جنسیت یکی از برجسته ترین طبقه های اجتماعی به شمار می رود که علاوه بر این که می توان افراد را بر اساس صفات فیزیکی به عنوان مرد یا زن طبقه بندی کند، در کلیه فرهنگ های شناخته شده نیز تقسیم نقش ها و وظایف بر اساس جنس مشخص است (اشتد[13] و همکاران،2002). همچنین، جنسیت برچسبی اجتماعی است که با انتظارات اجتماعی و فرهنگی در ارتباط است، در حالی که جنس با تکیه بر توصیف زیست شناختی بیشتر بر تفاوت های زیست شناختی تاکید دارد.
بنابر این، مفهوم نقش جنسی تعریف زنانگی و مردانگی در یک جامعه است. نقش جنسیتی ویژگی ها و وظایفی است که فرهنگ، جامعه، بزرگسالان و طبیعت زیستی از هر یک از دو جنس مرد یا زن انتظار دارند(کیانی وهمکاران ، 1390).
مفهوم نقش در جامعه شناسی به وظایف و انتظاراتی اشاره دارد که برای هر فرد بر حسب پایگاهی که در جامعه احراز نموده تعیین شده است. بنابر این، نقش جنسیتی عبارت است از: « انتظارات غالب در یک جامعه در مورد فعالیت ها و رفتار هایی که مردان و زنان می توانند یا نمی توانند در آنها درگیر شوند» .(کامی یرد[14] و همکاران، 1989). این مفهوم با مفهوم تقسیم کارجنسیتی[15] یکسان نیست. زیرا مفهوم نقش، ناظر به انتظارات جامعه است که اساسا جنبه ذهنی دارند، در حالیکه مفهوم تقسیم کار به تقسیم و توزیع واقعی کار ها و فعالیت ها اشاره دارد. به علاوه مفهوم نقش، رفتارها [16]و طبق برخی تعاریف ، نگرش ها[17] را نیز شامل می شود ( ساروخانی، 1370).
از این رو مفهوم نقش جنسیتی را می توان با شاخص هایی همچون اختصاص پاره ای از وظایف و کارهای خانگی یا اجتماعی به یکی از دو جنس
( برای نمونه، اختصاص خانه داری و تربیت فرزندان به زنان و اختصاص نان آوری و رهبری سیاسی به مردان) و نیز انتظار ویژگی های شخصیتی و رفتاری متفاوت از هر یک از دو جنس ( مانند انتظار روحیه رفتار عاطفی از زنان و انتظار سلطه جویی و حسابگری از مردان) تعریف کرد.
شکل گیری نقش جنسیتی با ترجیحات و رفتار های مربوط به جنسیت از همان سال های اولیه پیش دبستانی شروع می شود و عوامل زیستی، اجتماعی، والدین، رسانه های گروهی و بویژه عوامل فرهنگی در آن دخیل هستند.
دیدگاه های متعدد، نقش یابی جنسیتی را به شیوه های مختلف تعیین کرده اند. روان تحلیل گری با مطرح کردن عقده ادیپ و همانند سازی با جنس موافق ، نظریه یادگیری با الگوی کسب رفتار از طریق تقویت و الگو برداری، نظریه شناختی رشدی با هویت جنسی و سهم آن در نقش آموزی جنسیتی، نظریه طرحواره جنسیتی با رویکرد پردازش اطلاعات و تاکید بر فشارهای محیطی و شناخت های کودکان از آن جمله اند( کیانی و همکاران، 1387 ). بنابر موارد مورد بحث نقش های جنسی با پذیرش اجتماعی کودکان مرتبط است. منظور از پذیرش اجتماعی حرف زدن و رفتار کردن مطابق انتظارات دیگران است. گروهی از انسان ها همیشه مطابق با نظرات و اعتقادات خود صحبت می کنند. اگر از آنها در مورد موضوعی سوال شود با صداقت به سوالات پاسخ می دهند، در عقاید خود ثابت قدم هستند و تحت هر شرایطی پاسخ یکسان به سوالات می دهند. حتی اگر پاسخ های آن هاطرداجتماعی به دنبال داشته باشد. گروهی دیگر طوری حرف می زنند که مورد تایید دیگران قرار بگیرند. اگر از آنها در مورد موضوعی سوالی شود به نحوی پاسخ میدهند که فکر می کنند دیگران دوست دارند آن طور پاسخ داده شود. سعی می کنند با قواعد و هنجار های اجتماعی سازگاری نشان دهند و از طرد اجتماعی در امان بمانند (گنجی،1374). با توجه به اجتماعی بودن فطری انسان ها و برآوردن نیاز های آنان در اجتماع، لازم است کودکان از مهارت های اجتماعی لازم برخوردار باشند و بتوانند مورد پذیرش اجتماع قرار گیرند. برای آموزش نقش های جنسی و پذیرش اجتماعی کودکان از روش های متعددی می توان استفاده کرد، یکی از این روش ها که به نظرمی رسد در آموزش وظایف نقش های جنسی و افزایش پذیرش اجتماعی کودکان تاثیر گذار باشد، روش هنر درمانی می باشد.
