زندگی انسان از روز اول در میان افراد دیگر آغاز می شود و از همان ابتدای حیات با آنها رابطه برقرار می کند و همین ارتباط، تغییراتی را در رفتار او بوجود می آورد. بدین ترتیب، یادگیری اجتماعی آغاز می شود و رفتارهای کودک رنگ اجتماعی پیدا می کنند. رشد اجتماعی کودک مانند سایر جنبه های رشدی او بتدریج گسترش پیدا می کند و تقریباً همه فعالیت های او تحت تأثیر اطرافیانش قرار می گیرند. رشد و تکامل اجتماعی کودک با سایر مظاهر رشد و تکامل وی هماهنگ و کاملاً مربوط است چنانکه نشانه های نخستین رشد هوشی کودک را در ارتباط با او افراد دیگر می توان مشاهده کرد. کودک در ماههای اول زندگی می تواند اشخاص و اشیاء را از هم تمیز دهد. سپس رشد پیدا می کند و مادرش را از دیگران تشخیص می دهد. در واقع، رشد و نمو مهارتهای حرکتی و استعدادهای هوشی همگی به رشد و تکامل اجتماعی کمک می کنند. همان قدر که کودک در این جنبه ها نضج پیدا می کند استقلال او بیشتر می شود، می تواند راهنمای خودش باشد و ایفای نقش های اجتماعی مختلفی را بعهده بگیرد، به عنوان یک عضو در خانواده، مدرسه، بازی و سایر فعالیت های گروهی شرکت می کند(احدی، 1391).
دانش آموزان که رشد اجتماعی آنها دچار مشکل می شود یا مسائل و مشکلات عدیده ای روبرو خواهند بود. یکی از عواملی که می تواند بر رشد اجتماعی دانش آموزان تاثیر مثبت ایجاد کند، درس مهارت های اجتماعی می باشد. درس مهارت های اجتماعی همان طور که از عنوان آن پیدا است به زندگی روزمره جمعی و فردی انسان میپردازد. آموزش و پرورش از طریق درس مطالعات اجتماعی تلاش میکنیم تا راه های زیستن در جامعهی امروز را به فرزندان خود آموزش دهد، اینکه زندگی اجتماعی چیست؟ نهادها و سازمانهای اجتماعی کدامند؟ جایگاه فرد در جامعه چگونه است؟ او چه نقش هایی در زندگی اجتماعی دارد؟ چه انتظارات از او میرود و متقابلا نظام آموزشی چه حقوق، امتیازات و امکاناتی در اختیار فرد میگذارد؟ درس مطالعات اجتماعی به منظور کمک به شکل دادن به «تخیل اجتماعی» دانشآموزان ارائه میشود. تخیل اجتماعی دانشآموزان عبارت است از ذهنیت و قابلیتهای ذهنی که دانشآموزان از نظر شناختی، عاطفی و رفتاری به دست میآورند تا به کمک آن بتوانند تصویری از خود و جامعهای که در آن زندگی میکنند، بیافرینند. درس مطالعات اجتماعی، درس یادگیریهای اجتماعی دانشآموزان است، یعنی مجموعهای از مهارتها و قابلیت های گوناگونی که دانشآموزان باید برای زندگی جامعه امروز بدست آورند تا بتوانند بعنوان یک فرد زندگی موفق، سالم و سعادتمندی داشته باشند، در عین حال بتوانند به سلامتی و سعادت دیگران و جامعه نیز کمک کنند. آموزش و پرورش از طریق درس تعلیمات اجتماعی تلاش می کند تا تخیل اجتماعی دانشآموزان را در زمینه جامعه خود و در عین حال جامعه جهانی شکل دهد؛ به ویژه که در دنیای امروز به کمک رسانهها و فرایندهای جهانی شدن دیگر هر شهروند نه تنها در جامعه خود بلکه در کلیت جهان زندگی میکند. از این رو ما از طریق درس تعلیمات اجتماعی باید بتوانیم تخیل دانشآموزان را به گونهای پرورش دهیم که بتوانند رابطه جامعه خود با را با جهان درک کنند، موقعیت خود را در جامعه جهانی بشناسند، و در عین حال دانشآموزان باید تخیل اجتماعی را بدست آورندکه بتوانند به کمک آن کم و بیش الگوها و قواعد پیش بینی پذیر رفتار اجتماعی و زندگی را در جامعه بیاموزند(شفیع آبادی، 1391).
