبتلایان و با توجه به شرایط خاص افسردگی (شیوع بالاوتداخل درعملكرد)وفقرجدی پژوهش درزمینه مداخلات بالینی این اختلال در ایران و به خصوص زمینه فرهنگی ومحیطی تحقیق پیش رو،رابطه بالای آن با بستر فرهنگی و اجتماعی وماهیّت تغییر پذیر افسردگی به صورتی که در زمینه ها،شرایط ومکان های گوناگون تغییر شکل می یابد،نیاز به فرا رفتن از روشهای درمانی کلاسیک ولزوم پژوهش در این زمینه احساس می شد واز آن جایی که در بررسی اکثر مداخلات بالینی بر روی اختلال های افسردگی، از روشهای کلاسیک یا سایر درمان های شناختی سنّتی استفاده شده است وهنوز با کاستی هایی مواجه است،بر آن شدیم تا با تکیه بر یک فرضیه آزمایی بالینی و با استفاده از روشی که کمترمورد توجّه بوده ودر جهت درمان افسردگی در موقعیّت بهتری قرار دارد،به پژوهش در این زمینه بپردازیم؛بنابراین در تحقیق حاضر با استفاده از روش درمان شناختی- رفتاری،درمان با فلووکسامین ودرمان با ترکیب دو روش فوق به صورت همزمان،  به بررسی تأثیر آن بر اختلال افسردگی اساسی پرداخته می شود. حال با توجه به کاستی هایی که در زمینه درمان اختلال افسردگی اساسی مشاهده می شود ، این مسئله پیش می آیدکه آیا درمان شناختی- رفتاری،درمان با فلووکسامین ودرمان با ترکیب دو روش فوق به صورت همزمان،  می تواند در درمان اختلال افسردگی اساسی وبهبود وضعیت افسردگی بیماران،به ویژه باتوجه به زمینه فرهنگی پژوهش حاضر وخلأ ناشی از تحقیق در این خصوص مؤثر واقع شود؟

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...