هنر درمانی همچون یک نظام معین به سرعت در طی 30 سال گذشته رشد کرده است.هنر درمانی واژه عمومی است که به چهار حرفه جداگانه : هنر درمانی[18] وروان درمانی هنری، رقص درمانی[19] ، نمایش درمانی [20]و موسیقی درمانی[21] مربوط می شود.
هنر درمانی در جلسات درمانی از اشکال مختلف هنر جهت درمان افراد مبتلا با طیف گسترده ای از مشکلات اجتماعی و بیماری استفاده می کنند، جلسات هنر درمانی به صورت فردی و گروهی در مورد بزرگسالان و کودکان اجرا می شود.
هنر [22]درمانگران از اشکال مختلف هنر به عنوان عنصر واسطه استفاده می کند، ضمن اینکه از مشکلات جسمی و بیماری های افراد اطلاعات کافی در اختیار دارد و آن ها را به مشکلات روانی اجتماعی فرد مرتبط می کند (اودل[23]،2003).
اشکال هنر شامل هنر نمایش، رقص،موسیقی، قصه، فیلم، شعر و… به عنوان ابزار درمانی بکار برده می شوند و در زمینه ایجاد استمرار در ارتباط، شکل جایگزینی از ارتباط برقرار کردن را فراهم می آورند. مراجعانی که در جلسات هنر درمانی شرکت می کنند، نیازی ندارند که با مهارت های هنری آشنا باشند یا تجربه های هنری قبلی داشته باشند. هنر هنر درمانگر نیز به ساخت یک اثر هنری زیبا تاکید نمی کند ( روبین،2005 ).
هنر درمانی زمینه ای بسیار گسترده است که یکی از شاخصه های اصلی آن نقاشی درمانی می باشد. نقاشی درمانی یک روش فرافکن می باشد که در آن از فرد خواسته می شود یک فرد، موضوع یا وضعیت را نقاشی کند تا عملکرد های شناختی بین فردی یا روانشناختی او مورد ارزیابی قرار گیرند ( کاکس و کاتی 2000).
در نقاشی درمانی بیان خود به خودی غیر قضاوت گرانه به فرد اجازه می دهد که آزادانه درباره ی افکار و احساسات سرکوب شده بدون تهدید واکنش دیگران صحبت کند. پایه و اساس نقاشی در مانی وارد نمودن شرکت کننده ها در فرایند ساختاری هنر برای بیان غیرمستقیم افکار و احساسات خود می باشد. افراد با فرافکنی زندگی درونی شان با نقاشی می توانند بر هیجانات خود غلبه کرده و سبب پویایی شخصیت خود شوند( ولف،2003 ).
پژوهش های متعددی تاثیر نقاشی بر اختلالات روانی را نشان داده اند.( فریلیچ و شیتچمن 2010)، در پژوهش خود به این نتیجه رسیدند که هنر درمانی می تواند سازگاری اجتماعی، عاطفی و تحصیلی کودکان دارای اختلال یادگیری را افزایش دهد ( فریلیچ و شیچمن،2010 ). آنچه مسلم است کودکان در معرض بیماری های روانی گوناگونی قرار دارند. یکی از مهم ترین این بیماری ها که به دلایل مختلفی به وجود می آید. احساس افسردگی، تنهایی و نا امیدی است. تنهایی اغلب با بی هدفی همراه است. هدف یکی از سه مولفه تشکیل دهنده ی امیدواری است و برای درک ناامیدی، داشتن تعریف امیدواری لازم است ( اسنایدر، 2003).
در مقابل نا امیدی نظامی از طرحواره های منفی است که فرد هم نسبت به خود و هم نسبت به آینده اش دارد به خود پنداره و کفایت اجتماعی فرد آسیب می رساند ( ایپک[24]، 20010 ). با توجه به پژوهش های انجام شده، تاثیر هنر درمانی با تکیه بر نقاشی بر نقش جنسی و پذیرش اجتماعی کودکان در این پژوهش مورد بررسی قرار می گیرد. سوال اصلی تحقیق این است که آیا می توان با استفاده از هنر در مانی با تکیه بر نقاشی بر نقش جنسی و پذیرش اجتماعی کودکان تاثیر گذاشت؟
[سه شنبه 1399-11-21] [ 08:29:00 ب.ظ ]
|