دانشآموزان ما نیاز دارند برای زیستن به عنوان یک شهروند قرن بیست و یکمی، ذهن کنجکاو، پرسشگر و تحلیلگری داشته باشند. زندگی اجتماعی شامل مجموعه وسیعی از امور میشود: زندگی خانوادگی، زندگی اقتصادی و کسب و کار، زندگی سیاسی و مشارکت در تعیین سرنوشت جمعی، زندگی فرهنگی یعنی شیوههای تولید و مصرف فرهنگ و هنر، زندگی تاریخی یعنی شیوه تعامل با گذشته، نحوه درک از میراث فرهنگی، زندگی طبیعی یعنی شیوه تعامل با طبیعت و محیط زیست. اینها همه اجزایی از عبارت کلی زندگی اجتماعی هستند. کل نظام آموزشی وظیفه دارد از راههای گوناگون از جمله درس تعلیمات اجتماعی وظیفه دشوار شکل دادن تخیل اجتماعی دانشآموزان و شیوههای تحلیل و تفسیر زندگی اجتماعی و بهبود روابط اجتماعی را آموزش دهد(شریعت، 1389).
لذا هدف اصلی در این تحقیق پاسخ به این سوال است که آموزش درس مطالعات اجتماعی بر رشد اجتماعی دانش آموزان پایه ششم ابتدائی شهر بابل چه تاثیری دارد؟
اهمیت و ضرورت پژوهش
اجتماعی شدن فرایندی است که در آن هنجارها ، مهارت ها ، انگیزه ها ، طرز تلقی ها و رفتارهای فرد شکل می گیرد تا ایفای نقش کنونی یا آتی او در جامعه مناسب و مطلوب شناخته شود این جریان از همان لحظه تولد کودک آغاز می شود و در آن برخی از افراد ، گروه ها و سازمان اجتماعی نقش کلیدی دارند. مساله اساسی که توجه محققان و اندیشمندان را به خود جلب کرده این بوده است که چگونه شخصیت کودکان در خانواده شکل می گیرد. بسیاری از اندیشمندان عنصر تعیین کننده در شخصیت و آینده کودک را در سال های اولیه وی می
جویند. مطالعات اریکسون و فروید و تحقیقات رژاین و شافنر در آلمان گواه بر این مطلب می باشد. امروزه، مدرسه دارای وظیفهی سنگین پرورش اجتماعی افراد نیز هست. فردی که به تحصیل میپردازد، نه تنها باید بتواند از آموختههای علمی خود بهره برد، بلکه باید به عنوان یک شهروند به وظایف اجتماعی خود نیز عمل کند. از یک سو، مدرسه با استفاده از برنامههای درسی به تعلیم و تربیت افراد جامعه همت میگمارد. برخی از این برنامهها با تربیت اجتماعی ارتباط پیدا میکنند و شناختی از وضعیت طبیعی، اقتصادی،سیاسی و فرهنگی از گذشته تا حال ارائه میدهند. نوع قرار گرفتن این درسها در برنامههای درسی و چگونگی ارتباط آنها، در تربیت اجتماعی دانشآموز نقش مستقیم دارد.از سوی دیگر، فرد با ورود به مدرسه، از طریق برخوردهای اجتماعی که با گروه همسالان، معلم، ناظر و مدیر در مدرسه دارد، عملا مهارتهای اجتماعی شدن را کسب میکند. نهاد آموزش و پرورش، مؤثرترین نهاد در اجتماعی کردن افراد جامعه محسوب میشود و نقش مهمی را به عهده دارد. عملکرد اشتباه این نهاد روی سایر نهادهای جامعه تأثیر مستقیمی خواهد داشت.اگر مدرسهها کارکرد اجتماعی کردن افراد را به درستی انجام ندهند،افرادی به جامعه تحویل میدهند که نه تنها شهروندان وظیفهشناسی برای جامعه نخواهند بود،بلکه به وظایف خود در آینده به عنوان پدر و مادر آگاهی نخواهند داشت و بستر مناسبی برای نابسامانیهای اجتماعی فراهم میسازند. در این میان،در صورت همخوانی محتوای کتابهای درسی با واقعیتهای اجتماعی و در صورت هماهنگی روابط متقابل اجتماعی با مفاهیم مطرحشده در کتابها، میتوان ادعا کرد که مدرسهها کارکرد اجتماعی کردن را به خوبی انجام میدهند.
بنابراین، نهادهای اجتماعی و عملکرد آنها عامل مؤثری در چگونگی اجتماعیشدن افراد و نحوهی عهدهدار شدن نقشهای حال و آیندهی آنان است و طبعا، نهادهای اجتماعی به تدریج در سنین بالاتر بر افراد بهطور مستقیم تأثیر خواهند گذاشت. از ضرورتهای اجتماعی شدن دانشآموزان، زندگی اجتماعی آنها با دوستان، همکلاسان و دیگران است که در این مجموعه،فرد باید به گونهای رفتار کند که باعث ناراحتی و رنجش دیگران نشود و برای دستیابی به این هدف، باید بیاموزد چگونه و در کجا چه سخنی را بگوید. سازمان های آموزش و پرورش استانها به طور عام و مدیران و معلمان مدارس به طور خاص از نتایج پژوهش می توانند استفاده های علمی و کاربردی نمایند. نتایج آنی این پژوهش این است که به مدیران و معلمان مدرسه میزان نسبی رشد اجتماعی دانش آموزان دوره ابتدائی را نشان داده است و نتایج آتی این پژوهش این است که به عوامل نهفته موجود در کادر آموزشی و برنامه ریزی آموزشی موجود در سطوح مختلف آموزش و پرورش و همچنین نحتوای کتاب مطالعات اجتماعی برای تاثیرگذاری بر میزان رشد اجتماعی دانش آموزان پی برده شده است و دست اندرکاران می توانند از نتایج این پژوهش در راستای بالابردن عوامل آموزشی تاثیرگذار بر میزان رشد اجتماعی اهتمام ویژه ای بورزند.
اهداف پژوهش
هدف کلی
شناسایی تاثیر آموزش درس مطالعات اجتماعی بر رشد اجتماعی دانش آموزان پایه ششم ابتدائی شهر بابل
اهداف ویژه
- تعیین تاثیر آموزش درس مطالعات اجتماعی بر ارتباط با همسالان دانش آموزان پایه ششم ابتدائی شهر بابل
- تعیین تاثیر آموزش درس مطالعات اجتماعی بر الگو پذیری دانش آموزان پایه ششم ابتدائی شهر بابل
- تعیین تاثیر آموزش درس مطالعات اجتماعی بر احترام به قانون دانش آموزان پایه ششم ابتدائی شهر بابل
- تعیین تاثیر آموزش درس مطالعات اجتماعی بر رعایت حقوق شهروندی دانش آموزان پایه ششم ابتدائی شهر بابل
سوالات پژوهش
سوال اصلی:
آیا آموزش درس مطالعات اجتماعی بر رشد اجتماعی دانش آموزان پایه ششم ابتدائی شهر بابل تاثیر دارد؟
سوالات ویژه:
- آیا آموزش درس مطالعات اجتماعی بر ارتباط با همسالان تاثیر دارد؟
- آیا آموزش درس مطالعات اجتماعی بر الگو پذیری دانش آموزان تاثیر دارد؟
- آیا آموزش درس مطالعات اجتماعی بر احترام به قانون دانش آموزان تاثیر دارد؟
- آیا آموزش درس مطالعات اجتماعی بر رعایت حقوق شهروندی دانش آموزان تاثیر دارد؟
(ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)
[سه شنبه 1399-11-21] [ 07:55:00 ب.ظ ]
|